عصر ایران؛ مهرداد خدیر- صدا وسیما و برخی از رسانههای اصولگرا در حالی اصرار دارند فهرست انتخاباتی «صدای ملت» را لیست اصلاح طلبان اعلام کنند که از یک طرف گفته اند آنان مردهاند و از سوی دیگر آقای علی مطهری چهرۀ شاخص و اصلی این فهرست به صراحت اعلام کرده ما به نام «صدای ملت» حاضر شدهایم و نه به اصلاحطلبان منتسبایم نه به اصولگرایان.
رفتار نواصول گرایان افراطی شبیه سوگواران مرحومی است که وصیت کرده بود در مرگ من سیاه نپوشید اما بازماندگان و دوستان پوشیدند و وقتی وصیت مرحوم را یادآور شدند گفتند: مرحوم بیجا کرده! بلانسبتِ آقای مطهری البته!
اعلام وابسته نبودن به دو جریان اصلی و طبعا جریان بیرونی برانداز را میتوان به منزلۀ خط سوم جدید هم توصیف کرد که هر از گاهی درمیگیرد اگرچه در عمل نمیگیرد و شعلههای آن فرو میمیرد. (امتیها در سال های 58 تا 60، طه هاشمی و انتخاب در سالهای اول اصلاحات و موارد دیگر نمونههایی از این دست است).
هر چند هر بار کسی مدعی جریان سوم و گاه چهارم شده در نقد آن نوشتهام که دو جریان اصلی وجود دارد که در نسبت با دموکراسی و آزادی و توسعه تعریف میشوند ولی در این فقره باید گفت اقدام آقای مطهری کاملا اخلاقی است چرا که وقتی جبهۀ اصلاحات ایران که نمادی در اندازه و آوازۀ سید محمد خاتمی و سخنگوی رسمی دارد تصویب و اعلام کرده برای تهران فهرستی ارایه نمیکند و از لیستی حمایت نخواهد کرد انتساب «صدای ملت» به اصلاحطلبان که شناسه و هویت مشخصی دارند غیر اخلاقی بود و آقای مطهری دامان خود را به این رفتار نیالوده است.
البته این معنی موافقت با گزاره دوم سخنان او نیست که برای هیچ اصالتی قایل نیست چرا که اتفاقا بسیار هم اصالت دارند. توصیف احلاقی از این منظر که آتش بیار معرکه رسانه انحصاری نشده. خود مرحوم مطهری هم با هر دو چریان چپ و راست که درون حزب جمهوری اسلامی متشکل شده بودند زاویه داشت چون روحانیت را بالاتر میدانست در حالی که علی آقای مطهری روحانی نیست.
جدای گزاره دوم و چنان که اشاره شد میتوانست برای جلب نظر صدا و سیما و رسانههای برخوردار از بودجههای خاص و کلان نام خود را مثلا اصلاحطلبان اصولگرا یا اصولگرایان اصلاحطلب یا نواصلاحطلب یا با بهره از بیانیۀ 110 امضایی روزنهگشایان یا روزنه بگذارد ولی چنین نکرده و با عنوانی آمده که در مجلس قبل از رد صلاحیت آمده بود و حتی گفته همچون قبل از رد صلاحیت میاندیشد. خود روزنه گشایان نیز نگفته اند از موضع اصلاح طلبی توصیه میکنند در حالی که غالبا هستند.
این نوشته در توصیه به رأی دادن به فهرست "صدای ملت" نیست چرا که مشکل بسیاری این نیست که به کدام لیست رأی بدهند. عجالتاً این است که رأی بدهند یا نه و به قول احمد زیدآبادی بلاتکلیفاند چرا که اگر رأی بدهند باید تا مدتها شاهد تبلیغات صدا وسیما باشند که رأیشان را به حساب خودشان میگذارند و اگر رأی ندهند آن طرفیها عین همین رفتار صدا و سیما را تکرار میکنند و این بار آنها (براندازان) به حساب خودشان میگذارند و آنها که نه حامی جریان حاکماند نه برانداز در میانه گیر کردهاند. این تعابیر و تفاسیر اخیر البته ازنویسندۀ این سطور است نه آقای زیدآبادی و همان تعبیر «بلاتکلیفی» را او نوشته است.
نام این روزنامهنگار- تحلیلگر آمد این اشارت هم خالی از لطف نیست که پیشتراو با یاد کردن از سه جریان اصولگرایان، اصلاح طلبان و براندازان اعلام کرد برای «نیروی چهارم» فعالیت میکند؛ ورای این سه.
با توجه به این که علی مطهری اعلام کرده فهرست صدای ملت نه اصلاحطلب است نه اصولگرا و طبعا و به طریق اولی برانداز هم نمیتواند باشد و چون زیدآبادی انتخابات را فاقد ارزشهای دموکراتیک توصیف و اهمیت آن را از جنبه های دیگر دانسته از لیست صدای ملت حمایت نخواهد کرد به جریان چهارم او نیز ربطی ندارد می توان پرسید آیا علی مطهری با صدای ملت میخواهد از ظهور نیروی پنجم خبر دهد؟ نیرویی که موفقیت آن به پایان تردید هواداران اصلاحات بستگی دارد که سکوت سید محمد خاتمی را تفسیر کنند یا بر اساس بیانیه جمعی از دوستداران او در جست و جوی روزنهای برآیند؟