عصر ایران؛ سروش بامداد- دیوارنگارۀ تازۀ میدان ولیعصر تهران با شعار «به عشق این پرچم، تا پای جان برای ایران» نکات قابل توجهی دارد و بر آنها درنگ میکنیم:
نخست تصویر زندهیادان ناصر حجازی و سیروس قایقران است. اولی در سال 1390 درگذشت و دومی در سانحۀ رانندگی در سال 1377.
اگر مرگ مجال ادامۀ زندگی و طبعا فوتبال را از سیروس قایقران ستاند اما حجازی در حالی از تیم ملی فوتبال کنار گذاشته شد که دروازه بانانی در اندازه و آوازۀ او گاه تا 40 سالگی درون دروازه میایستند و اگر بحث باشگاه باشد چه بسا بیشتر. ناصر خان را اما با طرح موهون و مبتذل 27 سالهها کنار گذاشتند و گفتند هر که بالای این سن است از تیم ملی کنار برود!
این طرح شخصی به نام مصطفی داوودی بود که زمام ورزش ایران را در دست گرفته و چنان ورزشکاران و ورزش دوستان را به ستوه آورده بود که به یاد دارم در امجدیه شعار میدادند/ میدادیم: "نخستوزیر موسوی! تو را به حق قرآن، داوودی را عوض کن!" این قَسَم البته کارگر افتاد و مصطفی داوودی جای خود را به اسماعیل داوودی داد که البته نسبتی با او نداشت چون داوودی شمسی بود! با این حال ناصر حجازی دیگر نتوانست به تیم ملی بازگردد.
در تصویر علی دایی را هم میبینیم و البته احمد رضا عابدزاده را که اکنون به آمریکا کوچیده است و کنار حجازی هم علی پروین که نام او با فوتبال ملی و باشگاهی گره خورده است.
به هر رو همین که از نسلهای مختلف انتخاب کردهاند و از اولین جام جهانی (1978) غافل نبودهاند قابل توجه است. هر چند به اعتبار جام ملتها بعد از انقلاب هم عضو تیم ملی به حساب می آمدند.
تصویر رفتگان در کنار باشندگان و زندگان هم ابتکار خوبی است و این که علی دایی را هم فراموش نکردهاند در حالی که چشم دنبال ستاره های دیگر هم میگردد.
فوتبال اما بیش از یک بازی نیست و نمیتوان تنها در فوتبال، ملی و فراایدیولوژیک اندیشید و در بقیه امور جامعه را دستهبندی کرد. همچنین ظاهراً برای طراحان، پرچم جمهوری اسلامی ایران به قدر کافی وجوه ایدیولوژیک وسیاسی را بازمیتابانده و نیاز به جنبههای دیگر نبوده است.
این نکته را هم گویا لحاظ کردهاند که مانند پارسال و در جریان جام جهانی قطر نباید در تنور انتظارات بدمند زیرا با باخت امروز ژاپن به عراق وضعیت تغییر کرده و کار برای تیم ملی فوتبال ایران در مسیر قهرمانی جام ملتهای آسیا دشوارتر شده است.