عصر ایران؛ مهرداد خدیر- واکنش منفی هنرمندان ایران به مصوبه واگذاری نظارت بر سریال های شبکه نمایش خانگی به سازمانی زیر نظر صدا و سیما به تنهایی کافی است تا نشان دهد نه جامعه به معنی عام آن و نه جامعه هنرمندان پذیرای این امر نیست اما مرغ پیمان جبلی و وحید جلیلی یک پا دارد و خیال میکنند با این ابزار میتوانند توجه مردم را به صدا و سیما بازگردانند.
رسانه ملی که مجریان آن اجازه ندارند هر سؤالی را از رییس جمهوری بپرسند ولو درباره روسری زنان باشد و حق ندارند از تعجب دهان گرد کنند وقتی ابراهیم رییسی مدعی می شود تورم را 20 درصد کم کرده حالا با چه نگاهی میخواهد سراغ شبکه نمایش خانگی برود؟
با مزه این که امر فرهنگ در دست شورای عالی انقلاب فرهنگی است و فضای مجازی هم در اختیار شورای عالی فضای مجازی، امنیت وسیاست نیز دست شورای عالی انقلاب فرهنگی و اقتصاد و مولد سازی یا فروش اموال دولتی هم در اختیار شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا بعد در مجلس شورای اسلامی دربارۀ انتخابات بحث می کنند و رییس جمهوری پیشین نگران است که از مردم سالاری چیزی نماند! مجلسی که دست آن هم از فرهنگ کوتاه است و هم از اقتصاد و این استیضاح را هم از آن بگیرند بی خاصیت تر از این هم خواهد شد.
این یادداشت اما درباره شوراهای عالی موازی نیست که قانون گذاری می کنند و تنها یکی در قانون اساسی آمده است. در این باره هم نیست که منتقدان نمی گویند نظارت نباشد. می گویند در دست وزارت ارشاد باقی بماند و وزارت ارشاد هم که دست غریبه ها نیست.
در این باره هم نیست که در قانون اساسی هم رادیو و تلویزیون آمده و هم صدا و سیما و نگفته آقای جبلی مالک هر صوت و تصویر در عالم است.
به قصد یادآوری چند ضرب المثل مشهور هم نیست مانند این که اگر بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن یا کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی یعنی چه کار به شبکه نمایش خانگی دارید؟ کار خودتان را بکنید.
از این تمثیل هم نمی خواهم استفاده کنم که اگر باشگاه استقلال منحل شود استقلالی ها پرسپولیسی نمیشوند و اگر پرسپولیس را برچینند قرمز ها آبی نمی شوند بلکه تنها از شمار تماشاگران کاسته می شود.
در انتخابات نیز همین بود. آرای ابراهیم رییسی در 1400 کمی از 96 بیشتر است. در اولی اما شکست خورد و دومی به ریاست جمهوری او انجامید. چرا؟ چون اکثریت آن 24 میلیون رای دهنده به رقیب پیروز رییسی در 1400 غایب بودند.
حکایت صدا و سیما با شبکه نمایش خانگی نیز همین است. بیننده شبکۀ نمایش خانگی پای سریالهای صدا و سیما بنشین نیست.
چه اتفاقی میافتد؟ به ماهواره باز میگردد و این یادداشت میخواهد همین را بگوید.
بچه های ما برای تماشای فیلم و سریال چند گزینه دارند: اولی صدا و سیما که کسالتبار است و نه ربطی به واقعیت زندگی ایرانیان دارد نه به تخیل آنان. دومی سینماست که ممکن است ساعتی از اوقات فراغت در یک هفته را پرکند اما بقیه ساعات را نمیتواند و گران هم شده و سینما رفتن عادی با مخلفات آن ۵۰۰ هزار تومان برای یک خانواده آب می خورد.
سومی شبکههای تلویزیونی جم است با داستانهای مبتنی بر مثلثهای عشقی و پوششهایی که لابد دوربینهای هوشمند مورد علاقه فلان خبرگزاری ثبت میکند! چهارمی هم به سبک سابق سیدی هایی که دیگر از رونق افتاده یا فیلمهایی که باید از اینترنت بارگذاری کرد.
آقای رییس جام جم! بالانشین و به قول پارسیسرهگویان فرنشین صدا و سیما که دو برادر خودت را نتوانستی قانع کنی از این مملکت نروند ولی یک ملت را میخواهی هدایت کنی. ریاست محترم سازمان ۵ هزار میلیارد تومانی که به جای مخاطب قرار دادن ۸۵ میلیون ایرانی ۱۰ تا ۱۵ میلیون موافق و همفکر را کافی میدانی. برادر من! فرزندان ما را به آغوش سریالهای مثلث عشقی خارجی نینداز. مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ ز بامی که برخاست مشکل نشیند. این شعر را هم نخوانده و با صوت خوش نشنیدهاید؟ اگر نه که چگونه داعیهدار هنرید و اگر آری که چرا اثر نمیگذارد بر آن وجود ذیجود؟
آری اگر از آن روی برگردانند باز به صدا و سیمای شما برنمیگردند. ضمن این که تعارضی هم نیست. هر دو را میتوانند ببینند. "اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند". - تعریف از یکی انکار دیگری نیست-. اگر بنا بر تنگ کردن جا باشد کانالهای خود صدا و سیما هم باید جای هم را تنگ کنند و مثلا شبکه چهار نگران باشد که همزمان چی از سه پخش میشود. در این قضیه اما دوباره به ماهواره برمیگردند. چرا فهم این موضوع برای کسانی که مدعیاند اسرار کاینات را از ازل تا ابد میدانند این قدر دشوار است؟
قبح فیلترشکن را که با فیلترینگ محبوبترین پیام رسانها شکستید و مجال دسترسی به هر قبیحه و ممنوعهای را به خیال کنترل ایجاد کردید. حالا سراغ شبکه نمایش خانگی آمدهاید و بخشهایی از سریالها را در تلویزیون پخش کنید تا بگویید بدآموزی دارد؟ یعنی نقش منفی هم باید جملات مطنطن بر زبان آورد و نصیحت کند؟
خودتان خسته نمیشوید از خودتان؟ وقتی خود بازیگرانتان علاقه ندارند و به خاطر پول بازی میکنند و تصویر واقعیشان با آنچه شما ترسیم میکنید تفاوت دارد چرا این قدر اصراربر انحصار دارید؟ چرا یک روز در خیابان قدم نمیزنید ببینید جامعه آنی نیست که شما میخواهید؟
این دیوار هم فرومیریزد. اما دغدغه ما این نیست. این است که دوباره بچههای ما را بیندازید در آغوش شبکههای ماهوارهای. لابد میگویید چرا آنها؟ خودمان که آغوش گشاده و گشودهایم!
مگر وقتی پیامرسانهای محبوب را بستید سراغ پیامرسان های شما آمدند؟ در این فقره هم چنین خواهد شد. یک روز مرحوم شجریان گفت اینها اداره نمیکنند کنترل میکنند. در این مورد خاص اما آخر کنترل هم نیست. در عمل حذف است و بستن. مگر نه آن که علاقه وافری دارند به پلمب؟ ندیدهاید چه ذوقی میکنند تا کشف میکنند در فلان پل هوایی کشفی رخ داده و بعد پلمب میکنند؟
این نظارت هم نیست. گیر مکرر دادن است. در واقع میبندند و در عمل بچههای ما را در این فصل گرما -و در شهرهایی که با این همه بودجه چهار تا استخر نساختهاید تا تنی به آب بزنند- یا میاندازید به جان خانواده های گرفتار اقتصاد گل و بلبل یا در آغوش رایگانترین سرگرمی ممکن میافکنند که همان شبکههای ماهواره ای است تا به جای اینکه درباره «پوست شیر» صحبت کنند یا به بازی بهرام رادان در نقش ناصرالدینشاه «جیران» فکر کنند حدس بزنند در فلان سریال کی پدر کی میتواند باشد و کی با کی رابطه داشته و مثلثها را در ذهن خود ترسیم کنند!