۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۵۰۹۶۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۷ - ۲۲-۱۲-۱۴۰۲
کد ۹۵۰۹۶۹
انتشار: ۱۳:۵۷ - ۲۲-۱۲-۱۴۰۲

حملات تند هفته‌نامه سپاه به خاتمی ؛ کهولت سن درایت او را از بین برده، با جریان رادیکال همسو شده

حملات تند هفته‌نامه سپاه به خاتمی ؛ کهولت سن درایت او را از بین برده، با جریان رادیکال همسو شده
به نوشته نشریه سپاه پاسداران، «راه «اصلاح امور» از صندوق رای می‌گذرد و قهر با صندوق بسترساز جولان بدخواهان این ملت است و متاسفانه خاتمی به واسطه همنشینی با رادیکال ها راه دوم را انتخاب کرده است.»
عدم حضور سیدمحمد خاتمی پای صندوق رای در انتخابات اخیر، واکنش‌های انتقادی و حمایتی زیادی در پی داشته است؛ این موضوع همچنان دستمایه حملات برخی رسانه‌ها از جمله نشریه سپاه پاسداران به او شد.
 
به گزارش اعتماد، در جدیدترین مورد، هفته‌نامه صبح‌ صادق، ارگان مطبوعاتی معاونت سیاسی سپاه پاسداران، در یکی از یادداشت‌های شماره اخیرش، بابت رای ندادن خاتمی به تندی او را مورد حمله قرار داده و خواستار عذرخواهی‌اش شده است.
 
صبح صادق در یکی از این یادداشت‌ها که نویسنده آن مهدی سعیدی، جانشین مرکز مطالعات معاونت سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، به آنچه «خط تحریم» نامیده، پرداخته است.
 
نویسنده طی این یادداشت تعریضی هم به خاتمی کرده و گفته که «کهولت سن خاتمی درایت را از او گرفته است.»

تکرار مشارکت ۴۲ درصدی سال ۹۸، پیروزی بود

در ابتدای این یادداشت، به اصل انتخابات اخیر اشاره شده که همزمان با آن، «خط تحریم به میدان آمده بود.» نویسنده هدف از به میدان آمدن «خط تحریم» را ممانعت از «تکرار مشارکت ۴۲ درصدی سال ۱۳۹۸» در انتخابات مجلس یازدهم عنوان کرده است.
 
خط رسمی گفتمان حاکم بر رسانه‌های رسمی و چهره‌های سیاسی محافظه‌کار بر این مبناست که مبنا و شاخص تحلیل انتخابات یازدهم اسفند، آمار مشارکت انتخابات مجلس یازدهم در سال ۱۳۹۸ است، با این استدلال که مخالفان و تحریم کنندگان انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان ششم، نتوانسته‌اند موفق شوند و آمار مشارکت در انتخابات اخیر، تقریبا همان آمار انتخابات سال ۱۳۹۸ است.
 
طبق آمار رسمی منتشره از سوی وزارت کشور، در انتخابات یازدهم اسفند ماه، قریب به ۲۵ میلیون نفر از واجدان شرایط رای دادن، پای صندوق‌های رای حاضر شدند که نزدیک به ۴۱ درصد و دقیق‌تر، ۸/۴۰ درصد از کل واجدان شرایط می‌شوند. این آمار رکورد پایین‌ترین نرخ مشارکت در ادوار انتخابات مجلس در جمهوری اسلامی را از آن خود کرده است. پیش از انتخابات اخیر، رکورد پایین‌ترین مشارکت در ادوار انتخابات مجلس، متعلق بود به انتخابات مجلس یازدهم که ۴۲ درصد بود.
 
اما نکته‌ای در این بین که تحلیل‌های مبتنی بر گفتمان حاکم پاسخی به آن نمی‌دهند این است که اساسا مشارکت چرا به پایین‌تر از مشارکت مجلس یازدهم سقوط داشته است؛ حتی با ارفاق، مشارکت چرا در حد همان انتخابات ۱۳۹۸ مانده است؟

سال ۹۸ دولت روحانی و مجلس دهم باعث کاهش مشارکت بود؛ امسال چطور؟

در سال ۱۳۹۸، طیف محافظه‌کاران، معتقد بودند که این مشارکت پایین ناشی از نارضایتی مردمی از عملکرد دولت دوم روحانی و مجلس دهم است؛ آن‌ها معتقد بودند که مجلس دهم کارایی نداشته و نتوانسته نظر مردم را جلب کند. همچنین یکی دیگر از عوامل افت مشارکت را در اقدام دولت چند ماه قبل از آن، یعنی گرانی شبانه بنزین در آبان ماه ۱۳۹۸ می‌دیدند. آن‌ها معتقد بودند که این اقدام دولت، باعث نارضایتی مردم شد که در نتیجه آن، مشارکت در انتخابات نیز افت محسوسی داشت.
 
با فرض صحت ادعای این تحلیل‌های محافظه‌کاران، به این سوال پاسخ نمی‌دهند که در انتخابات امسال، در شرایطی که نه خبری از دولت دوم روحانی است و نه خبری از مجلس دهم، مشارکت چرا به یکی، دو درصد پایین‌تر از مشارکت سال ۱۳۹۸ رسیده است؟
 
انتخابات اخیر در شرایطی برگزار شد که نزدیک به ۴ سال از روی کار آمدن مجلس یازدهم موسوم به مجلس انقلابی می‌گذرد و دو سال و نیم از عمر دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رییسی. اما در بین این تحلیل‌ها، نقش و تاثیر عملکرد دولت و مجلس محافظه‌کار و سقوط شاخص‌های اقتصادی و آب رفتن سفره‌های مردم درنظر گرفته نمی‌شود؛ البته که این دست تحلیلگران خود می‌دانند، اما با سیاسی‌کاری، این موضوعات را لاپوشانی می‌کنند.

جریان تحریم می‌خواست مشارکت زیر ۲۰ درصد شود

ارگان مطبوعاتی معاونت سیاسی سپاه پاسداران، در ادامه نوشته که «جریان تحریم»، طی ۴ سال گذشته «همه توان خود را گذاشته بود تا روز به روز از اعتبار انتخابات بکاهد و آمار مشارکت را به زیر ۱۰ درصد در تهران و زیر ۲۰ درصد در کل کشور بکشاند. در این مسیر همه لشکر رسانه‌ای بیگانگان و ضدانقلاب نان خور سرویس‌های جاسوسی بیگانه به صف شده بودند تا در این امر نقش‌آفرین باشند.»
 
این یادداشت افزوده «در این میان، معرکه مرگ مهسا، بهانه‌ای برای کلید خوردن پروژه براندازی جمهوری اسلامی بود که حاصل آن شکل‌گیری بلوای پاییزی بود و وقتی ناکام از براندازی شد، اعتماد و امید ملت را نشانه رفت تا حاصل آن را در اسفند ماه ۱۴۰۲ جمع کند.»
 
در ادامه کانون توجه یادداشت را «نقش‌آفرینی آن بخش از فعالان سیاسی» معرفی کرده که به‌زعم نویسنده، «به مثابه کامل‌کننده جورچین تحریم‌کنندگان انتخابات عمل کردند و با همه توان به میدان آمدند تا مانع شرکت مردم در انتخابات شوند.»
 
به نوشته صبح صادق، «این جریان تلاش کرد تا از ماه‌ها مانده به انتخابات مستمر به افکار عمومی القا کند که حال جامعه خوش نیست و قصد ندارد در انتخابات شرکت کند! سیاه‌نمایی و تلاش برای ناامیدسازی از آینده در تمامی رسانه‌های این جریان دنبال می‌شد و حتی یک مورد هم نمی‌توان یافت که یکی از خدمات مجلس و دولت انقلابی مورد حمایت این جریان قرار گرفته باشد!»
 
مشخص نیست منظور نویسنده از خدمات مجلس و دولت، کدام یک از اقدامات آنهاست؛ گرچه این مجلس و دولت هم به اندازه توان خود خدماتی داشته‌اند، اما تصمیمات آن‌ها و تبعات تصمیمات‌شان و تاثیری که بر معیشت مردم و اقتصاد جامعه گذاشته است، بار منفی را در کارنامه این دو نهاد، بیشتر می‌کند.
 
دولت رییسی که با شعار بهبود معیشت و تک‌رقمی کردن تورم عنان قوه مجریه را در دست گرفت، در طول این ۳۰ ماه نه تنها تورم را تک‌رقمی نکرد، بلکه در برخی از اوقات، رکورد تورم را هم شکسته است؛ در یک نمونه که بر تمام شؤون زندگی ایرانیان موثر است، دولت سیزدهم دلار بازار آزاد را با قیمت حدود ۲۴ هزار تومان تحویل گرفت و امروز همین ارز، با قیمتی بیش از ۶۰ هزار تومان معامله می‌شود.
 
یعنی طی این مدت حدود ۲ و نیم برابر شده است. نمایندگان مجلس یازدهم نیز که با وعده شفافیت و تقویت قدرت خرید مردم وارد مجلس شدند تا امروز هیچ طرح و لایحه‌ای مبتنی بر شفافیت را نهایی نکرده‌اند. آن‌ها همچنین آذر ماه ۱۳۹۹ و در گرماگرم مذاکرات احیای برجام قانونی را تصویب کردند که دست دولت برای احیای برجام را بستند؛ قانونی که دولت وقت و حسن روحانی رییس‌جمهوری وقت به‌شدت از آن انتقاد کردند.
 
به غیر از عمل نکردن به وعده‌هایی که قبل از انتخابات مجلس یازدهم ارایه دادند، اتفاقاتی مانند واگذاری خودرو‌های شاسی‌بلند به برخی نمایندگان و کارمندان مجلس یازدهم، که برخلاف آن وعده‌ها و شعارهای‌شان بود، بیش از پیش باعث ناامیدی مردم از این مجلس شد. اما با این حال برخی جریانات ترجیح می‌دهند اشاره‌ای به این عملکرد دولت و مجلس نداشته باشند.

چرا فرصت ثبت‌نام انتخابات از دست رفت؟

در ادامه این یادداشت، آمده «این جریان حتی منتظر بود که توشه‌ای از معرکه سالگرد مرگ مهسا را در شهریور ۱۴۰۲ جمع کند؛ شاید روشن شدن فتنه و بلوا، بستری برای موج‌سواری این جریان را فراهم آورد، همین چشم طمع بود که مانع نام‌نویسی بخش زیادی از چهره‌های شناخته شده این جریان در پیش ثبت‌نام انتخابات در مرداد ماه شد؛ اما وقتی این فتنه ناکام ماند، دیگر فرصت برای نام‌نویسی در انتخابات از دست رفته بود و اینجا بود که رادیکال‌های از همه‌جا رانده، تنها ایستادگی و همسویی با ضدانقلاب در دنبال کردن «خط تحریم» را پیشه خود کردند.»
 
این درحالی است که سوختن فرصت ثبت‌نام برای چهره‌های شناخته شده اصلاح‌طلبان، نه از بابت انتظار برای سالگرد جانباختن مهسا امینی که بابت تصویب، ابلاغ و اجرای شتابزده قانون جدید انتخابات مجلس بود.
 
۵ مرداد ماه امسال، قانون جدید انتخابات ازسوی رییس مجلس به ابراهیم رییسی ابلاغ کرد؛ دو روز بعد یعنی ۷ مرداد این قانون از سوی رییسی به وزارت کشور برای اجرا ابلاغ شد و نهایتا ۱۶ مرداد مرحله پیش ثبت‌نام داوطلبان آغاز شد. یعنی طی ۱۱ روز از ابلاغ قانون از مجلس تا اجرای آن فاصله بود؛ قاعدتا در این مدت زمان، نمی‌توان از جریانات سیاسی منتقد انتظار داشت که بتوانند به یک جمع‌بندی نهایی در ارتباط با انتخابات برسند.

خاتمی، همسوی رادیکال‌ها؟

از این بخش یادداشت، حملات نویسنده به سیدمحمد خاتمی آغاز می‌شود؛ نویسنده اقدام خاتمی در رای ندادن را موجب «تأمل» و «هم‌سویی» او «با جریان رادیکال» ارزیابی می‌کند. در ادامه آمده «خاتمی که همواره تلاش کرده بود خود را پرچمدار اصلاح‌طلبی معرفی کند و از دایره اعتدال خارج نشود، حتی در معرکه فتنه ۸۸، مرز‌های خود را از فتنه سبز و سران متوهم آن حفظ کرده بود و در اولین انتخابات پس از فتنه رای خود را در مخالفت با تحریم‌کنندگان در دماوند به صندوق انداخته بود و از حامیان موفقیت روحانی در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ با اتخاذ سیاست «تکرار می‌کنم» بود، این‌بار دچار خطای محاسباتی شده و به دامی افتاد که بیگانگان برای او پهن کرده بودند!»

استناد به قوچانی برای زدن خاتمی

نگارنده در ادامه برای مستند کردن ادعای خود و زیر سوال بردن اقدام خاتمی، به نوشته‌ای از محمد قوچانی روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب درباره انتخابات ۱۴۰۰ استناد کرده است که به‌زعم نویسنده «از پشت صحنه میدان‌داری رادیکال‌ها در اردوگاه اصلاح‌طلبان پرده برداشته بود.»
 
قوچانی در آن یادداشت، نوشته بود: «در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ درحالی که اصلاح‌طلبانی مانند مهدی کروبی، بهزاد نبوی، محمدجواد ظریف و عبدالکریم سروش به صراحت از عبدالناصر همتی حمایت می‌کردند و خاتمی نیز از مردم می‌خواست همت کنند و رای دهند، بانویی به نام آذر منصوری رودرروی دیگر اصلاح‌طلبان ازجمله کارگزاران ایستاد و با تفاوت یک رای مانع از حمایت جبهه اصلاحات از همتی شد، درواقع پشت پرده این رادیکالیسم چپ نوعی اپورتونیسم قرار داشت که پشت ویترین زیبایی به نام دفاع از انتخابات آزاد پنهان شده بود. اپورتونیسمی که از یک‌سو دنبال کرسی در حاکمیت بود و از سوی دیگر در پی اعتباری در اپوزیسیون می‌گشت!»
 
یادداشت صبح صادق افزوده «همین بازی متاسفانه در اسفند ماه ۱۴۰۲ با شدت بیشتری دنبال شد و خاتمی که در عمر سیاسی‌اش تلاش بر حفظ میانه‌رویی داشت، پشت دست رادیکال‌ها بازی کرد و برای اولین‌بار از صف مردم در پای صندوق رای جاماند! با اعلام نتایج انتخابات خاتمی خیلی زود متوجه شد که چه کلاه گشادی سرش رفته است! اما متاسفانه برای فهم این خطای راهبردی خیلی دیر شده بود.
 
عبور میزان مشارکت مردم از ۴۰ درصد که از شکست تمام‌عیار خط تحریم حکایت داشت، خاتمی را بر آن داشت که برای توجیه اقدامی که تحقق آن تا آخرین ساعت روز جمعه ۱۱ اسفند، در پرده ابهام بود، قدم بردارد تا شاید کمی از «خسارت محض» ایجاد شده را جبران کند! او تلاش کرد تا در جمع مشاوران خود دلایل «خروج از ریل اصلاحات» را بیان کند و در این مسیر در اولین گام به سیاه‌نمایی از اوضاع رو آورد و خود را زبان مردم معرفی کرده و مدعی شود مردم طبیعی‌ترین خواست‌های خود همچون معیشت و امنیت و عزت و برابری را برآورده نمی‌بینند!»
 
در ادامه اشاره شده که «۸ سال حکمرانی دراختیار جریان مورد علاقه خاتمی بوده است» و «اگر واقعا در آن دوران آنچنان باغ سبزی سر برآورده بود که همه مشکلات کشور حل شده باشد، چطور مردم در انتخابات ۱۴۰۰ به نامزد مورد حمایت خاتمی که آقای همتی بود، توجهی نکردند و عبور از روحانی را رقم زدند؟
 
چه شده که آقای خاتمی این‌قدر زود همه مشکلات کشور را بر سر این دولت هوار کرده است و اوضاع نابسامان اقتصادی روز‌های پایانی دولت دوازدهم (که از مهار کرونا و ورود واکسن ناتوان بود، چه رسد به مهار تورم!) را فراموش کرده است؟ خاتمی در این کلام تلاش دارد تا به ظاهر نقدی به «براندازان نرم و سخت» نیز بزند و خود را جدای از آنان معرفی کند و بار دیگر براندازی را نه ممکن و نه مطلوب معرفی کند، غافل از آنکه عملا در بازی آن‌ها بازی کرده است!»
 
صبح صادق در ادامه به گفته‌های خاتمی اشاره دارد که «مطلوب‌ترین راه برای حل مشکلات کشور را «یک مصالحه ملی» معرفی می‌کند» و در ادامه لازمه تحقق «مصالحه ملی» را «شرکت در انتخابات و دعوت همگانی» دانسته و «حاضر نشدن در پای صندوق رای» را از بین بردن «حداقل روزنه برای شکل‌گیری مصالحه ملی» معرفی شده است.

صدای ملت قوی‌تر از لیست امید بود!

هفته‌نامه معاونت سیاسی سپاه پاسداران، با اشاره به فهرست «صدای ملت» با سرلیستی علی مطهری اشاره کرده و آن را «قوی‌تر» از لیست امید در تهران برای انتخابات ۱۳۹۴ و مجلس دهم دانسته است؛ «کافی است نگاهی به لیست «صدای ملت» در تهران انداخته و آن را با «لیست امید» در انتخابات مجلس دهم مقایسه کنیم تا مشخص شود این لیست بدون شک با چهره‌های قوی‌تری از سال ۱۳۹۴ بسته شده بود و حمایت اصلاح‌طلبان حتی می‌توانست آن‌ها را تا مرحله پیروزی بر رقیب متفرق و متکثر پیش ببرد!»
 
این ادعا درحالی مطرح می‌شود که چهره‌های حاضر در لیست امید در سال ۹۴، از اکثر چهره‌های صدا ملت، به مراتب کارکشته‌تر و باتجربه‌تر و سیاسی‌تر بودند و مشخص نیست نویسنده یادداشت این ادعا را مبتنی بر چه استدلالی مطرح می‌کند.

خاتمی ۸۰ ساله، «بابت کهولت سن درایت خود را از دست داده است»!

در ادامه یادداشت صبح صادق، تعریض و توهینی هم به محمد خاتمی انجام شده و نوشته است: «متاسفانه، کهولت سن خاتمی، درایت او را نیز ازبین برده است؛ وگرنه پرچمدار اصلاحات و آنکه مدعی است: «براندازی نه ممکن است نه مطلوب»، چگونه ممکن است برای توجیه رفتار غیرکارشناسانه‌اش این‌گونه زبان به سخن بگشاید: «این‌بار تصمیم گرفتم که اگر نمی‌توانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه رای ندادم تا به هیچ کس دروغ نگفته باشم.» گویا که تصمیمات دفعات پیش مبنی بر مشارکت، تصمیماتی غیرآگاهانه و فریب‌کارانه بوده است!»
 
محمد خاتمی متولد ۱۳۲۲ است و ۸۰ سال دارد و به نظر نویسنده صبح صادق فردی با ۸۰ سال سن، چنان دچار «کهولت» سن می‌شود که «درایت» او ازبین می‌رود.
 
به نوشته نشریه سپاه پاسداران، «راه «اصلاح امور» از صندوق رای می‌گذرد و قهر با صندوق بسترساز جولان بدخواهان این ملت است و متاسفانه خاتمی به واسطه همنشینی با رادیکال‌ها راه دوم را انتخاب کرده است.»
 
به‌زعم نویسنده رای ندادن خاتمی، «عملا تلاش برای مصالحه ملی را دچار انسداد کرده است!» یادداشت صبح صادق باز هم با استناد به میزان مشارکت حدود ۴۱ درصدی در انتخابات اخیر، نوشته با مشخص شدن «شکست خط تحریم» نوشته «جا دارد خاتمی برای پیوستن به صفوف ملت اولا از ایشان عذرخواهی کند.» در ادامه برای خاتمی غیر از عذرخواهی، شرط دیگری هم گذاشته و آورده خاتمی «مرز‌های خود را از بیگانگان و ضدانقلاب روشن کند و برای تحقق آنچه اصلاح‌طلبی می‌خواند، در مسیر تحقق مشارکت حداکثری قدم بردارد تا شاید از انتخابات ۱۴۰۴ سربلند بیرون آید!»
 
این درحالی است که خاتمی همواره بابت مواضعش در حمایت از اصل جمهوری اسلامی از سوی اپوزیسیون مورد شماتت قرار می‌گیرد. او بارها، همزمان از سوی دوطرف یعنی بخش زیادی از موافق جمهوری اسلامی که محافظه‌کاران آن را تشکیل می‌دهند و از سوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی، بابت مواضعی که انتقادی و در عین حال حمایتی از جمهوری اسلامی سرزنش می‌شود.
ارسال به دوستان