محاق*
به گوهر مراد
به نُوکردنِ ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پروازِ کبوتر ممنوع است.
صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.
ماه
برنیامد.
۹ آبانِ ۱۳۵۱
* از دفتر ابراهیم در آتش
روخوانی محاق از احمد شاملو در آلبوم ابراهیم در آتش با آهنگسازی مرتضی حنانه
------------------
مُحاق: سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمیشود، تاریک ماه، پوشیده، ناپدید
نجوا: پچپچ، درگوشی، زمزمه
گزمِه (گزمگان): پلیس، پاسبان، گشتی، شبگرد