روزنامه هم میهن نوشت: رشد جمعیت و فرزندآوری در ایران در حال تبدیل شدن به مسئلهای مهم است. ولی ریشه این مشکل در رفتار یا انگیزههای نادرست خانوادهها و جوانان نیست.
در واقع مردم از ازدواج و فرزندآوری رویگردان نشدهاند بلکه سیاستهای نادرست اقتصادی آنان را ناامید از ازدواج و فرزندآوری کرده است. لذا صدها هزار میلیاردی که باید صرف اشتغال و سرمایهگذاری میشد در چاه ویل این قانون ریخته شد و نتیجه آن کاهش ۱۵ درصدی ازدواج و کاهش بیش از ۵ درصدی فرزندآوری و افزایش مرگ و میر و کاهش میانگین سن افراد فوتشده است.
به عبارت دیگر دستاوردهای بزرگ و البته منفی این قانون هستند. نتیجه هر قانونی که در خارج از صحن مجلس و به دور از چشم مردم نوشته شود و بودجههای عمومی را در مسیر آن تلف کنند و تورم سنگینی را به مردم بار نماید بهتر از این نخواهد بود.
تا اینجا را میتوان تحمل کرد اگر تن به ارزیابی میدادند و شجاعت تغییر دادن سیاست زیانبار و غیرعاقلانه را میداشتند. در هر حال زیان را هرجا متوقف کنیم باز هم سود است. ولی این قانونگذاران که معلوم نیست دنبال چه هستند شجاعت و صداقت لازم را برای اعلام شکست و تغییر این ریل ندارند. اگر قرار بود در نتیجه اجرای این قانون، ازدواج و فرزندآوری زیاد و طلاق کمتر شود، روند هر سه مورد معکوس شده است. چرا؟ .
گویی که طرف دیابت دارد و احساس تشنگی میکند برای او نوشابه تجویز میکنند. نتیجه روشن است. این یک تجربه مهم پیش روی مردم است. قانونی زیانبار و حتی مغایر با مصالح خانواده را بهصورت اصل ۸۵ و به دور از نظارت مردم تصویب کردند درحالیکه هیچ درکی علمی از مسئله نداشتند.
اکنون مشابه همین اقدام را در مسئله حجاب و پوشش تکرار میکنند.
هیچ درکی از فلسفه قانونگذاری و نیز علت رفتار زنان و دختران و نیز محدودیتهای ابزارهای قانونی و جزا ندارند لذا بهصورت مندرآوردی و خلاف قانون عمل میکنند و تردیدی هم نیست که نهتنها پاسخ نخواهند گرفت بلکه گرایش مردم را نسبت به ارزش حجاب کمرنگتر میکنند و این را خودشان هم میدانند ولی ظاهراً چون علاقهای به اتخاذ تصمیم عقلایی و با مشارکت مردم ندارند بر ادامه این مسیر شکستخورده پافشاری میکنند.