۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۰۵۹۰۳
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۱ - ۱۲-۰۶-۱۴۰۲
کد ۹۰۵۹۰۳
انتشار: ۱۵:۲۱ - ۱۲-۰۶-۱۴۰۲
گفت‌و‌گوی نیویورک تایمز با نویسنده و کارگردان پرآوازه - ۱

کریستوفر نولان و تناقض‌های اوپنهایمر بودن

کریستوفر نولان و تناقض‌های اوپنهایمر بودن
به عقیدۀ نولان، فیزیک‌دانی که بر فرایند ساخت بمب اتم نظارت دارد، مهم‌ترین فردی است که تا آن زمان می‌زیسته و درعین‌حال همان‌طورکه در خلال مصاحبه اشاره می‌کند، به طرز ناامیدکننده‌ای ساده‌لوح است.

 
منبع: نیویورک ‌تایمز   
مصاحبه‌کننده: دنیس اُوِربای  
تاریخ انتشار: 3 آگوست 2023    


دربارۀ نویسنده: دنیس اُوِربای نویسنده و خبرنگار  علوم کیهان‌شناسی در خبرگزاری نیویورک‌ تایمز است. او در سال 1980 و 1992 جایزۀ "بهترین اثر تألیفی" را از انستیتوی فیزیک آمریکا دریافت کرد و در سال 2005 نیز جایزۀ "ترویج ژورنالیسمِ علم" از انجمن روزنامه‌نگاران آمریکا به او اهدا شد.
 
 اوربای در سال 2021 مقالۀ بحث‌ برانگیزی دربارۀ بازدید از سایت ترینیتی (نخستین سایتِ آزمایش انفجار سلاح هسته‌ای) نوشت. آزمایش ترینیتی توسط ارتش ایالات متحده در ۱۹۴۵ به عنوان بخشی از پروژۀ منهتن و در صحرای خورنادادل‌موئرتو در ۵۶ کیلومتری ساکوروی نیومکزیکو انجام شد. از این آزمایش به‌مثابۀ خشت نخستِ بنای عصر اتم یاد می‌شود؛ چراکه بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگازاکی تنها چند هفته پس از این آزمایش به وقوع پیوست. 
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 عصر ایران؛ مترجم: لیلا احمدی- کریستوفر نولان، نویسنده و کارگردان شهیر که علاوه بر ساخت بیوپیکِ (فیلم‌زندگی‌نامۀ) «اوپنهایمر»، به خاطر فیلم‌های هیجان‌انگیزی مانند «میان‌ستاره‌ای» و «تلقین» شناخته می‌شود، هراسی قدیمی را نشانه گرفته که از کودکی نشأت می‌گیرد؛ هراسی که بنیانِ داستان‌های تخیلی را ندارد، شالوده‌اش علم واقعی است و مخاطرات ناشی از جنگ‌های هسته‌ای و امکان نابودی بشریت به آن دامن می‌زند.  
 
این فیلم داستان زندگیِ جی رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظریِ متعصب و هوش‌ربایی (با بازی کیلیان مورفی، ستارۀ فیلم پیکی بلایندرز) را روایت می‌کند که در خلال جنگ جهانی دوم برای رهبری پروژۀ اتمیِ منهتن جهت ساخت بمب اتم در لوس آلاموس نیومکزیکو انتخاب شده است.  
 
به عقیدۀ نولان، فیزیکدانی که بر فرایند ساخت بمب اتم نظارت دارد، مهم‌ترین فردی است که تا آن زمان می‌زیسته و درعین‌حال همان‌طورکه در خلال مصاحبه اشاره می‌کند، به طرز ناامیدکننده‌ای ساده‌لوح است. هرچه باشد، بدون شک داستان زندگی اوپنهایمر "در حیات کنونیِ ما و مسیری که تا ابد پیش‌رویمان نقش بسته، اهمیت دارد."

کریستوفر نولان و تناقض‌های اوپنهایمر بودن
 
بمباران هیروشیما و ناکازاکی به جنگ علیه ژاپن در سال 1945 خاتمه داد. آلمان پیش از این تسلیم شده بود و اوپنهایمر در چنین شرایطی به عنوان قهرمان مورد ستایش قرار گرفت اما فقط چند سال بعد یعنی در سال 1954 ورق برگشت و مجوز امنیتی‌ او در استماع رسواگرانۀ مشاورانِ کمیسیون انرژی اتمی باطل شد، چراکه طبق روابط چپ‌گرایانۀ مقامات دانشگاه برلی کالیفرنیا مواضع اوپنهایمر با منافع ملی آمریکا همخوانی نداشت و تهدید امنیتی به حساب می‌آمد.

ادوارد تلر نیز که در موضوع ساخت بمب هیدروژنی مخالف اوپنهایمر بود، در دادرسیِ یادشده اعلام کرد که ترجیح می‌دهد آینده‌ی کشور به دست افرادی باشد که می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد. 
 
این پایان کار اوپنهایمر در محافل دولتی و نادیده‌گرفتنِ قابلیت او برای تأثیرگذاری بر آیندۀ انرژی اتمی در جنگ سرد بود. درنتیجه می‌توان او را یکی از فدائیان جامعۀ علمی قلمداد کرد. 

بسیاری از فیزیک‌دانان ازجمله آلبرت انیشتین از ایالات متحده به دلیل پرتاب بمب بدون اخطار قبلی بر روی دشمنی پیشاپیش شکست‌خورده ناامید شده بودند، اما اوپنهایمر کماکان امیدوار بود که ظهور بمب، جنگ را ناممکن سازد و به کنترل بین‌المللی بر سلاح هایی از این دست بینجامد. با این حال، زمانی که روس‌ها صاحب بمب شدند، تندروهایی مثل رئیس‌جمهور وقت، هری اس. ترومن، که اوپنهایمر را «نق‌نقو» می‌خواند، شانسی به ظهور این رؤیا ندادند. 
 
در این فیلم بازیگران مطرحی مثل مت دیمون و رابرت داونی جونیور هنرنمایی می‌کنند. مت دیمون در نقش سرلشکر لسلی گرووز مسئولیت کلی پروژه را بر عهده دارد و رابرت داونی جونیور نقشِ دریاسالار لوئیس اشتراوس، رئیس کمیسیون انرژی اتمی را ایفا کرده است.

 اشتراوس پس از جنگ، سناریوی اتهام‌زنی به اوپنهایمر را رهبری می‌کند و نامزدی‌اش برای تصدی وزارت بازرگانی در زمان پرزیدنت دوایت دیوید آیزنهاور نیز تاحدی به دلیل نقش برجستۀ او در به زیرکشیدن اوپنهایمر با شکست مواجه می‌شود. 
 
این فیلم از کتاب"پرومتۀ آمریکایی: پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر" نوشته کای برد و مارتین جی شروین اقتباس شده و جایزۀ پولیتزر را از آن خود کرده است. اوپنهایمر جدیدترین اثر در میان مجموعه‌ای از تألیفات، ساخته‌ها و مستندهایی است که همگی به ماجرای میلاد غمبار و پررنجِ سلاح‌های اتمی پرداخته‌اند.
  
کارگردان به خوبی واقف است که فیلمش در همان روز افتتاحیه با رقیب پرهیاهوی دیگری به نام «باربی» مواجه خواهد شد که دست تماشاگر را در انتخاب، مقایسه و تغییر منحنیِ گیشه باز می‌گذارد. 
 
با کارگردان اوپنهایمر هنگام صرف چای در دفترکارش واقع در محلۀ مسکونی آرامی در لس آنجلس به گفتگو نشستیم و در باب این‌که چرا فکر می‌کند از بین شخصیت‌های تاریخی و اسطوره‌ها، اوپنهایمر مهم‌ترین فردی است که تا به حال زیسته، دربارۀ بینش حاکم بر اثر، نحوۀ ساخت فیلم و حتی مدل موی کیلیان مورفی گپ زدیم.  


آن‌چه در پی می‌آید، برش‌هایی از گفتگوی ویرایش‌شدۀ ما با جناب نولان است که تقدیم خوانندگان می‌شود.
  
 در یادداشت‌های تولید شما می‌گویید که "خوشتان بیاید یا نه، جی رابرت اوپنهایمر مهم‌ترین فردی است که تا به حال زندگی کرده است." چرا؟
 
- در هالیوود، ما از قدری هیاهو نمی‌ترسیم. اما آیا من واقعاً به این گفته(مهم‌ترین فرد...) باور دارم؟ بله قطعاً، چون بر پایۀ بزرگ‌ترین هراسی که در ذهن من است، او همان فردی است که دنیا را ویران کرده. بعید نیست مردی که آن روز آن کلید کذایی را فشرد، مسبب ویرانی جهان باشد. چه کسی می‌تواند مهم‌تر از او باشد؟ 

فکر می‌کنم به راحتی می‌توانیم اوپنهایمر را مهم‌ترین فردی که تا به حال زندگی کرده، قلمداد کنیم، زیرا او کسی است که راه دستیابی به سلاح‌های اتمی و در واقع دسترسی به بمب هیدروژنی را تسهیل کرد و موفق شد آن را به کار برد. او به ادوارد تلر اجازه داد روی این پروژه کار کند. بنابراین اوپنهایمر فردی است که توانسته عوامل دخیل در ساخت بمب اتم را به نحو مؤثری کارگردانی و هدایت کند. 
 
 آیا می‌توان جهانی موازی را متصور شد که چنین فردی در آن حضور ندارد و در غیاب او چنین ماجرایی به وقوع بپیوندد؟
 
- کاملاً ممکن است و البته واضح است که چنین پرسشی برای کاستن از اهمیت تاریخی این شخصیت مطرح می‌شود. درواقع این‌جا با این فرض مواجهیم که تاریخ صرفاً برآیند جنبش‌های اجتماعی است و افراد در خلق رخدادهای تاریخی دخالتی ندارند و البته این مبحث عمیقاً فلسفی است.
 
ظاهراً در عرض ۱۵دقیقه پس از شنیدن این مطلب که اتم شکافته شده است، او پیشنهاد کرده که می‌توانید در واکنش زنجیره‌ایِ ناشی از شکافت هسته، بمب تولید کنید. اما فکر می‌کنم بسیاری از دانشمندان صرفاً همین عبارت از ذهنشان گذشت که "اوه، این می‌تواند یک بمب باشد."
 
داستان اپنهایمر در مسیری که اکنون در آن به سر می‌بریم و چشم‌اندازی که تا ابد پیش‌رویمان نقش بسته، جلوه می‌کند و اهمیت دارد. او دنیا را به نحوی تغییر داد که فرد دیگری پیش از او چنین نکرده است. شما در مورد رخدادهای عظیمی مثل ظهور دستگاه چاپ یا پدیده‌هایی از این دست صحبت می‌کنید که به پیشبرد بشریت کمک کرده‌اند؛ درحالی‌که اپنهایمر به جهان این قدرت را داد که خودش را نابود کند. هیچ‌کس دیگری قبلاً چنین نکرده است. 
 
بدبینانه است که تصور کنیم اختراع او واقعاً دنیا را به آخر می‌رساند. با نگاه مثبت به این مقوله او مهم‌ترین فرد محسوب می‌شود؛ زیرا اختراع بمب، جنگ را برای همیشه متوقف خواهد کرد. ما از سال ۱۹۴۵ به دلیل تهدید نابودی متقابل، جنگ جهانی نداشته‌ایم. بنابراین به دو شیوه می‌توان به این مقوله نگریست و ما هنوز نمی‌دانیم که کدام‌یک صحیح است. 

بسیاری از اظهارات او در باب کنترل تسلیحات و نحوۀ وقوع رویدادها کاملاً صحیح و صادقند ولی برخی گفته‌های او نیز به نحو ناامیدکننده‌ای ساده‌لوحانه به نظر می‌رسند. این داستانی است که هنوز نمی‌توان پایانی بر آن متصور شد. خوب یا بد، من عمیقاً معتقدم که اوپنهایمر یکی از چهره‌های پرابهام و قابل تأملِ تاریخی است. 
 
چرا حالا و در این زمان به اوپنهایمر پرداخته‌اید؟ منظورم این است که بمب اتم، داستانی است که من در تمام زندگی‌ام به عنوان کودکِ متولدِ عصر هسته‌ای با آن زیسته و بزرگ شده‌ام. چرا فکر می‌کنید اکنون زمان روایت این داستان است؟
 
-بعضی داستان‌ها به این صورتند که باید صبر کنید تا برای روایتگری آماده شوید. این داستانی است که من یعنی همان کودکی که در سایۀ سلاح‌های هسته‌ای در انگلستانِ اوایل دهۀ 80 بزرگ شده، دربارۀ آن اطلاعاتی داشتم و با آن بزرگ شده‌ام. در فرهنگ عمومی هم همیشه این موضوع حی و حاضر بود. روزهای کمپین خلع سلاح هسته‌ای، اعتراضات گرین‌هام کامن و استقرار موشک‌های کروز هسته‌ای را به خاطر می‌آورم. اما همیشه شرایط جوری بود که که فکر می‌کردم نمی‌شود از روی آن فیلم ساخت و با این حال یکی از مهم‌ترین و دراماتیک‌ترین داستان‌های موجود است. 

  خواندن کتاب «پرومتۀ آمریکایی» با آن بررسی‌های دقیق و روایت پرکشش به من این اعتماد به نفس را داد که این اثر می‌تواند مبنای ساخت فیلم و نگارش فیلم‌نامه باشد. ازطرفی به نظر می‌رسد واهمۀ به‌کارگیریِ تسلیحات هسته‌ای بازگشته است.   (ادامه دارد).

ارسال به دوستان