عصر ایران؛ امید جهانشاهی- با دوستانی چند، پرسشی را در میان نهادم که مدتی دغدغهام بود: اولویت امروز ایران ما چیست؟
دوستی پاسخ داد: بیهیچ تردید اولویت اصلی رفع تحریمهاست که تولید و تجارت و اشتغال و معیشت و سرمایهگذاری بر صنایع مختلف را دشوار کرده است.
اینکه به هر دولتی انتقاد میشود که به خاطر ناکارآمدی شما مشکلات اقتصادی و معیشتی حل نمیشود، نشان میدهد حل این مشکلات بیش از کارآمدی دولتها به رفع تحریمها وابسته است.
تحریم اجازه رونق تولید و تجارت را نمیدهد و هدف از تحمیل تحریم هم البته همین بوده است. تجارت وقتی رونق دارد که تولید رونق داشته باشد حال آن که تحریمها مانع ورود منابع اولیه و فناوری و انجام مبادلات مالی عادی است و لذا نه تولید میتواند گسترش یابد و نه تجارت رونق میگیرد. پس اولویت باید رفع تحریمها باشد تا بتوانیم نفت را درست بفروشیم؛ تا دولتها بتوانند برای صنایع نفت و گاز سرمایه گذار جذب کنند، تا تولید و تجارت را رونق دهند.
دوست دیگری اما میگفت چه چیزی مهمتر از محیط زیست؟ اسم آن گویای روشن اهمیت آن است: محیطی که در آن زیست میکنیم. رودخانهها که بمیرند، دریاچهها که خشک شوند، جنگلها که مدام کمتر شوند، زندگی سختتر میشود.
خسارتهای مالی بیتوجهی به محیط زیست را در شمار نمیتوان آورد. این دوست به نقل از مدیرکل دفتر مدیریت پسماند سازمان محیط زیست یادآور شد خسارت ناشی از مدیریت نادرست پسماندها در سال گذشته حدود 45 هزار میلیارد تومان بوده است. تازه این 45 هزار میلیارد تومان تنها بخش کوچکی از بیتوجهی به محیط زیست است؛ حال آن که خسارت ناشی از کاهش مراتع، خشک شدن دریاچه ارومیه و غیرو غیر قابل محاسبه است. پس توجه به محیط زیست باید در اولویت باشد.
دوستی دیگر اما میگفت اصلاح نظام اداری و مدیریتی کشور اولویت اصلی است. او معتقد بود این تفکیک استانی به شکل فعلی چندان توجیه ندارد و جوابگو نیست، بلکه باید مثلاً مردمان کویری از مردمان زاگرس نشین تفکیک شوند، چرا که توسعه و مدیریت انرژی و منابع آب در این مناطق باید متفاوت و متناسب با ویژگیهای آن مناطق باشد.
از نظر او، ساختار و بافتار نمایندگی مجلس هم ایرادات جدی دارد. چون دغدغه غالبشان امتیاز گیری به قصد شهرستان خودشان است بی توجه به مختصات اقلیم و آمایش سرزمینی و بهجای افق های بلند، تمرکز بر مسائل موثر بر رایآوری در دور بعد انتخابات یا گرفتن منصبی بالاتر.
او میگفت ما به یک مجلس دیگر برای مسائل کلان و بلندمدت ملی نیاز داریم و به تحزب و شناسنامهدار کردن مسئولان کشور. سیستم باید بتواند یک مدیر ناکارآمد را توبیخ کند در حال حاضر اما نمیتواند. یکی از دلایل این است که نظام رسانهای از مشکلات جدی رنج میبرد و مهمترین آنها دولتی بودن همه رسانههای بزرگ است.
دوست دیگری میگفت اولویت کشور باید توسعه صنایع دیجیتال باشد. چون جهان از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد دیجیتال حرکت میکند. در گذشته تولید کارخانهای مهم بود اما ما وارد عصر سیستمهای هوشمند شدهایم و اقتصاد مبتنی بر داده و اطلاعات. اقتصاد جهانی به سرعت به سمت دیجیتالی شدن در حرکت است.
امروز پروژههای بزرگی برای حذف پول کاغذی، خودران کردن اتوبوسهای شهری، توسعه تجارت الکترونیک و ... وجود دارد. محیط اکوسیستم دیجیتال به شدت در حال گسترش است و قدرت بازیگری پلتفورم ها در صنایع مدام بیشتر میشود. امروز رقابت در میزان سرمایهگذاری برای توسعه اقتصاد دیجیتال و جذب خبرگان حوزه فناوری اطلاعات است چون ارزشآفرینی مبتنی بر فناوریهای دیجیتال در حال گسترش است و فردا جهان دیگری در حال ظهور خواهد بود که دیگر ثروت در نفت نیست، در مدیریت داده است.
دوستی هم عقیده داشت اولویت امروز باید گردشگری باشد چون با این همه ظرفیت در تنوع طبیعی و جاذبههای معماری و تاریخی، می توان ایجاد اشتغال کرد و ثروت آفرینی کرد. اولویت امروز در این شرایط فعلی توجه به گردشگری است.
و باز دوست دیگری میگفت اکنون ما هم داریم فقیر می شویم و هم پیر. فقیر شدن را همه حس میکنند و همه جا از آن سخن گفته میشود اما به هشدارهای پیر شدن جمعیت توجه نمیشود. وضعیت معیشتی و گرانی و تورم باعث بیتوجهی اجباری و عمدی شده است. از نظر او یکی از اولویتهای امروز باید توجه به سیاست های افزایش فرزندآوری باشد چون نسبت جمعیت در سنین کار به جمعیتی که کار نمی کند (یعنی جمعیت بالای 65 سال و زیر 15 سال) برای یک کشور در حال توسعه مثل ما مهم است.
چنانکه ملاحظه کردید هر یک از زاویهای به مسایل ایران نگریستند و اولویتی را برشمردند. یکی از اولویتی به نام مدیریت منابع آب گفت، دیگری در مورد اهمیت طرح آمایش سرزمینی و موارد دیگر.
بی تردید همه آنها در مجموع مسائل مهمی هستند. اما به گمانم توجه به همه این موارد یک پیش شرط میخواهد، یک پیش زمینه؛ یعنی فراتر از این ها و قبل از همه اینها اولویتی دیگر باید در صدر بنشیند و آن ایرانگرایی است. وقتی ایران در کانون باشد و شناخت ایران محور باشد آن وقت همه اینها مهم می شوند.
منظور از ایرانگرایی اولویت دادن به شناخت ایران است برای توسعه ایران. ایرانگرایی بر خلاف باستانگرایی، پروژه ای کذایی در مقابل دین نیست؛ بلکه دین هم بخشی از فرهنگ آن است و آیینهای دینی بخشی از سنتها و آیینهای او هستند و با هم تعریف میشوند؛ چه، یزدانپرستی در میان ایرانیان سابقهای چند هزار ساله دارد و حرمت ادیان مختلف و نمادهای آنها همیشه در میان ایرانیان وجود داشته است.
کوروش بزرگ وقتی دولت شهرهای مختلف که هر یک را آیینی جدا بود و مدام با هم در ستیز بودند را یک به یک فتح کرد، حرمت آیین ها و نمادهای خاص آنها را پاس داشت و همه آنها را ذیل یک حکومت سراسری یکپارچه کرد تا به جای جنگ بر سر تفاوت ها، با هم به تجارت بپردازند و این چنین بود که کشاورزی و تولید توسعه یافت و مرحله دیگری از آبادی و تمدن شکل گرفت و هخامنشیان توانستند یادگارهای ماندگاری در تاریخ بشر ثبت کنند.
ایران گرایی نه تنها ضد دین نیست بلکه از نمادها و آیین های دینی برای مهر و مدارا و مروت و جوانمردی و راستی همچون منبعی ارزشمند نهایت بهره را می جوید. اسلام بخشی از هویت و فرهنگ ایرانیان است که جلوه های آن در معماری و سنتهای محبوب مردمی پیداست. درعین حال، ایرانگرایی تنها محور همدلی و همراهی برای همه ایرانیان با هر دین و مذهب است برای ساختن ایران. چون ایرانگرایی بیش از هر عقیده سیاسی به خود خانه توجه دارد و آنچه خانه را برای همه ایرانیان خواستنی میسازد. اولویت اصلی ایرانگرایی است.