سقراط که در قرن پنجم پیش از میلاد، شخصیتی تأثیرگذار در آتن بود، اکنون به عنوان یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب شناخته میشود. او به دلیل روش تدریسش مشهور بود که به وسیله آن، از شاگردان سؤال میپرسید تا گفت و گویی آزاد را برای تحریک تفکر انتقادی ایجاد کند.
در برخی موارد، شاگردان او به نوبه خودشان فیلسوفانی تأثیرگذار شدند، مانند افلاطون، یکی از مشهورترین شاگردان سقراط که نوشتههایش درباره آموزگارش جزو تنها منابع اعتقادات سقراط هستند. از آنجا که او به شاگردانش میآموخت همه چیز را زیر سوال ببرند، به هموار کردن راه برای جنبشهای فلسفی جدید کمک کرد.
فلسفۀ «کلبی» یا «سگی» یک رویکرد فلسفی خاص به زندگی است که در یونان باستان در قرن چهارم قبل از میلاد ظهور کرد. این مکتب فلسفی توسط آنتیستنس، شاگرد سقراط تأسیس شد و توسط دیوژن یا دیوگنس سینوپی شهرت یافت.
کلبیون طرفدار یک زندگی بسیار ساده بودند و قراردادهای اجتماعی مانند مادیگرایی و دستیابی به ثروت یا قدرت را رد میکردند. آنها فضیلت را خیر غایی میدانستند و هدفشان این بود که مطابق طبیعت زندگی کنند و هنجارهای سنتی را به چالش بکشند. میگویند دیوگنس میگفت که برخی اصول زندگی را از سگها آموخته است.
در مورد علت نامگذاری این فلسفه به «سگی» دلایل مختلفی مطرح شده است. میگویند نخستین فیلسوفان این مکتب، به خاطر رفتارها و شیوۀ زندگیشان که از نظر مردم بیشرمانه و زشت و حیوانی به نظر میرسید (مثل خوردن و خوابیدن در ملاء عام) به «سگها» معروف شده بودند. فیلسوفان بعدی این مکتب این عنوان را برای خودشان افتخاری در نظر گرفتند و آن را نمادی از بیتفاوتی خودشان نسبت به مادیات و قواعد مرسوم اجتماعی به حساب آوردند.
با اینکه آنها خود را شاگردان سقراط میدانستند، اما اگر سقراط در زمان آنها زنده بود، شاید بیش از چند مورد از اعتقادات آنها را تصدیق نمیکرد. با اینحال از آنجا که بنیانگذار فلسفه کلبی شاگرد سقراط بود، تعجبی ندارد خود سقراط در الهام بخشیدن به این مکتب فلسفی نقش داشته باشد. در ادامه پنج روش الهامبخشی آموزههای سقراط بر فلسفه کلبی را معرفی میکنیم.
آموزش سقراط به شاگردانش اثر جوزف آبل، ۱۸۰۱
در حالی که آثار سقراط در بسیاری از شاخههای مختلف فلسفه اهمیت یافتند، خود او عمدتاً به اصول اخلاقی توجه داشت. او در مورد چگونگی موفق زیستن و معنای خوب بودن سخن میگفت. در این مورد، کلبیون از او پیروی میکردند. آنها بر فضیلت به عنوان عالیترین خیر و هدف غایی زندگی تأکید داشتند و معتقد بودند با فضیلت زیستن، موفق زیستن است.
اگرچه سقراط و کلبیون دیدگاههای کمی متفاوت در مورد دستیابی به فضیلت داشتند (اولی بر خرد تأکید داشت در حالی که دومی به هماهنگی با طبیعت)، هر دو معتقد بودند زندگی مطابق با عقل، کلید اصلی است.
شکگرایی اجتماعی سقراط او را با دولت محلی دچار مشکل کرد، اما این یکی از پایههای اصلی فلسفه او بود. او هرگز از وضعیت موجود راضی نبود و دائماً به دنبال بحث در مورد وضعیت جهان بود، حتی زمانی که باورهایش بحث برانگیز و برخلاف وضعیت موجود بودند.
کلبیون از این موضوع الهام گرفتند، هرچه در این موضوع از سقراط پیشی گرفتند. در حالی که سقراط از شکگرایی به عنوان راهی برای گفتگوهای باز استفاده میکرد، کلبیون استانداردها و قراردادهای جامعه را به کلی رد کردند و زندگی خارج از قلمرو عادی را انتخاب کردند.
مدرسه آتن اثر رافائل؛ (مردی که با لباس آبی بر روی پلکان لم داده دیوگنس سینوپی است) ۱۵۰۹-۱۵۱۱
اگر سقراط در یک چیز مهارت داشت، آن مهارت سوال پرسیدن بود. او بیش از هر چیز، عاشق پرسیدن چه سوالاتی بود؟ ارزشهای سنتی. سقراط معتقد بود خرد متکی بر تحقیق مستمر است. کافی نبود چیزها را همانطور که بودند بپذیریم.
برای رسیدن به خیر واقعی باید به همه چیز شک کرد. کلبیون نیز از طرفداران بزرگ این باور بودند. البته آنها لزوماً درباره موضوعات مشابهی سؤال نمیپرسیدند: سقراط در مورد مفاهیم اخلاقی سوال میپرسید، در حالی که کلبیون ترجیح میدادند هنجارهای اجتماعی را به چالش بکشند.
بخشی از فلسفه سقراط بیشتر بر جنبههای غیر مادی زندگی مانند فضیلت، عدالت و خرد متمرکز بود تا جنبههای مادی. او بیشتر به فکر خوب زیستن بود تا مرفه زیستن و تا حد زیادی نسبت به دنیای مادی بیتفاوت بود. این دیدگاه به شدت بر فلسفه کلبیون تأثیر گذاشت. یکی از بنیانگذاران مشهور فلسفه کلبی یعنی دیوژن سینوپی این دیدگاه را به حد افراط رساند و در یک کوزه بزرگ با چند وسیله اندک زندگی کرد.
کی از دلایلی که آموزههای سقراط تا این حد بحثبرانگیز شدند، این بود که او در مکانهای عمومی تدریس میکرد. سقراط برخلاف برخی از معاصرانش مدرسه رسمی نداشت، بنابراین کلاس درس او خود آتن بود. او در مکانهای تجمع مختلف از جمله بازارها و سالنهای ورزشی تدریس میکرد که معمولاً موجب اختلافافکنی میان سیاستمداران و نخبگان شهر میشد.
این روال در نهایت منجر به مرگ او شد، اما راه قدرتمندی برای رساندن پیامهایش به طیف گستردهای از مردم بود. کلبیون نیز از همین رویکرد استفاده کردند و بحثهای فلسفیشان را به خیابانها کشاندند.
منبع: فرادید