عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تنها یک هفته پس از حمایت روسیه از مواضع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مشخصا امارات متحدۀ عربی دربارۀ جزایر سهگانۀ ایرانی در خلیج فارس، کمال خرازی- رئیس شورای راهبُردی روابط خارجی - در دیدار با سفیر ژاپن در تهران، راهحل «اختلاف ارضی ژاپن و روسیه بر سر جزایر چهارگانۀ اقیانوس آرام» را «مذاکرۀ مستقیم بین دو کشور» دانست.
ورود ناگهانی و غافلگیر کنندۀ دیپلمات کهنهکار به این بحث و در فضای انتقاد از انفعال و توجیه و شرقستایی نواصولگرایان و حین سکوت و تماشای ابراهیم رییسی به منزلۀ پاتک سیاسی به رفتار روسیه تلقی و با استقبال ایراندوستان و چهرههای ملی اعم از مستقل و اصلاحطلب و اعتدالی روبهرو شده و به این بهانه نام کمال خرازی را هم بار دیگر به صحنه آورده است.
این در حالی است که چهره های قدیمی یک به یک طردشده و حتی علی لاریجانی از صحنه کنار رفته و زمزمههایی دربارۀ خیز سعید جلیلی برای نشستن به جای محمدباقر قالیباف در مجلس انقلابیتر بعدی هم به گوش میرسد.
در این فضا آنچه خرازی گفته واکنشی دیپلماتیک و حاکی از تجربه و اشراف او ارزیابی و با تعارفات و مواضع دوپهلوی دولت مفتخر به نگاه به شرق و هم پیمانی با روسیه مقایسه شده است.
خرازی روز دوشنبه ۲۶ تیر ماه به کازوتوشی آیکاوا گفت: «بهترین راه برای حلوفصل اختلافات ارضی ژاپن و روسیه درباره چهار جزیره واقع در اقیانوس آرام، مذاکره مستقیم بین دو کشور، به ویژه با توجه به شرایط کنونی و پرتنش منطقه شرق آسیا است».
او همچنین گفت: ایران «با هر گونه مداخله نظامی و نقض حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها مخالف است». سخنی که در قالب تغییر موضع ایران در قبال تجاوز روسیه به اوکراین یا تهدید به آن قابل تفسیر است.
تارنمای شورای راهبردی روابط خارجی همچنین آورده است: «روسیه پس از جنگ جهانی دوم، جزایر کوریل را به سرزمین خود منضم کرد، ولی ژاپن این جزایر را سرزمین شمالی مینامد و آنها را اشغال شده توسط روسیه میداند».
شکی نیست که ظهور ناگهانی کمال خرازی در قامت رییس شورای راهبردی را میتوان واکنش به رفتار روسیه دانست و اگر بخواهیم ادبیات دیپلماتیک را به زبان عامیانه ترجمه کنیم حاوی این پیام است : آقای روسیه! اگر بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن. البته ژاپن هم سرزمین شمالی را باغچه روسیه نمیداند!
و باز به زبان عامیانه خیلی گستاخی میخواهد که خود متهم به تجاوز به کشوری دیگر و در حال جنگ با مردمان آن و جزایر ژاپن را هم اشغال کرده باشد آنگاه نگران وضعیت سه جزیره مورد ادعای امارات شود.
به این بهانه 10 برش از زندگی کمال خرازی که پس از پایان دولت اصلاحات (84) بیشتر در پژوهشکدۀ علوم شناختی فعال بوده و حتی در قالب رییس شورای راهبردی سیاست خارجی هم چندان حضور رسانهای نداشته است خالی از لطف نیست:
1. کمال خرازی به یک خانواده اصیل تهرانی تعلق دارد. پدرش کاسبی خوشنام در حوالی مسجد سید عزیز الله بازارتهران بود و خود در رشته روانشناسی و علوم تربیتی تحصیل کرد و به این اعتبار اکنون استاد تمام دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران است. پیش از انقلاب مدتی ناظم دبیرستان علوی بود و چهره خشک و جدی میراث همان دوران است.
برای ادامه تحصیل روانه خارج از کشور شد و بعد از انقلاب رییس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. از این رو میتوان از او به خاطر غیبت در مراسم تشییع پیکر یکی از درخشانترین چهره های کانون ( زنده یاد احمد رضا احمدی) انتقاد کرد.
2. در خاطرات حسن روحانی آمده که سال 1355 ودر 28 سالگی وقتی با سه فرزند (و چهارمی هم در راه) عازم انگلستان بوده هر چند مشکل ویزا نداشته و برای خرید بلیت ( رفت وبرگشت به لندن: سه هزار تومان!) همین مقدار از فردی طلب داشته ولی نگران اقامت در لندن بوده و دکتر بهشتی برای آن که آسوده خاطر باشد کمال خرازی را معرفی میکند و میگوید او در لندن است و راهنمایی و کمک خواهد کرد.
3. عباس امیر انتظام در خاطرات خود گفته در پاییز 58 نامه فراخواندن او به تهران -که منجر به بازداشت او شد- به ظاهر امضای صادق قطبزاده وزیر وقت خارجه را داشته و به همین خاطر اعتماد کرده وگرنه مهندس بازرگان او را به سوئد فرستاده بود تا از مهلکه دور شده باشد. بعد اما متوجه شده نامه را در واقع کمال خرازی نوشته که از زمان دکتر یزدی معاون وزیر خارجه بود و با قطبزاده هم نتوانست کار کند و رفت.
امیر انتظام حتی مدعی بود خرازی امضای وزیر -قطبزاده- را جعل کرد تا بر اساس اعتماد به او بازگردد. خرازی اما گفته است: «این ادعا که با جعل امضای آقای قطب زاده و یا در یک دعوت ساختگی ایشان را به تهران فراخواندهام کذب است. زیرا اینجانب بنا بر دستور دادستان وقت انقلاب، مرحوم شهید قدوسی و براساس رویۀ معمول وزارت خارجه و مسؤولیتم به عنوان معاون سیاسی، ایشان را به مرکز فراخواندم و امضای کسی جعل نشده است.»
4. کمال خرازی یک دوره مدیریت خبرگزاری پارس را هم در کارنامه دارد. بعدتر نام آن به خبرگزاری جمهوری اسلامی تغییر کرد و اکنون با عنوان ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی دولت شناخته میشود. به همین اعتبار در دوران جنگ رییس ستاد تبلیغات جنگ شد.
5. پس از سفارت ایران در سازمان ملل در دولت اصلاحات وزیر خارجه شد. سید محمد خاتمی مایل به ادامه همکاری با علی اکبر ولایتی نبود. یکی به این خاطر که ابقای او پس از 16 سال به معنی استمرار سیاستهای گذشته بود حال آن که مصر بود پیام تغییر را مخابره کند. دوم این که در سال 60 که آیتالله خامنهای او را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد خاتمی در مخالفت سخن گفت و رای مجلس را برگزداند و به دکتر ولایتی رآی اعتماد ندادند و پس از آن مهندس موسوی نخست وزیر شد. از طرف دیگر خاتمی در مقام رییس جمهوری باید کسی را برای وزارت خارجه برمی گزید که نظر رهبری و مجلس محافظه کار پنجم به او مثبت باشد و از این رو نتوانست کسانی چون محسن امینزاده را معرفی کند و بهترین گزینه همان کمال خرازی بود که تا پایان 8 سال وزیر خارجه دولت اصلاحات ماند.
کمال خرازی وزیر خارجه دولت خاتمی. سمت راستِ خاتمی صادق خرازی نشسته است
6. پس از بازداشت عباس عبدی به اتهام همکاری با دولت متخاصم او دیگر متهمان پرونده ( بهروز گرانپایه و حسینعلی قاضیان) آمریکا را دولت متخاصم ندانستند و گفتند به لحاظ حقوقی آمریکا دولت متخاصم به حساب نمیآید چون همچنان پیمان مودت بین دو کشور همچنان برقرار است. ضمن این که با دولت آمریکا نبوده و با یک سازمان غیر دولتی همکاری کردهایم. وزارت خارجه خرازی اما حاضر نشد بر این که ایالات متحده در عرف دیپلمتیک و حقوقی متخاصم به حساب نمیآید صحه گذارد و عبدی سخت رنجید. با مزه این که بعد ها به استناد نقض پیمان مودت از آمریکا شکایت شد و ایران توفیقی هم کسب کرد.
7. کمال خرازی عبوس و کم حرف در دولتی وزیر خارجه بود که رییس آن رییس جمهور خاتمی به چهره گشاده و بیان شیرین شهرت داشت. با این حال در سال 82 و در گرماگرم مذاکرات سعدآباد برای پیوستن ایران به پروتکل الحاقی چهره خندان او کنار جک استرا وزیر خارجه وقت بریتانیا تاریخی شد.
در کنار جک استرا وزیر خارجه وقت بریتانیا و در جریان مذاکرات سعدآباد
(در سالهای گذشته همچنین هر از گاهی رسانههای غربی خبری دایر بر سفر محرمانه کمال خرازی به برخی کشورها منتشر کردهاند ولی دأب او این بوده که نه تأیید کند نه تکذیب).
8. برادر زاده او ( خواهر صادق خرازی) همسر سید مسعود خامنهای (فرزند آیتالله خامنهای) است. جالب این که نوه برادر او (پسر صادق) داماد سید محمد رضا خاتمی برادر رییس جمهوری پیشین و از اصلاحطلبان صریحاللهجه و نماینده اول تهران و نایب رییس مجلس ششم است.
وقتی صحبت از برادر میکنیم منظور آیتالله محسن خرازی نماینده پیشین خبرگان است و به جز صادق یک پسر دیگر او نیز فعالیت رسانهای داشت: محمدباقر که روحانی است و در حالی دبیر کل حزبالله یا مدیر مسؤول رونامه حزبالله بود -یا هنوز هم هست- که هیچ شباهت و ارتباطی با انصار حزبالله و جماعت فشار و پرخاش ندارد و همواره باید توضیح می داد ما حزبالله هستیم نه انصار حزبالله.
در سالهای اخیر البته سر و صدایی از او شنیده نمیشود. جالب است بدانیم محمدباقر خرازی در سال 92 کاندیدای ریاست جمهوری هم شد و میخواست دولت «المتقین» را تشکیل دهد. متقین هم نه، المتقین!
9. انتصاب او به ریاست شورای راهبردی سیاست خارجی از دو منظر قابل توجه بود: یکی این که دکتر ولایتی که در زمان سفارت او در نیویورک رییس او بود عضو این شوراست. دوم این که تقریبا تمام اصلاحطلبان از سال 84 به بعد کنار گذاشته شدند و روحانی هم جز اندکی از آنان را نخواست یا اجازه نیافت بازگرداند. هر چند که وزیر دولت اصلاحات بودن را الزاما نمیتوان به منزله اصلاحطلبی دانست.
10. زمان به تندی میگذرد و کمال خرازی حالا در آستانه 80 سالگی قرار دارد و از این رو بعید است سودای مقامی فرای آنچه دارد داشته باشد. اما همینکه هر چه به 80 نزدیکتر شده پختهتر موضع میگیرد درخور توجه و تأمل است چرا که گفتههای برخی از همنسلان او که در آغاز انقلاب بخت نخستوزیری هم داشتند و بعدتر به دنبال ریاستجمهوری هم رفتند آن قدر دور از واقعیت است که سوژه طنز شده است.
یه معمم با چهار تابچه و در 28 سالگی در حالی که بچه پولدار هم نبوده و از شهرستان به تهران اومده بود میتونسته بره خیلی جالبه. هنر شماست که جنبه های محتلف یک موضوع را میشکافی و اگه طرف موافق نباشه باز کلی اطلاعات گیرش میاد