علیرضا خانی در روزنامه اطلاعات نوشت:
این روزها راجع به هر چه بنویسیم جوابیه مبسوطی از دستگاهی دولتی ارسال میشود. نوشته بودم که تلویزیون از بام تا شام از موفقیت در کاهش تورم و بالا بردن سطح معیشت اقشار فرودست میگوید، اما همان اقشار فرودست در یخچال را که باز میکنند، میزان صحت گفتههای تلویزیون خود به خود مشخص میشود.
یک دستگاه دولتی که نه مستقیماً به تلویزیون مربوط است و نه به یخچال، جوابیه مفصلی فرستاد که مطلقاً ربطی به موضوع ندارد و اصرار دارد آن را چاپ کنیم! ظاهراً دولت محترم فاضلاب را گماشته است که جای کار جهادی، جوابیه جهادی تولید کنند.
علیایحال برای اینکه دیگر مشکلی از این دست پیش نیاید امروز بهتر است صرفاً راجع به آب و هوا سخن بگوییم و خوشبختانه فعلاً وزارت آب و هوا نداریم، که اعتراض کند.
سهشنبه گذشته کمیسیون اصل نود مجلس اعلام کرد که ۴۸ هزار هکتار از اراضی کشور با آبهای آلوده کشت میشوند. یعنی پساب صنعتی یا فاضلاب را به جای آب زلال و سالم، به پای محصولات کشاورزی میریزند و حاصلش را در بازار عرضه میکنند که ما و شما تناول کنیم. سخنگوی کمیسیون ا صل نود گفت: سازمان غذا و دارو باقیمانده آلودگیهای شیمیایی و عناصر سنگین و خطرناک را در ده محصول پرمصرف صیفی و جالیزی ارائه داده که بسیار نگران کننده است و سبب بروز بسیاری بیماریها و سرطانها میشود.
گمان میکنم تا همین حد کافیست که بدانیم نوزادان و نونهالان و کودکان امروز که قرار است آینده ساز فردا باشند، با چه غذاهایی تغذیه میشوند.
اما از قضا درست در همان روز سهشنبه که گزارش کمیسیون اصل نود درباره آبهای آلوده و محصولات آلوده کشاورزی منتشر شد، هوا در بخشی از کشور به گونهای آلوده و اسفناک شد که حتی به تعطیلی کلانشهر مشهد و شهر بجنورد انجامید. شاخص کیفیت هوا در مشهد، به ۳۳۰و در بجنورد به ۵۰۰ رسید. جهت اطلاع خوانندگان کافیست بدانیم وقتی شاخص از عدد ۱۰۰ عبور کند برای گروههای حساس(یعنی کودکان، بیماران و سالخوردگان) ناسالم است.
وقتی از ۱۵۰ عبور کند یعنی برای عموم ناسالم است و وقتی از ۲۰۰ عبور کند یعنی بسیار ناسالم است و وقتی از ۳۰۰ عبور کند یعنی برای همگان «خطرناک» است. در این شرایط حتی تخلیه شهر را توصیه میکنند.
در همان روز شاخص هوای تهران نیز از ۱۵۰ عبور کرد. اما علت اصلی آلودگی تهران با مشهد و بجنورد، متفاوت بود. در تهران به خاطر حجم جمعیت و مصرف فزاینده بنزین هوا آلوده و آلودهتر میشود و در مشهد و بجنورد در کنار این عوامل، هجوم ریزگردها هم بود. ریزگردهایی که به گفته مقامات استانی از کانونهای داخلی و خارجی منشاء میگیرند و تنفس و حیات مردم را نشانه میروند.
این ریزگردها، به خاطر خشکسالیهای پیاپی و کمبود منابع آب سال به سال در حال فزونی گرفتن هستند. آب، به تنهایی میتواند مشکلاتی بزرگ و بلکه بحرانهایی بزرگ برای کشور خلق کند.
به رغم همه شعارهایی که داده میشود، بیتوجهی به بحران فزاینده آب در کشور در کنار افزایش روز افزون جمعیت و لامحاله نیاز بیشتر به مصرف آب، کشور را با چالشهای متعددی مواجه کرده است.
چه خوب میشود اگر دولت محترم، به جای جوابیه در توضیحی که برای همه مردم ارائه میکند، تشریح کند که دقیقاً چه برنامه جامع و مدونی برای مقابله با بحران آب تهیه کرده، با چه منابع و بودجهای و دقیقاً چگونه و در چه دوره زمانی اجرا خواهد شد.
اگر هم برنامهای در کار نیست، صادقانه و صریح به مردم بگوید تا دست کم مردم از نظر اقتصاد آب و میزان مصرف آب، تکلیفشان را بدانند.