هوا كه تاريك ميشود، دوباره ترس از نخوابيدن آزارش ميدهد، يك ماهي ميشود كه به محض رفتن در رختخواب ، خواب از چشمهايش ميرود و تا ساعتها برنميگردد.وقتي حتي آخرين لامپ خانه همسايهها خاموش ميشود، او هنوز بيدار است و مرتب از اين دنده به آن دنده ميشود. حتي كتاب خواندن هم اثرش را از دست داده و ديگر پلكهايش را سنگين نميكند.
خيليها برايش توصيههايي كردهاند از تمرينات ورزشي پيش از خواب گرفته تا خوردن دمكرده گياهان مختلف اما هيچ كدام ثمري ندارد. حالا او مانده است با شبهايي كه با نخوابيدن سپري ميشود و روزهايي كه از شدت خوابآلودگي توان انجام هيچ كاري را ندارد.
گاهي اوقات بدون آن كه بدانيم عواملي دست به دست هم ميدهند و شرايطي را ايجاد ميكنند كه كمكم خواب شبانهمان كمتر و كمتر ميشود و وضع تا جايي پيش ميرود كه حتي شبهايي به خاطرمان ميآيد كه تا دميدن آفتاب چشم به اطراف دوختهايم.
شايد براي آنهايي كه تا صبح راحت ميخوابند، بيخوابي يك بيماري به حساب نيايد، ولي بيخواب شدن آن هم درست در زماني كه بزرگترين آرزويت بسته شدن چشمهاست، از آن دست مشكلاتي است كه اگر درمان نشود، به اندازه يك بيماري لاعلاج، آزاردهنده ميشود.
در واقع اهميت خواب به اندازهاي است كه ميتواند روي زندگي روزانه افراد اثرگذار باشد؛ به طوري كه پژوهشها نشان ميدهد كه خواب كم يا اختلالات خواب روي فكر، قدرت تمركز، توانايي فرد و حتي كيفيت كار روزانه فرد تاثير ميگذارد.
اين مساله به اين علت است كه در حين خواب، سلولهاي بدن و مغز هر دو ترميم ميشوند و اين بازسازي موجب ميشود تا روز بعد سرحال و هشيار از خواب بيدار شويم، در حالي كه بيخوابي اين تعادل را برهم ميزند.
اين در حالي است كه بررسيها ثابت كرده كمبود خواب موجب افزايش ميزان قند خون و در نتيجه افزايش فشار و افسردگي ميشود.
افزون بر اين بيخوابي فرد را در معرض خطر ابتلا به ديابت و آسيبديدگي مغز قرار ميدهد، ضمن آن كه موجب ايجاد تغييراتي در ميزان هورمون تيروئيد و هورمونهاي استرس ميشود كه اين تغييرات روي حافظه، سيستم دفاعي بدن، قلب و متابوليسم نيز اثر ميگذارد.
دكتر پرويز مظاهري، روانپزشك در گفتگو با «جامجم»، ضمن تاييد اين موارد در تعريف بيخوابي ميگويد: اگر فردي در طول روز و در هنگام خواب، به خواب رفتنش بيش از نيم ساعت طول بكشد و اين وضع بيش از 3 روز در هفته و بيش از 2 هفته در ماه تكرار شود، فردي است كه به بيماري بيخوابي مبتلا شده است. در واقع ما انتظار داريم كه افراد از وقتي سرشان را روي بالش ميگذارند به خواب رفتنشان تا يك ربع اتفاق بيفتد ولي در برخي افراد اين زمان به يك تا دو ساعت ميرسد؛ اما اهميتي نميدهند و آن را وضعيتي طبيعي تلقي ميكنند.
دبير انجمن روانپزشكان ايران اين باور عمومي را كه اگر كسي ظهر بخوابد در خواب شبش اثر ميگذارد، درست ميداند و ميگويد: مغز انسان البته در افراد بالغ چيزي حدود 6 تا 8 ساعت در شبانهروز نياز به استراحت دارد پس اگر فردي اين نياز را در ساعت ديگر روز جبران كند نياز مغزش به استراحت كمتر ميشود به همين جهت توصيه ما اين است كه افراد قسمت اعظم استراحت خود را براي شب بگذارند.
وي بيخوابي را بيمارياي معرفي ميكند كه عوارض زيادي به دنبال ميآورد و در توضيح اين عوارض ميگويد: فردي كه بيخواب ميشود تحريكپذير و در نتيجه عصبي ميشود پس چنين فردي زياد دچار اضطراب ميشود ضمن آن كه وقتي همه خوابند و يك فرد به تنهايي بيدار است بسياري از افكار نگرانكننده به ذهنش هجوم ميآورد. اين در حالي است كه افراد بيخواب صبحها با احساس خستگي بيدار و معمولا به سردرد دچار ميشوند.
عوارضبه گفته اين روانپزشك بيماريهاي گوارشي و اختلالات اسكلتي از جمله دردهاي پراكنده در بدن نيز از جمله عوارض جسمي بيخوابي هستند. مظاهري در ادامه با بيان اين كه در انسان يك «ساعت بدن» وجود دارد كه مشخص ميكند فرد بايد در طول روز كار كند و در شب بخوابد ميافزايد: اگر نظم ساعت بدن به هم بريزد فرد دچار اشكال ميشود براي همين كساني كه روز ميخوابند و شب كار ميكنند اين شيوه زندگيشان آنها را در درازمدت دچار مشكل ميكند.
وي در ادامه به علت بروز بيخوابي اشاره ميكند و توضيح ميدهد: فرد بيخواب از نظر مغزي دچار يكسري اشكالات ميشود كه اين امر باعث فعال شدن مغز ميشود. يعني آن بخش از مغز كه مربوط به خواب است دچار اشكال ميشود به طوري كه فرد احساس خستگي ميكند ولي خوابش نميبرد كه اين مساله ميتواند ناشي از اضطراب يا اشتغالات ذهني فرد باشد.
درماناين روانپزشك در بخش ديگري از گفتههايش به تشريح روشهايي براي راحت به خواب رفتن ميپردازد و ميگويد: بايد سعي كنيم تا جاي ممكن روزها نخوابيم و شبها استراحت كنيم. ضمن آن كه گوش دادن به موسيقي ملايم پيش از خواب، دوش گرفتن، استقرار در محيط خواب آرام، استفاده از بالش نرم و پرهيز از خوردن مواد محركي چون چاي و قوه ميتواند در داشتن خوابي آرام موثر باشد. او البته معتقد است كه اگر با اين روشها فرد هنوز به بيخوابي دچار بود بايد به روانپزشك مراجعه كند چرا كه بيخوابي از علائم اصلي افسردگي است.
مظاهري در همين ارتباط توضيح ميدهد: بدترين شيوه در درمان بيخوابي خوددرماني است، يعني فرد به صورت خودسرانه از داروهاي خوابآور استفاده كند و با اين كار تنها علامتهاي يك بيماري را درمان كند، در حالي كه افراد بيخواب با جدي گرفتن مشكل خود بايد به روانپزشك مراجعه كرده و برحسب علت بروز بيخوابي به درمان بيماري خود مبادرت كنند.
جام جم آنلاین