منبع: نیویورکتایمز
نویسنده: ازرا کلاین
تاریخ انتشار: 3 دسامبر 2023
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بخش دوم گزارش نیویورک تایمز دربارۀ مهم ترین کتاب های سال 2023 میلادی از این قرار است:
«قوانین منطقهبندی!» اثر ویلیام فیشل
فیشل اقتصاددانی است که به مبحث منطقهبندی میپردازد و قوانینی را بررسی میکند که مشخص میکنند چه چیزی در چه منطقهای بنا شود. خیلی راحت میشود فرض کرد که چنین قوانینی همیشه در کار بودهاند، اما چنین نیست. در سال 1910، هیچیک از شهرهای آمریکایی قوانین منطقهبندی نداشتند. تا دهۀ 1930، بیشتر جمعیت ایالات متحده زیر نظر دولت سکونت میکردند. قوانین منطقهبندی در ابتدا، قوانین اولیه و خامی بودند که به اجرا درنمیآمدند؛ ولی وضع به آن شکل باقی نماند. فیشل چنین مینویسد: «متن قطعنامۀ اصلی منطقهبندی شهر نیویورک در سال 1916، دوازده صفحه است و حجم صفحات اکنون در احکام شهرهای کوچکی مثل هانوفر، بیش از 10 برابر شده».
این قوانین پیچیدهتر، شکلی از منطقهبندی را منعکس میکنند که در دهۀ 1970 مطرح بود و فیشل آن را منطقه بندیِ "کنترل رشد" می نامد. او استدلال میکند که قوانین منطقهبندیِ دهههای 1910 و 1920 ، به مدد فناوریهای حملونقلِ جدید روی کار آمدند و ساخت هر چیزی را در هر مکانی ممکن ساختند.
شهرها باید تصمیم میگرفتند که چه چیزی در چه مکانی ساخته شود. به هر روی روشن است که مردم تمایلی به مجاورتِ کارخانههای صنعتی و آپارتمانهای مسکونی نداشتند؛ اما دهۀ 1970 شاهد رخداد جدیدی بود. مسکن در حال تبدیل شدن به هستۀ اصلی ثروت آمریکا بود و صاحبان املاک شروع به استفاده از قوانین منطقهبندی برای محافظت از ارزش خانههای خود کردند. آنها بر این اساس در مورد نوع خانههایی که قرار بود در مجاورت خانههایشان بنا شود، تصمیمگیری میکردند و البته با این شیوه مشخص میشد که با چه افرادی، از چه قماشی همسایه خواهند شد.
فیشل این مقوله را تحولی قلمداد میکند که پیش از هر چیز ناشی از منافع اقتصادیِ افراد است. من تا حدودی با او مخالفم و فکر میکنم که او نقش سیاست، ارزشها و خصومتهای نژادی و قومی را دستکم میگیرد. اگر فشار تورمیِ دهۀ 70 را کاهش دهید، همچنان با واکنش منفی نسبت به قانون حقوق شهروندی و ظهور جنبش زیست محیطی مواجه خواهید شد.
با این حال استدلال اصلی او مبنی بر اینکه منطقهبندی مطالبۀ مردم است، نه خواستهای که نخبگان به سادگی بتوانند آن را تحمیل کنند، بسیار مهم است و با تمرکز بر مکان و زمان این قوانین، در بحث مسکن همان کاری را انجام میدهد که منطقهبندی، زمانی برای شهرها انجام داد. این کار نظم و انسجام به ارمغان آورد. قطعاً درغیر این صورت آشفتگی پدید میآمد.
«رمزگذاری مجدد آمریکا» نوشتۀ جنیفر پالکا
گاهی دولت فرایندها را کند میکند و خواستۀ عمومی ایجاب میکند که چنین باشد؛ اما گاهی دولت سلانهسلانه حرکت میکند، زیرا نمیداند چگونه سرعت بگیرد. جنیفر پالکا، مؤسس برنامۀ "رمزگذاری برای آمریکا" و مشاور ارشد دیجیتال در کاخ سفید دورۀ اوباما، سالها کوشید تا دولتی سریع، چابک و پاسخگو بسازد؛ دولتی که بسیاری از ما آرزوی دیدن آن را داریم. او در کتاب «رمزگذاری مجدد آمریکا» بهنحو تکاندهندهای صریح است و دراینباره توضیح میدهد که چرا دولتی با این مختصات روی کار نبوده است. پس از گفتگو دربارۀ این اثر مهم، هر دو متفقالقول بودیم که هیچ سیاستگذاری پیش از خواندن این کتاب، نباید در مسند قدرت قرار بگیرد.
اما امسال سال خوبی از نظر جایگزینهای تکنولوژیک برای دولت نبود. در سال 2022، به نظر میرسید کریپتو یک روز در میان میلیاردرها را استخراج میکند و به ما گفته شد که هرچیزی از پول گرفته تا دولت و ساختار دولت-ملت را متحول خواهد کرد. یک سال بعد، بیشتر این ارزها سقوط کردند، رؤیاهای عظیم بر باد رفتند و تعداد بیشماری از سرمایه گذارانِ عادی سرمایۀ خود را از دست دادند. سام بنکمن فرید، بنیانگذار صرافی افتیایکس نیز بازداشت شد و در انتظار صدور حکم است.
«رفتن تا بینهایت» نوشتۀ مایکل لوئیس
مایکل لوئیس هم تحولات بنکمن فرید را دنبال میکرد که ناگهان همه چیز خراب شد. آنزمان چنین رخدادی هیجانانگیز به نظر میرسید. لوئیس کتاب کوچک و مختصری با عنوان «رفتن تا بینهایت» نوشت. خیلیها از این کتاب به دلیل برخورد ملایم با تشکیلات فرید انتقاد کردند، اما در واقع بهترین ویژگی کتاب همین لحن ملایم و منطقی است. اگر میخواهید فارغ از خشم و نفرت، سازوکار بنکمن فرید را درک کنید، شرح دوستانۀ لوئیس بهترین انتخاب است؛ بهویژه فصولی که نگاه به گذشته دارد و به همکاری بنکمن فرید با شرکت جین استریت میپردازد. شرح این فصل خارقالعاده است.
به نظر من مشکل کتاب لوئیس این است که خودش شخصاً علاقهای به کریپتو و رمز ارز ندارد. او در این مورد صریح است و مینویسد: «بسیاری از نویسندگان در توضیح بیتکوین به مخاطبان عادی به چنان مشقتی افتادهاند که تکرار توضیحاتشان دشوار به نظر میرسد». راستش مشکل عمیقتر از بیعلاقگی به این حوزه است. شما نمیتوانید بدون درک سازوکارِ بنکمن فرید ارزیابی کنید چه کاری انجام داده است. ما با مردی مواجهیم که میلیونها دلار به سلبریتیها پرداخته تا افرادی را که چیزی در مورد ارز دیجیتال نمیدانند، متقاعد کند بخشی از پساندازشان را در شرکت او سرمایهگذاری کنند.
"نامبرگوآپ (افزایش قیمت)" نوشتۀ زیک فاکس
دقیقاً همینجاست که اثر زیک فاکس جلوه میکند. فاکس، خبرنگار رمزنگاریِ بلومبرگ است و مانند لوئیس همیشه به بنکمن فرید دسترسی دارد؛ اما داستان او دامنهدارتر است و تا حدی به این دلیل است که بخش زیادی از کتاب را به تعقیبِ استیبلکوینی به نام تتر اختصاص میدهد که زیربنای بازار ارزهای دیجیتال است. تعقیب ماجرا، فاکس را به مکانهای غیرمنتظرهای میبرد. مثلاً از اردوگاههایی مینویسد که گنگسترها اسیرانشان را مجبور میکنند پیامکهای کلاهبرداری -که این روزها فت و فراوان در تلفنهای ما یافت میشود، ارسال کنند. پس از خواندن داستان فاکس، دیگر هرگز به یکی از آن پیامهای رسمی پاسخ نخواهید داد.
فاکس در مهمانیهای جنونآمیزِ بورد اِیپ پرسه میزند، با ایدهآلها لبی تر میکند و با انواع سرمایهگذاران مخوف ملاقات میکند.
عنوان اثر، برگرفته از سخنرانی دن هلد، یکی از مدیران ارزهای دیجیتال، در کنفرانس بیت کوین 2021 است. او میگوید: «تکنولوژیِ افزایش قیمت، بسیار قدرتمند است. افزایش قیمت، افراد را به صرافت میاندازد که با پیشبینیِ روند افزایش قیمت، اقدام به خرید کنند. فاکس افزایش قیمت را ترفند میداند نه فناوری. بسیاری از رمزارزها به همین سیاق عمل میکنند. کلاهبرداریهای قدیمی با درخششِ کد و فناوری جان تازه ای مییابند. حیرتآور است که آدمهای باهوش هم به دام میافتند. به گمانشان این رمزها نه فقط ارزشمند که از نظر اجتماعی نیز تحولآفریناند.
اما حقیقت دقیقاً برعکس بود. آنچه فناوری نام گرفت، افراد را از مشاهده و درکِ خلاقیت خود باز داشت. ظرافت و پیچوخمِ رمزنگاری مردم را فریب داد تا بپندارند اشکال از بیاعتمادی به رمزها است نه بیاعتمادی به آدمها.
من کتابهای لوئیس و فاکس را در سفر با هواپیما به توکیو خواندم. فردای روزی که به ژاپن رسیدم، حماس به اسرائیل حمله کرد. تا آنزمان مطالب زیادی دربارۀ تاریخ و ادبیات اسرائیلیها و فلسطینیها خوانده و نوشته بودم و اخیراً کتابی یافتم که مرا شگفتزده کرد.
"سرزمین موعود من" نوشتۀ آری شاویت
"سرزمین موعود من" نوشتۀ آری شاویت، روایت تاریخیِ شخصی و عمیقی از صهیونیسم و اسرائیل دارد. کتاب، نثر متمایزی دارد که در آثار دیگر به ندرت یافت میشود. شاویت، دوگانههایی نظیر قدرتمندی و رنجوری، آرمانگرایی و درندهخویی، امیدواری و بیمناکی را به توازن رسانده است. من در قلب صهیونیسم بودم و کتاب شاویت باعث شد تاریخ اسرائیل را بهگونهای لمس کنم که هیچ چیز دیگری با آن تاخت نخواهد زد. نویسنده از تلاش برای حل تناقض امتناع میورزد. فقط آنها را ضبط و روایت میکند. خواننده نیز در مواجهه با اثر و واقعیت تاریخی چنین خواهد کرد.
«باغ نیمهکاره» نوشتۀ روتانا امریس
نوشتارم را نه با وصفِ تلخکامیهای کنونی که با نمایی الهامبخش از آیندۀ نزدیک به پایان میبرم. آخرین کتابی که معرفی میکنم، «باغ نیمهکاره»ی روتانا امریس است که داستان زیبایی دارد. کتاب، روایت اولین دیدار انسان با موجودات فضایی است. جالب است که فضاییهای کتاب بیش از زمینیها حس دوستی و قرابت دارند. امریس از دنیایی سخن گفته که در آن هوشمصنوعی و واقعیت افزوده نه برای جایگزینیِ تفکر انسان، که برای تقویت و فعالسازی آن حضور دارند.
شخصیت اصلی داستان جایی از کتاب با خود میگوید: "به نظر نمیرسد تصمیماتی به این بزرگی را بتوان آنالوگ(قیاسمند) گرفت. داستان فقط این نبود که ما میلیونها یا میلیاردها نفر -که در تصمیماتمان سهیم بودهاند- را کنار بزنیم تا به حوزههای آبخیز دیگر برسیم. ما از جان مایه گذاشتیم برای سازماندهیِ ایدههایمان، اما خط پیوندِ صحیحی در کار نبود. اهداف کلیدی نداشتیم. نتوانستیم رخدادهای واقعی را منظم کنیم. نتوانستیم بهترین کنش و پاسخ را بر مبنای تحلیل الگوریتم بیابیم. کار ما به آنالیز آب رودخانه شباهت داشت با نوشیدن یک لیوان آب".
به ندرت میتوان کتابی یافت که انسجام و پیوند انسانی را با چنین الگوی مبهوتکنندهای وصف کرده باشد. این یکی با همۀ کتابهایی که خواندهام فرق دارد.