قتل فروشنده خودرو با ادعای غیراخلاقی

متهم: من مدت‌ها بود تصمیم داشتم ماشین بخرم. روز حادثه مادرم مردی را به من معرفی کرد که می‌خواست ماشینش را بفروشد اما وقتی مادرم به دستشویی رفت، مقتول حرف‌هایی زد که به‌شدت مرا عصبانی کرد. او به مادرم نظر داشت و برای همین او را کشتم.

پسری جوان که مرتکب قتل شده است ادعا می‌کند، مقتول به مادر او نظر سوء داشت.

پسر جوان که مدعی است مرد راننده را کشت چون به مادرش نظر سوء داشت، به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که پسر جوانی است مدعی است وقتی می‌خواست خودرو را با مقتول معامله کند متوجه نظر سوء مقتول شد.

زنی یک سال قبل به پلیس گزارش داد شوهرش به نام فرهاد گم شده است. این زن گفت: شوهرم راننده است و هر روز با ماشین مسافرکشی می‌کند. امروز از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.

وقتی ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند متوجه شدند فرهاد آخرین بار با جوانی به نام مهرداد در تماس بوده است. ماموران خانه مهرداد را پیدا کردند و مادرش را برای بازجویی به اداره آگاهی بردند.

این زن اعتراف کرد پسرش مرتکب قتل فرهاد شده است. او گفت: من شاغل هستم و هر روز صبح سر کار می‌روم. من و پسرم با هم زندگی می‌کنیم، برای اینکه سر کار بروم هر روز ماشین کرایه می‌کنم. چند روز قبل از حادثه راننده‌ای که قرار بود مرا به محل کارم برساند در ماشین صحبت کرد و گفت قصد دارد ماشینش را بفروشد. پسر من هم تصمیم داشت ماشین بخرد به همین خاطر مرد راننده را به خانه دعوت کردم تا درباره خودرواش با پسرم صحبت کند.

این زن در ادامه گفت: همین‌طور که آن مرد داشت با پسرم صحبت می‌کرد من به دستشویی رفتم و زمانی که برگشتم دیدم مرد راننده مرده است. خیلی تعجب کردم. اصلاً متوجه نشدم پسرم چرا این کار را کرد. بعد هم جسد را داخل ماشین گذاشت و در جایی رها کرد.

پلیس جسد و خودرو فرهاد را پیدا کرد و مهرداد هم بازداشت شد. او به قتل مرد راننده اعتراف کرد و گفت: من مدت‌ها بود تصمیم داشتم ماشین بخرم. روز حادثه مادرم مردی را به من معرفی کرد که می‌خواست ماشینش را بفروشد اما وقتی مادرم به دستشویی رفت، مقتول حرف‌هایی زد که به‌شدت مرا عصبانی کرد. او به مادرم نظر داشت و برای همین او را کشتم.

بعد از گفته‌های متهم و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.

تماشاخانه