موسسه بروکینگز میگوید: طالبان باید جلوی تروریسم را بگیرد و گرنه در انزوای سختی قرار خواهد گرفت.
به گزارش خبرآنلاین وندا فلباب براون، نویسنده و تحلیلگر ارشد در موسسه بروکینگز در مقاله ای نوشت: وقتی آمریکا در سال ۲۰۰۱ به پنج سال حکمرانی بیرحمانه و وحشتانگیز طالبان پایان داد؛ کمتر کسی حدس میزد که دوباره ارگ شاهی افغانستان میزبان جنگجویان طالبان بشود. شاید وجود طالبان برای آمریکاییها خیلی دردناک باشد. آن ها در مدت بیست سال ۸۸ میلیارد دلار خرج ساختن نیروهای امنیتی افغان کردند تا آنها مقابل طالبان بایستند اما نه اشرفغنی رییسجمهور سابق افغانستان، نه نیروهای امنیتی افغان و نه خود آمریکایی ها قد یک دلار مقابل طالبان نایستادند و هبت الله آخوند زاده و سربازان طالباش افغانستان را به راحتی آب خوردن صاحب شدند.
اما فقط آمریکاییها نیستند که با بهت و حیرت به افغانستان نگاه میکنند بلکه هر آدمی که چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن داشته باشد متحیر و حیران مانده است که این امارت اسلامی افغانستان با کارگزارانی که افکارشان بوی کهنگی هزارساله میدهد چگونه میخواهند افغانستان را مدیریت کنند و آیا سقوط نخواهند کرد؟ آیا اینبار هم مثل دفعهی گذشته پس از چند سال حکمرانی رختشان را جمع میکنند و جای دیگری پهن میکنند یا به دنیا نشان میدهند که حکومت کردن آنقدرها هم که می گویند هوش و ذکاوت نمیخواهد.
اما آیا طالبان میتواند خود را در قدرت حفظ کند؟ پاسخ بستگی به نحوه برخورد و جلوگیری از مخالفت مسلحانه با حاکمیت و مدیریت اقتصاد کشور و روابط با بازیگران خارجی دارد.
۱) مخالفین مسلح
تنها دستاورد طالبان در دورهی پنجسالهی حکومتش امنیت و یکپارچگی داخلی افغانستان است. امنیتی که با یک اقتدار نظامی خشن و رعبآور به دست آمده. امنیتی که با بریدن دست دزد و قطع کردن سر شورشی به دست آمده بود. آناند گوپال نویسندهی مجلهی نیویورک در کتاب: «هیچ خوبی میان زندهها نیست»(No Good Men Among The Living) حرفی از ملاعمر نخستین رهبر طالبان آورده وقتی که به صورت مخفیانه در کابل با او مصاحبه کرده است که سخن بالا را تایید میکند.
ملا عمر در دفاع از حکومت طالبان میگوید:« تحت حکمرانی ما، هر کس میتوانست درهای خانهاش را باز بگذارد و بخوابد. میتوانستید سوییچ ماشین را روی ماشین رها کنید و یک ماه بعد برگردید ببینید هیچ کس به ماشین شما دست نزده است.» با این اوصاف اگر طالبان نتواند همین امنیت داخلی افغانستان را هم تامین بکند؛ با چه دستاوردی میخواهد به خودش مشروعیت ببخشد؟
یکی از ویژگیهای برجستهی طالبان در طی سالیان حفظ یکپارچی و اتحاد درون گروهیشان بوده است. یکپارچی که علیرغم تلاشهای ناتو برای برهم زدنش؛ پابرجا ماند. اما حالا که طالبان سکان قدرت را به دست گرفته نگهداری این انسجام سختتر از دیروز است. فرقهها و جریانها و گروههای مختلف درون طالبان همه و همه نظرات و رویکردهای متفاوتی نسبت به صدها موضوع و مسئلهایی که در حکومت داری پیش میآید؛ دارند. به ویژه اینکه بخش زیادی از جنگجویان میانهردهایی طالبان اغلب جوانانی هستند که پیشتر در شبکههای تروریستی جهانی بودند و تجربهی شکست قبلی طالبان در حکومت داری را ندارند و از رهبران کلیدی طالبان در سطح ملی و استانی بسیار تندروتر هستند.
از طرفی طالبان باید تمام سعی خود را بکند که نیروهایش از نظر اقتصادی تامین باشند تا برای ترک کردن طالبان وسوسه نشوند. با توجه به اینکه یکی از مهمترین عواملی که حملهی رعدآسای طالبان را با موفقیت همراه کرد این بود که رهبران طالبان به گروههای نظامی محلی، و اصحاب قدرت وعده داد که آنها را در منافع اقتصادی مثل معادن بدخشان یا چوببری ولایت کنر سهیم میکند.
از طرفی برخی از فرقهها و جریانات طالبان ضد شیعههای هزاره هستند. اگر طالبان نتواند جلوی جریانهای ضد شیعه در درون گروه را بگیرد و شیعیان افغانستان که مورد حمایت دولت ایران هستند مورد آزار و اذیت قرار بگیرند آنوقت لشکر فاطمیون، طالبان را تنبیه خواهد کرد.
نیروهای موسوم به دولت داعش خراسان، مزاحم و دشمن قدیمی طالبان هم میتواند دردسرهای زیادی برای آنها ایجاد کند. بخشی از این جنگجویان جهادی داعش قبلا عضو طالبان بودند که بخاطر تندرویهای بیرحمانهیشان ملا اختر محمد منصور رهبر دوم طالبان آنها را اخراج کرد و آن ها به عضویت داعش در آمدند. اگر طالبان نتواند داعشیها را سر جایشان بنشاند مثل آخرین حملهشان در ۲۶ اوت ۲۰۲۱ به فرودگاه کابل که ۱۶۹ افغان و ۱۳ نیروی آمریکایی کشته شدند؛ امنیت افغانستان به کلی بهم خواهد ریخت و بهم ریختن امنیت افغانستان یعنی طالبان نمی تواند چیزی که شدیدا به آن نیاز دارد را به دست بیاورد. سرمایهگذاری چینیها در افغانستان.
۲) حکمرانی
طالبان تا اینجای کار توانسته نظم و امنیت را فراهم کند. مدارس را بازگشایی کند و جلوی دزدی کردن از بیمارستانها و اماکن دولتی را بگیرد. آنها توانسته با حمایت از اقتصاد خشاش و اجبار بازیگران اقتصادی به کنارگذاشتن اقتصاد و گرفتن مالیاتهای قانونی و غیر قانونی از بنگاههای اقتصادی و استفاده از کامیونهای پر از منابع ناتو، سرمایهی سیاسی خوبی برای خود دست و پا کند.
اما طالبان مدیریت کلان اقتصادی را بلد نیست. نمیتواند آبرسانی و برقرسانی کند. از مدیریت خشکسالی عاجز است و هیچ نقشهراهی برای پشت سر گذاشتن مسائل پیچیدهی مدیریت یک کشور ندارد. این گروه شاید بتواند این موانع را تلو تلو خوران پشت سر بگذارد اما باز هم به تنگنا خواهند خورد. طالبان به تکنوکراتها و کارشناسها برای مدیریت کشور نیاز دارد همچنین به کمک سازمانهای بینالمللی بشردوستانه و رفع تحریمها. اگر قرار باشد با همین دست فرمان رفتارهای خشن و ضد حقوق بشری ادامه بدهد هم تکنوکراتها و کارشناسها به فرار کردن ادامه میدهند هم تحریمها باقی میمانند و هم اینکه سازمانهای بینالمللی بشردوستانه هم از کمک کردن به طالبان سر باز میزنند. آنها باید در رفتار خود تجدید نظر کنند.
۳) اقتصاد و منطقه
سرمایهی میلیون دلاری که توسط آمریکا، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، اتحادیهی اروپا قرار بود به افغانستان داده شود حالا به دست آمریکاییها بلوکه شده است. اقتصادهای خرد و غیر قانونی نمیتوانند افغانستان را جلو ببرند از طرفی طالبان توانایی عمل به وعدهی خودش یعنی پاکسازی افغانستان از افیون را ندارد. ممنوعیت کشت خشاش زندگی بسیاری از افغانها که نود درصد آنها در فقیر و سی درصد در ناامنی غذایی به سر میبرند را فقیرانه تر از پیش خواهد کرد؛ حتی درآمد خیلی از فرماندهان میانهی طالبان هم قطع خواهد شد.
طالبان از طرف دیگر باید رفاه نیروهای امنیتی افغان که پولشان را قبلا آمریکا میداد را فراهم کند. دست کم نزدیک به صد و پنجاه هزار سرباز بدون هیچ گونه منبع درآمدی برای خود و خانوادهیشان به سر میبرند. آنها الان در برابر طالبان مغلوب و بیصدا هستند اما دیر نباشد که برای سیر کردن شکم خود و خانوادههایشان به راهزنی و یا پیوستن به گروههای شبهنظامی روی بیاورند.
طالبان با گرفتن مالیاتهای زوری و غیرقانونی از کسانی که با ایران، چین و کشورهای آسیای مرکزی تجارت میکنند میلیونها دلار به جیب زده است اما ادامه پیدا کردن چنین روابط تجاری بستگی به این دارد که طالبان بتواند منافع ضد تروریستی ایران، چین و مسکو را تامین بکند در غیر اینصورت هیچ کس با طالبان کار نخواهد کرد مگر پاکستان.کشوری که خودش در وضعیت اقتصادی بسیار بدی به سر میبرد.طالبها هم دوست ندارد زیر یوغ پاکستان باقی بمانند و دوست دارند نان و آبشان را از پاکستانیها جدا کنند.
۴) غرب
اینها به این معنی نیست که آمریکا میتواند با تحریم و فشارهای سیاسی طالبان را کلهپا کند حداقل در بیست سال گذشته که نتوانسته رژیمهای خشن و سرکوبگر را از میان ببرد.به ونزوئلا،میانمار و کرهی شمالی نگاه کنید. به جای از بین بردن طالبان غرب باید روی خواستههای دقیق و مشخص مثل از میان برداشتن مجازاتهای خونبار و خشن و کمتر شدن سرکوبهای ویران کننده تمرکز کند. این مسیری سخت، پیچیده و پر تلاطم خواهد بود.
*منبع: موسسهی پژوهشی بروکینگز/ ترجمه: ماهان نوروزپور