عصر ایران؛ مهرداد خدیر- وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی دیشب در نوزدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران به تماشای نمایش «میرزا محمد» نشست و به پارهای انتقادات هم پاسخ داد.
شاید وقتی محمد مهدی اسماعیلی وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت ابراهیم رییسی را پذیرفت تصور نمیکرد مهمترین چالش او با برخی از اصولگرایان رادیکال باشد چرا که انتظار داشتند او هنر را ایدیولوژیک و سیاسی کند؛ همان کاری که پیمان جبلی در صدا و سیما انجام میدهد و بر آن است که روح حسینیه هنر را در صدا و سیما بدمد و بالاتر کل صدا و سیما را به حسینیه هنر و نه حتی حوزه هنری تبدیل کند و انتصابات اخیر مدیران شبکه ها از این امر گواهی میدهد اما اسماعیلی با بخش خصوصی هنر سر و کار دارد و مهمترین ماموریت او در دوران پسامهسا عادی سازی فضای هنری است نه گیر دادن و جامه ایدیولوژی پوشاندن.
وزیر ارشاد میدانست که حساسیت حاکمیت به رسانهها از این وزارتخانه به وزارت ارتباطات منتقل شده و به خاطر همین فشار به رسانههای چاپی کم شده و اگرچه سانسورچیهای وزارت ارشاد حسب وظیفه اداری کار خود را انجام میدهند اما برای کتابها و نشریاتی با تیراژ کم نیاز به سختگیری به سیاق قبل نیست در روزگاری که یک کانال تلگرامی چند ده یا چند صد هزار مخاطب دارد هر چند درباره کتاب همچنان سختگیری میکنند.
آنچه آقای اسماعیلی پیشبینی نکرده بود اما اتفاقات پس از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ بود که از یک طرف باید با زبان تندتر با هنرمندان سخن میگفت و از سوی دیگر به آنان امتیاز میداد تا فضا را عادی کنند.
سال پیش و درست در همین تیرماه او در گفتوگو با ماهنامه گفتمانی «برداشت اول» ریاست جمهوری از هر دری سخن گفت الا فرهنگ و هنر و انگار ماموریت گفتمانی برای خود قایل بود تا برای دو مفهوم «جمهوریت» و «عدالت» تعاریف تازهای ارایه دهد اما در عمل و تنها دو ماه بعد با واقعیت تازه روبهرو شد و پس از آن یک ماموریت برای خود تعریف کرده و آن هم عادیکردن فضای هنری است و به خاطر همین از کنسرتهای موسیقی استقبال میشود وبعید نیست جشنواره امسال فجر هم به جای تبدیل به جشنواره عمار -۲ به حال و هوای سابق نزدیک شود.
وزیر ارشاد در آن مصاحبه گفته بود: «گفتمان این دولت مشخص است. ناس میشود جمهوریت و قسط هم عدالت. این دولت میخواهد بین گفتمان عدالت و جمهوریت توازن برقرار کند».
ملاحظه میکنید او سطح بالاتری برای خود تعریف کرده بود و هرگز گمان نمیکرد دو ماه بعد درگیر موضوع روسری هنرمندان زن شود و از یک طرف دعوت به عادیسازی کند و از سوی دیگر به گروه فشار حالی کند که در فضای پسامهسا که دولت به عادی سازی نیاز مبرم دارد تحمل نخواهند شد.
وقتی در مصاحبه اخیر رییس جمهوری شنیدیم که افزایش قیمت دلار از پاییز ۱۴۰۱ به بعد را به اعتراضات نسبت داد روشن است که دولت از این ناحیه چه ضربهای متحمل شده است.
حالا کار به جایی رسیده که آقای اسماعیلی در همایش «هوش مصنوعی و رسانهها» آشکارا شیوه نظارت کنونی بر تولیدات فرهنگی را بیفایده یا کماثر توصیف میکند و یادآور میشود در همان ساعاتی که چند نفر از وزارت ارشاد در حال تماشای چند فیلم برای صدور پروانه نمایش در سالنهای سینما با بینندگان محدود هستند میلیونها نفر روی گوشیهای خود به انواع فیلمها دسترسی دارند!
یا به صراحت از پایان مرجعیت صدا و سیما سخن گفت. هر چند اگر قرار بود خبر سخنان وزیر را خودشان تنظیم کنند تعدیل میکردند تا بر دامان صدا وسیما گردی ننشیند اما به لطف همان فضای مجازی که انحصار و مرجعیت صدا و سیما را به چالش کشیده خبر به طرفهالعینی منتشر شد و صدا و سیما هم اگرچه خبرنگار خود را مامور کرد وزیر را به توضیحی دیگر وادارد اما طرفی نبست و تنها تکرار همان را شنید.
غرض این که وزیر ارشاد به مرور با واقعیتهای فرهنگی و هنری بیشتر آشناتر شده و از آن صبغه سیاسی و صرفا رییسیستایانه آغاز کار فاصله گرفته و راحتتر میشود با او گفتوگو کرد.
اتفاقا حالا اگر بخواهد میتواند با فراغبال بیشتری عمل کند زیرا با تبدیل دکههای مطبوعات به فروش تنقلات و مایعات و دخانیات دیگر کسی از روی روزنامهها برای امام جمعهها بولتن نمینویسد و دولت هم به دنبال بستن مطبوعات نیست و حتی دیدیم روزنامهای که با شکایت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مدتی متوقف بود انتشار خود را از سر گرفت.
اگر وزیر ارشاد بتواند این نکته را بفهماند که دوران سانسور تمام شده و حتی نمایش فیلم دیگر منوط به پرده سالن سینما نیست چه رسد به خبر و نوشته و اگر بتواند از استقلال شبکه نمایش خانگی دفاع کند نزد جامعه هنری محبوبیت کسب میکند.
سال ۸۸ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نوشتم اگر میر حسین موسوی رییس جمهوری شود کار او هم آسان خواهد بود هم دشوار. آسان است چون کافی است گفتار و رفتار محمود احمدینژاد را تکرار نکند. دشوار است چون وارث گفتار و رفتار محمود احمدینژاد است. درباره محمد مهدی اسماعیلی هم میتوان گفت کار او هم آسان است و هم دشوار.
آسان است چون کافی است نخواهد مثل پیمان جبلی و وحید جلیلی باشد که صدا و سیمای ملی را به ارگان جبهه پایداری تبدیل کردهاند و دشوار است چون اگر صدا و سیما در قبال دولت رویکرد انتقادی و تخریبی در پیش گیرد دچار مشکل میشوند.
آسان است چون تولیدات هنری در خارج از تشکیلات سانسور و بیم کوچ هنرمندان و پیوستن به شبکه های تلویزیونی فارسی زبان توجیهی میتواند باشد برای این که ارشاد ناگزیر از گشایش فضاست.
در عین حال دشوار است چون با فقط با اهل فرهنگ و هنر سر و کار ندارد. با جماعتی هم طرف است که از این درک عاجزند که بر هم زدن برنامه های هنری وقتی تحمل یا تشویق میشد که دولت اصلاحات یا اعتدال سر کار بود تا حساسیت شخصیتهای مذهبی را تحریک کنند نه حالا که به قول روزنامه جوان «خودشان حواسشان هست».