مجتبی لشکربلوکی در کانال تلگرامی اش نوشت:
زنی مراجعه کرد به معاویه و با او بر سر موضوعی بحث و جدل کرد.
معاویه از این گستاخی و جسارت زن در گفتگوی بی محابایش ناراحت شد و به او گفت «خدا علی را نیامرزد» که او این رسم را فراگیر کرد.
منظور او چه بود؟
رسم همترازی حاکم و شهروند، پارادایم نقد پذیری حاکمان، آیین اعتراض بدون لکنت به حاکم و رسم بدهکاری حاکم و طلبکاری شهروند....
این روایت را که در یک سخنرانی شنیدم و به فکر فرورفتم...
آیا علی(ع) فقط همین هنجارشکنی را انجام داد؟
جواب این بود:
هنجار شکنیهای او بیش از اینهاست!
به ۷ نمونه اشاره می کنم...
۱- به روایت محققان تاریخ، در دوران حکومت ایشان زندانی سیاسی گزارش نشده است..
آن هم آن زمانی که امیر مالک جان و مال و ناموس مردم بود و زندانی سیاسی امری رایج.
۲- امروزه میشنویم که مدیران ارشد کشورها شامل نخستوزیران و روسای جمهور، به خاطر تخلفات مالی در زمان مسوولیت یا بعدش محاکمه میشوند و این را نشانه آزادی و عدالت می دانیم...
ایشان به دادگاه فراخوانده شد.
از طرف یک جایگاه والا؟
نه!
به شکایت یک فرد عادی.
یک رییس قبیله؟
نه یک شهروند معمولی!
یک مسلمان؟
نه یک اقلیت!
و جالب اینجاست محکوم شد و جالب تر اینکه پذیرفت!
اعتراف میکنم همین که او توسط یک شهروند معمولی اقلیت غیرمسلمان به دادگاه فراخوانده میشود و در دادگاه حاضر میشود هنوز برای من قابل هضم نیست...
چه برسد به محکوم شدنش!
۳- خود را بدهکار مردم میدانست نه طلبکار.
حتما شنیدهاید در خانه زنی که همسرش را در یکی از جنگها از دست داده بود به صورت ناشناس رفته بود و برایشان نان میپخت و با بچهها بازی میکرد و آن زن هم پیاپی علی را نفرین میکرد....
و در انتها که متوجه شد که او همان علی است حاکم سرزمینهای پهناور.
علی خاضعانه گفت:
شما ببخشید که تا کنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را ببخشد...
۴- به گواهی تاریخ، مخالفینش در مسجد علیه او و رو در روی سخن میگفتند و چند ساعت بعد برای گرفتن حق خود از بیتالمال میآمدند.
هنوز هم باور کردنش سخت است.
۵- زمانی که در جنگهای عرب، مثله کردن (بریدن گوش یا بینی و اعضا) امری رایج بود او دستور نظامی شدید میداد
(و نه اینکه صرفا توصیه اخلاقی نرم کند) که کشتگان را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید و ...
۶- کافیست امروز در گوگل جستجو کنید تصویر حضرت علی.
تصویری که میآید فردی جدی و مقتدر در کنار شیر و شمشیر (ذوالفقار).
این تصویر سالهاست در ذهن من و شما نشسته چه بخواهیم چه نخواهیم.
اما به ما نگفتند که در یکی از جنگها، ۱۲ هزار نفر از متعصبترین افراد اعلام جنگ کردند.
صبورانه با آنها گفتوگو کرد و آن قدر مدارا و نرمش و تعامل کرد که ۱۲ هزار نفر به ۴ هزار نفر رسید سپس به ۱۵۰۰ نفر. هنر استراتژیستهای جنگی آن است که در جنگ با کمترین خونریزی فاتح شوند و علی اینگونه بود.
منتهی برای من و شما ذوالفقار علی بیش از گفتگوی علی تبلیغ و ترویج شده.
زمانی که او برای گفتگو، تعامل، مکاتبه، محاجه، توافق، مذاکره گذاشت بسیار بسیار بیشتر از جنگ بوده است اما ...
۷- او با زندانیان (البته گفتم که زندانی سیاسی نداشتند) مانند یک انسان برخورد کرد.
گفته میشود تا قبل از او زندانیان در چاههای عمیق و به شیوهای غیرانسانی نگه داری میشدند.
او برای اولین بار برای زندانیان، فضای مناسبی برای طی کردن دوران محکومیت فراهم کرد و برای حقوق زندانیان مانند یک انسان، ارزش قائل شد.
هنجارشکنیهای او بسیار بیشتر از این حرف هاست.
تجویز راهبردی:
شاید بد نباشد که امسال فقط برای فرق شکافته علی گریه نکنیم.
برای خود گریه کنیم.
اصلا فرق علی شکافت که ترک در دانستههای من و تو ایجاد شود.
که فرق ذهنیتها، تعصبهای و جاهلیتهای من و تو شکافته شود.
عجیب است ما برای کسی گریه میکنیم که هیچ شباهتی به او نداریم.
بیش از شمشیر علی، به منطق علی (ایجاد توافق از طریق مفاهمه) و بیش از عدالت اقتصادی علی به عدالت سیاسی (برابری حاکم و شهروندان فارغ از جنسیت و نژاد و مذهب) و بیش از جنگ علی به آشتی او تمرکز کنیم.
باشد که به برکت آن حضرت آمرزیده شویم.