۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۴۰۴۲۲
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۱ - ۱۳-۱۱-۱۴۰۲
کد ۹۴۰۴۲۲
انتشار: ۱۷:۲۱ - ۱۳-۱۱-۱۴۰۲

«مخالفان شاه را در قفس شیر گرسنه می‌انداختند»؛ ادعای احمد خاتمی و شهادتی در دادگاه خُرّم/ شاهد دربارۀ بازدید‌کننده گفت یا مبارزین؟

«مخالفان شاه را در قفس شیر گرسنه می‌انداختند»؛ ادعای احمد خاتمی و شهادتی در دادگاه خُرّم/ شاهد دربارۀ بازدید‌کننده گفت یا مبارزین؟
برخی پرسیده‌اند اگر واقعیت ندارد چرا بر زبان آورده و اگر درست است نام این افراد چه بوده و چرا خانواده‌های آنان سخنی نگفته‌اند؟

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سخنان امروز حجت‌الاسلام سید احمد خاتمی در خطبه‌های نماز جمعۀ تهران و این ادعا که «در رژیم گذشته برخی مخالفان شاه را در قفس‌های شیرهای گرسنه می‌انداختند» بازتاب گسترده‌ای در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی داشته و برخی پرسیده‌اند اگر واقعیت ندارد چرا بر زبان آورده و اگر درست است نام این افراد چه بوده و چرا خانواده‌های آنان سخنی نگفته‌اند؟

   واقعیت این است که آنچه آقای احمد خاتمی گفته را برخی در سال‌های پیش از انقلاب مطرح می‌کردند و بیشتر هم در تهران شنیده می‌شد و با توجه به این که ایشان در زمره چهره‌های درجه اول و حتی دوم انقلاب نبوده و بعد از درگذشت امام وارد صحنه اصلی کشور شده و چندان با مبارزان حشر و نشر نداشته و سن او هم چندان اقتضا نمی کرده احتمالا باید در زمرۀ شنیده‌های ایشان باشد.

   ولی این حکایت از کجا آب می‌خورَد؟ در همان زمان هم قضیه مربوط به پار‌ک خُرّم بود. صاحب پارک خُرّم فردی بی‌پرنسیب به نام رحیم‌علی خرّم بود که در مقاطعه‌کاری‌ها با دربار ارتباط پیدا کرده بود و انواع فسادها و فسق و فجورها به او نسبت داده می‌شد. 

   در جریان پیروزی انقلاب او دستگیر و محاکمه و به اعدام محکوم و حکم هم اجرا شد. پارک خرم را هم مصادره کردند و تحویل بنیاد دادند و اسم آن از خرم شد ارم تا به لحاظ آوایی هم نزدیک باشد!

  روزنامۀ اطلاعات در تاریخ 19 اردیبهشت 1358 مشروح محاکمه او به اتفاق حبیب‌الله القانیان، سپهبد سعادت‌مند و دکتر محمد بقایی یزدی پزشک ویژۀ ساواک را منتشر کرد و خبر داد هر 4 نفر صبح همان روز اعدام شدند.

دادگاه رحیم علی خرم

   در بخشی از محاکمۀ رحیم‌علی خرّم از شاهدان خواسته می‌شود شهادت دهند و قضیه شیرهای قفس‌ها را یکی از کارکنان پارک خرم به عنوان شاهد مطرح می‌کند و چون از قبل هم زمینه ذهنی آن وجود داشت اثر زیادی گذاشت و انکار خُرم برای تغییر نظر افکار عمومی فایده نداشت.

   آن بخش از گزارش اطلاعات چهارشنبه 19 اردیبهشت 1358 در صفحه 2 از این قرار است:


    «در این موقع بنا به درخواست معاون دادستان، یکی از کارکنان پارک خرم با سوگند به کلام‌الله مجید علیه خرم شهادت داد. ‌وی گفت: با چشم‌های خودم دیدم شخصی به رفتار نگهبانان پارک خُرّم اعتراض کرد و نگهبانان او را جلوی دو شیر درندۀ خُرم که در پارک نگه‌داری می‌شد افکندند و شیرها آن شخص را پاره پاره کردند. بعد نگهبانان، جسد پاره‌پاره شدۀ آن شخص را به بیرون پارک بردند و سر به نیست کردند.یک بار دیگر وقتی که به سردخانۀ پارک رفتم که مخصوص نگه‌داری مواد غذایی بود دو جسد انسان را دیدم.»

    چنانچه ملاحظه کردید کل داستان دریده شدن در قفس شیر مربوط به دادگاه رحیم‌علی خرم است و شایعات قبلی هم باز به خرم مربوط بود و جای دیگری چنین موضوعی و ادعایی ثبت و ضبط نشده و آقای احمد خاتمی هم که سال 58 جوان 18 یا 19 ساله‌ای بوده احتمالا یا در روزنامۀ اطلاعات خوانده یا پیش از انقلاب از کسی به عنوان شایعه شنیده بود.

    یکی دیگر از شایعات پیش از انقلاب این بود که جوانان را در زیر زمین فروشگاه بزرگ ایران در سه راه شاه (‌چهارراه جمهوری  فعلی) که درسال های منتهی به انقلاب تعطیل و بلامصرف بود شکنجه می‌کنند و در روز 22 بهمن 57 برخی از انقلابیون به سمت آن هجوم بردند شاید با این تصور که مثل زندان باستیل افرادی در آن محبوس‌اند ولی جز یک ساختمان متروکه ندیدند و این شایعه هم باطل و 15 سال بعد به فروشگاه رفاه تبدیل شد.

   

برچسب ها: احمد خاتمی ، خرم
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱۶۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۳
81
26
قطعا خرم از خدیر خیلی با پرنسیب تر بود
عصر ایران نه. واقعا بی پرنسیب بود! حساب او از مدیران کارآفرین و خوش نام دیگر آن زمان جداست.
ناشناس
United States of America
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۳
9
182
خراسانی هم ضرب المثلی دارند که میگوید بام رویت بیفتد ولی نام نه.کنایه از این است که اگر به درستی یا نادرستی به انجام کاری شهرت پیدا کنی هر دروغ وتهمتی را که به تو برنند دیگران باور میکنند.ماجرای انداختن متهمان سیاسی به قفس شیران تنها اتهامی نبود که بعد از انقلاب دهان به دهان میگشت. بلکه پیدا شدن ده ها کیسه مملو از ناخن های کشیده شده متهمان در ساواک ویا انداختن خرس های وحشی به جان زندانیان سیاسی زن ویا از همه عجیب تر بستن زندانی به پره های پنکی سقفی وروشن کردن آن را هم میگفتند.وشگفتا که این آخری را براهنی نویسنده معروف چپ علنان برزبان آورده ونوشته.هیچکس وبه استنا همان ضرب المثل هیچ کس هم حتی شک نکرد که برادر یک پنکه سقفی مگر چقدر تحمل بار را دارد وموتور ان چقدر قدرت!!!