در فیلم تبلیغاتی تازه ای که به دستور "شی جین پینگ" رئیس جمهورچین ساخته شده این گونه نشان داده می شود که کارل مارکس فیلسوف قرن نوزدهمی اروپایی با کنفوسیوس فیلسوف چین باستان همنظر است و هر دوی آنان نظرشان با نظر شی جین پینگ هماهنگ بوده است!
این فیلم که تحت عنوان "وقتی مارکس با کنفوسیوس ملاقات کرد" در کنفرانس ملی تبلیغات، اندیشه و کار فرهنگی در تاریخ ۸ و ۹ اکتبر به ریاست شخص شی برگزار شده بود به چینیها معرفی شد. این کنفرانس تبلیغاتی با هدف ارائه "اندیشه شی جین پینگ" برگزار شد.
به گزارش فرارو به نقل از تایمز، فیلم "وقتی مارکس با کنفوسیوس ملاقات کرد" که توسط رادیو و تلویزیون استان هونان در پنج قسمت ۳۰ دقیقهای برای پخش تلویزیونی تهیه شده به گونهای ساخته شده که گویی مارکس و کنفوسیوس با یکدیگر ملاقات کرده و صحبت میکنند و به سوالات دانشجویان پاسخ میدهند.
در فیلم اشاره میشود که مارکس و کنفوسیوس موافق هستند که آنان علیه دشمنان مشترک از جمله "نیهیلیسم تاریخی" قرار گرفته اند که در اصطلاح حزب کمونیست چین به تعلیم تاریخ با انحراف از تفسیر رسمی مقامهای چینی قلمداد میشود.
هم چنین، در فیلم ادعا میشود که امپریالیسم "فرهنگی خارجی" یا "غربی" را به عنوان جهانی به همه مردم تحمیل میکند.
در ابتدا به نظر میرسد کنفوسیوس به عنوان نماینده واقعی فرهنگ سنتی عالی چین مورد تایید قرار میگیرد، اما لنین جایگزین او میشود و به مارکس و کنفوسیوس میگوید که آن چه در آن فرهنگ قدیمی و فئودالی بود باید کنار گذاشته شود.
در پایان، مارکس و کنفوسیوس هر دو از "ترکیب دوم" مدنظر شی جین پینگ استقبال میکنند ایدهای که به زعم خود افکار مارکس و کنفوسیوس را در ترکیب جدیدی با یکدیگر تطبیق داده جایی که کنفوسیوسیسم "ریشه" و مارکسیسم "روح" قلمداد میشود.
هدف این قسمتهای تلویزیونی از طریق گفتگوی نزدیک آن است که نشان دهد مارکسیسم میتواند به خوبی خود را با فرهنگ سنتی چین تطبیق دهد و حتی در آینده نیز به رشد و نفوذ در پیشینه فرهنگی ملت چین ادامه خواهد داد.
برای مثال، نمایش "وحدت بزرگ" یک دیدگاه آرمانشهری کنفوسیوس را در مقابل کمونیسم پیشنهادی مارکس قرار داد. در این نمایش مارکس حتی تا آنجا پیش میرود که میگوید:"در واقع من خودم برای مدت طولانی چینی بودم".
در حالی که رسانههای رسمی چین به این نمایش میبالند نمایشی که ظاهرا به طور مستقیم کنفوسیوس و مارکس را به هم متصل میکند پخش آن باعث تمسخر بسیاری شده و به طنز آنلاین در بین کاربران اینترنت دامن زده است. یکی از نمونههای بسیار از اظهارنظری برمی آید که در آن میخوانیم:"وقتی مشکل مشروعیت پیش میآید انواع استدلالهای پوچ مطرح میشود".
ستون نویس روزنامه بریتانیایی "تایمز" نیز با رویکردی انتقادی درباره این نمایش مینویسد: "گفتگویی سقراط وار میان مارکس و کنفوسیوس. این فیلم که به تازگی در تلویزیون هونان چین منتشر شد به دنبال توضیح و تبلیغ "ترکیب دوم" اندیشه شی جین پینگ است.
این مجموعه درباره تفکر شی برای کسانی است که نمیدانند فلسفه منتسب به رهبر عالی چین چیست و اکنون برای هر جوان بلندپروازی در چین نیاز به یادگیری دارد. ممکن است تعجب کنید که این "ترکیب دوم" چیست؟
خیر، این یک کد پشتیبان برای قفل شما یا یک قطعه تجهیزات کشاورزی نیست! بلکه نام مستحکمی برای بینش خردمندانه شی است که در طول ساعتها سمپوزیومهای دلخراش تلویزیونی ارائه میشود که "ما باید اصول بنیادی مارکسیسم را با شرایط مادی واقعی چین ترکیب کنیم". اگر همه این موارد قدری عجیب به نظر میرسد به این دلیل است که واقعا عجیب میباشد.
در طول انقلاب فرهنگی مائو کنفوسیوسیسم به عنوان یکی از "چهار قدیمی" و بقایای مخرب ضدانقلابی از روبنای فئودالی در نظر گرفته شد و حزب کمونیست چین به طرز وحشیانهای تلاش کرد تا تمام آثار این فلسفه را از بین ببرد.
با این وجود، شی اکنون سالها تلاش کرده تا مجموعهای از دلایل منسجم را ایجاد کند که چرا مفاهیم "خارجی" مانند دموکراسی نمایندگی، حاکمیت قانون و حقوق بشر به "شرایط طبیعی" مردم چین بدگویی میکنند. احیای این رمز کنفوسیوسیسم - مارکسیسم عجیب و غریب پاسخ او به این معما است.
همان طور که فیلم توضیح میدهد کنفوسیوسیسم بخشی از "فرهنگ سنتی عالی" چین است و برای پنهان کردن این واقعیت ناخوشایند لازم است که مارکسیسم مانند لیبرال دموکراسی "فلسفهای که از اروپا سرچشمه گرفته است". در کنار یک انیمیشن سورئال از مینی مارکس و مینی کنفوسیوس که به ترتیب روی نسخهای از مانیفست کمونیست و طومار قدیمی در میان پرتگاه ابری ایستاده اند صدایی میپرسد: "آیا آنها یک تطابق طبیعی هستند؟ "
بازیگران نقش فیلسوف به مجموعهای از دانشجویان توضیح میدهند که چگونه هر دوی آنان نسخهای از جامعهای ایده آل داشتند که در آن نیازهای اساسی همگان برآورده میشد. فراموش نکنید که بینش اتوپیایی کمونیستی دیدگاهی است که در آن هر فردی قدرت خلاق منحصر به فرد خود را بیان میکند در حالی که در آرمان هماهنگ کنفوسیوس فرد یاد میگیرد که نقش از پیش تعیین شده خود را در سلسله مراتب طبیعی بپذیرد. این موضوع به نوعی در این ایده پنهان میشود که هر دو فیلسوف معتقد بودند که تاریخ توسط "توده ها" هدایت میشود. با این وجود، فراتر از محتوای مهمل فیلم سبک خاص خود را دارد. فیلسوفان بر روی صحنه سالن سخنرانی با منظره نقاشی طومار مانند دیزنی به عنوان پس زمینه مینشینند".
او در ادامه مینویسد: "به طور دورهای شخصیتهای چینی در پوشش اسطورهای یا سنتی بر فراز آنان در آسمان شناور ظاهر میشوند تا شعارهایی در مورد شایستگی یا خیرخواهی سر دهند. پرترههای کلاسیک به طرز وحشتناکی متحرک میشوند و سر تکان میدهند.
این دو مرد بزرگ به نوبت یکدیگر را ستایش میکنند، ریشهای خود را نوازش میکنند و صدای خندهای دلچسب به سبک بابانوئل دارند. در نهایت لنین و سپس مائو برای سخنرانی روی پردهها ظاهر میشوند و نتیجهای حاصل میشود که در آن، ظاهرا کنفوسیوسیسم "ریشه" و مارکسیسم "روح" ترکیب دوم تلقی میشود.
در مورد مغز فکر میکنم به جرات میتوان گفت که هر مغزی پیش از هرگونه تماسی با این نمایش پروپاگاندای مضحک باید با دقت لوبوتومی* شود"!
* نام نوعی جراحی افراطی و منسوخ شده بر روی مغز انسان است که در نیمه اول قرن بیستم به منظور درمان اختلالات روانی انجام میشد. پروسه خطرناک لوبوتومی که بر پایه ایجاد برش و آسیب تعمدی به لوب پیشانی مغز استوار بود معمولا نتیجهٔ معکوس و مخرب به همراه داشت و در بهترین حالت بیمار را در حالت بی تفاوتی حسی، شناختی و عاطفی نسبت به دنیای پیرامون قرار میداد. این جراحی امروزه غیرعلمی و غیراخلاقی شناخته میشود.