عصر ایران؛ مجله تصویری سلاح - جنگ جهانی دوم دوره ای از نوآوری و آزمایش سریع را به همراه داشت. در شرایطی که برخی اکتشافات، وسایل نقلیه و پروژه های انقلابی طی این دوران معرفی شدند، اما همه آنها با موفقیت و پیروزی همراه نبودند. در ادامه با 6 پروژه تسلیحاتی شکست خورده دوران جنگ جهانی دوم بیشتر آشنا می شویم.
تفنگ خورشیدی یا هلیوبیم چندان شبیه به یک تفنگ نبود، بلکه از نظر تئوری آینه غول پیکری بود که آلمان نازی قصد داشت به فضا بفرستد. این سلاح قرار بود در مدار سیاره زمین قرار گرفته و از آن برای نابودی شهرهای نیروهای دشمن استفاده شود.
هرمان اوبرت، فیزیکدان آلمانی، در سال 1929 طرح یک ایستگاه فضایی را ارائه کرد. این ایستگاه فضایی قرار بود دارای آینه ای مقعر با پهنای 100 متر باشد و از آن برای بازتاب نور خورشید بر نقطه ای متمرکز روی سیاره زمین استفاده شود. اما در آن زمان، هیچ موشکی با قابلیت ورود به فضا توسعه نیافته بود.
در دوران جنگ جهانی دوم، گروهی از دانشمندان آلمانی ایده هرمان اوبرت را با برخی تغییرات مد نظر قرار دادند. بر اساس طرح آنها تفنگ خورشیدی بخشی از یک ایستگاه فضایی بود که 8200 کیلومتر بالاتر از سطح سیاره زمین قرار می گرفت. آلمان نازی استفاده از این سلاح برای نابودی کامل یک شهر یا جوشاندن آب اقیانوس را مد نظر قرار داده بود.
این یکی از پروژه های بلندپروازانه آلمان نازی بود که هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت.
کروملوف (The Krummlauf) یک نمونه از افزونه هایی بود که در جنگ جهانی دوم برای تفنگ های تهاجمی معرفی شد. این افزونه لوله منحنی توسط آلمانی ها برای تفنگ تهاجمی اشتورمگور 44 توسعه یافت. این سلاح دارای یک دوربین پریسکوپ برای شلیک از زوایا بود.
اما شلیک با این سلاح فشار چشمگیری بر لوله و گلوله وارد می کرد که ترکیدن گلوله و خروج آن به صورت ترکش های متعدد را موجب می شد. این بیشتر شبیه به شلیک با یک سلاح شات گان بود تا با یک تفنگ تهاجمی. کروملوف عمر خدمت بسیار کوتاهی داشت.
هواپیما طی جنگ جهانی دوم به نیروی مسلط تری تبدیل شد. از این رو، نیاز به هواپیماهای سریع تر و قدرتمندتر یک عامل کلیدی در دستیابی به برتری و تسلط هوایی بود.
بروستر اف2ای بوفالو یک هواپیمای جنگنده آمریکایی بود که در اوایل جنگل جهانی دوم به خدمت گرفته شد. این هواپیما توسط شرکت هوانوردی بروستر طراحی و ساخته شد و یکی از نخستین هواپیماهای آمریکا مجهز به قلاب و تغییرات دیگر برای استفاده در ناوهای هواپیمابر بود.
اما بروستر اف2ای بوفالو هواپیمایی ناپایدار و سنگین بود که آن را به طعمه ای راحت برای هواپیماهای ژاپنی میتسوبیشی ای6ام زیرو تبدیل می کرد. از این رو، خیلی زود از خدمت در ارتش آمریکا کنار گذاشته شد.
طی جنگ جهانی دوم تعدادی تانک عجیب از خط تولید خارج شدند و پانزر 8 ماوس یکی از آنها بود. این تانک آلمانی سنگین ترین وسیله نقلیه جنگی کاملا محصور محسوب می شود که تاکنون ساخته شده است. تنها دو بدنه و یک برجک تانک پانزر 8 ماوس پیش از آن که نیروی های شوروی مناطق آزمایش آن را تصرف کنند، تکمیل شد.
دو نمونه اولیه از تانک پانزر 8 ماوس ساخته شده بود که یکی با برجک و دیگری بدون برجک بود. این تانک 10.2 متر طول، 3.71 متر پهنا و 3.63 متر ارتفاع داشت. وزن کلی تانک 188 متریک تن بود.
مشکل اصلی تانک ماوس این بود که به پیشرانه ای بسیار قدرتمند نیاز داشت تا آن را به حرکت درآورد و همچنین این پیشرانه به اندازه ای کوچک باشد تا درون بدنه تانک قرار بگیرد.
از آنجایی که وزن زیاد تانک می توانست موجب فرو ریختن پل ها شود، یک لوله ورود و خروج هوا برای آن در نظر گرفته شده بود تا امکان عبور از رودخانه ها را داشته باشد.
پروژه هاباکوک (Project Habakkuk) طرحی بود که توسط بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم برای ساخت یک ناو هواپیمابر از پیکرت (مخلوطی از خمیر چوب و یخ) ارائه شد. این ناو هواپیمابر یخی برای استفاده علیه زیردریایی های آلمان در میانه اقیانوس اطلس در نظر گرفته شده بود. در آن زمان، میانه اقیانوس اطلس خارج از برد پرواز هواپیماهایی بود که از پایگاه های موجود در خشکی به پرواز در می آمدند.
این پروژه شامل ساخت بزرگترین کشتی تاریخ با طول 600 متر می شد. این ایده توسط جفری پایک، مخترع، ارائه شده بود.
پس از آزمایش های مدل مقیاس و ساخت یک نمونه اولیه در دریاچه پاتریشیا، واقع در آلبرتا، کانادا، پروژه هاباکوک به دلیل هزینه های بالا، الزامات اضافی، در دسترس قرار گرفتن هواپیماهایی با برد پروازی بیشتر که شکاف دسترسی به میانه اقیانوس اطلس را پر می کردند، متوقف شد.
بالون آتشین یا فو گو در واقع یک بالون هیدروژنی بود که با استفاده از جریان جت استریم توانایی حمل یک بمب ضد نفر یا آتش زا بر فراز اقیانوس آرام را داشت. این بالون ها از سایتی در ساحل هونشو، ژاپن رها می شدند و قرار بود روی شهرها، جنگل ها و زمین های کشاورزی در آمریکا و کانادا بمب پرتاب کنند و آسمانی از آتش ایجاد کنند.
فو گو نخستین سلاحی بود که برد بین قاره ای داشت. بین سال های 1944 تا 1945، بیش از 9000 بالون آتشین به سمت آسمان رها شد که ژاپنی ها انتظار داشتند حدود 10 درصد از آنها به اهداف مورد نظر خود برسند. اما تنها حدود 300 بالون در آمریکا، کانادا و مکزیک مشاهده شد. بیشتر آنها در مناطق خالی از جمعیت فرود آمدند و به دلیل شرایط مرطوب فصلی به عنوان گزینه ای برای آغاز آتش سوزی بی اثر بودند.
در سال 1945 آخرین بالون آتشین پرتاب شد و این پروژه توسط ژاپنی ها کنار گذاشته شد.