۳۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۹۵۱۶۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۲ - ۰۳-۰۴-۱۴۰۲
کد ۸۹۵۱۶۵
انتشار: ۱۵:۴۲ - ۰۳-۰۴-۱۴۰۲

سوم تیر 84‌؛ وارونۀ یک رؤیا‌/ پوپولیسم ایرانی 18ساله شد

سوم تیر 84‌؛ وارونۀ یک رؤیا‌/ پوپولیسم ایرانی 18ساله شد
آن قدر که سوم تیر 1384 نیروهای تحول‌خواه را افسرده و مغموم کرد 1400 چنین نبود و اکنون در سالگرد سوم تیر 84 خبری از احمدی‌نژاد نیست در حالی که دولت فعلی و نه رییس آن شبیه‌ترین است به او.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- می‌دانم که مخاطبان، پی‌گیرِ تحولات روسیه - شورش خادمان (واگنر) علیه مخدوم (پوتین)‌-‌اند تا ببینیم چاقو دسته خودش را می‌بُرد یا نه و قمار روسیه در تجاوز عُریان به اوکراین با توجیه پیش‌گیری و هدف تغییر هندسه جهانی از مسکو یک بازنده مطلق می‌سازد یا نه.


 امروز اما سوم تیر است؛ هجدهمین سال‌گردِ روزی که محمود احمدی‌نژاد، قدرت را در دو ضرب (‌مرحله دوم انتخابات) در دست گرفت تا نه تنها مسیری را که هاشمی رفسنجانی با توسعه اقتصادی و سید محمد خاتمی با توسعه سیاسی و فرهنگی گشوده بودند متوقف کند بلکه وارونه سازد و به مدد پول نفت و حمایت‌های پنهان طرحی نو در اندازد. او اما نه تنها رؤیای اصلاح طلبان و اعتدال گرایان و تحول خواهان را وارونه کرد که رؤیای یک‌دست سازی حکومت را هم با سرکشی و خواندن خارج از ارکستر و چنین شد که به تدبیری دیگر نیاز افتاد. این که در 92 تا 96 پرانتزی باز شود ولی روحانی با یاری 24 میلیون ایرانی در انتخابات 96 به بستن پرانتز تن نداد و تا 1400 کشاند.

این نوشته این نکته را برمی‌رسد که چرا سوم تیر 84 غافل‌گیر کننده بود و خرداد 1400 نه؟

 
 در سال‌های اول بخت با احمدی‌نژاد یار بود چون قیمت نفت رو به صعود بود و غرب درگیر بحران اقتصادی و کبک او خروس می‌خواند اما این وضعیت دوام نیاورد. چنان سرمست بود که در تیر 87 پیش بینی کرد قیمت نفت پایین‌تر از 100 دلار نخواهد آمد.


 پس از آن ایران وارد مسیری شد که به نقطه کنونی انجامیده و اگرچه حسن روحانی با برجام کوشید اصلاح کند اما از 97 به بعد او هم زمین‌گیر شد و در 1400 بار دیگر داستان تغییر کرد و این بار فرمول "مشارکت بیشتر با نتیجۀ نامشخص" جای خود را به "مشارکت کمتر با نتیجه مشخص" داد و لاریجانی و احمدی‌نژاد را هم خط زدند تا 1400 مثل 84 نباشد.


 با این حال آن قدر که سوم تیر 1384 نیروهای تحول‌خواه را افسرده و مغموم کرد 1400 چنین نبود و اکنون در سالگرد سوم تیر 84 خبری از احمدی‌نژاد نیست در حالی که دولت فعلی شبیه‌ترین است به دولت او هر چند شخص رییس جمهوری کنونی مثل او نیست که در سال‌های اول هیجان تولید می‌کرد و در سال‌های آخر سرکش شد و نمک‌دان شکست و شورید و بعید است رییسی در پایان چنین شود. چرا که به تعبیر عبدالله گنجی او سرباز است نه ژنرال. 


  18 سال قبل نامزدهای اعتدال‌گرا‌ (هاشمی رفسنجانی)، اصول‌گرای میانه (علی لاریجانی)، نواصول‌گرا (باقر قالیباف)، اصلاح طلبان (مهدی کروبی و مصطفی معین) همراه با محسن مهرعلیزاده می‌پنداشتند بین خود رقابت می‌کنند و کار به مرحله دوم کشید و فضا دوقطبی شد و جریانات مختلف بازی را به محمود احمدی‌نژاد واگذاشتند.


  این یادداشت چنان که در بالا آمد درصدد مقایسۀ حس متفاوت تحول‌خواهان پس از سوم تیر 84 با فردای 28 خرداد 1400 است و این که چرا در 1400 و بعد از روی کار آمدن ابراهیم رییسی آن حس تکرار نشد:


    1. در آن انتخابات‌، اصلاح‌طلبان خود را شماتت می‌کردند که چرا پشت سر هاشمی یا کروبی قرار نگرفتند یا چرا هاشمی آمد تا دو قطبی شکل بگیرد یا چرا در مرحلۀ دوم به توصیه عباس عبئی عمل نکرد و کنار نکشید. در این صورت اگر هم باز احمدی‌نژاد پیروز می‌شد هاشمی به عنوان نفر اول مرحلۀ نخست در یادها می‌ماند.

   در 1400 اما جای سرزنشی باقی نمانده بود. سرزنش وقتی بود که می‌آمدند و شکست می‌خوردند یا مردم نمی‌آمدند. شورای نگهبان همه را پیشاپیش قلع‌و‌قمع کرده  و تنها عبدالناصر همتی را باقی گذاشته بود که اگر چه در شرایط خاص عملکرد مطلوبی در بانک مرکزی داشت اما زاکانی و محسن رضایی او را به عنوان مسؤول افزایش قیمت دلار معرفی می‌کردند و محبوب و مشهور نبود. ( در این دو سال البته دلار دو برابر شده است).

  2. سال 84 خاتمی در حالی دولت را تحویل ‌داد که اوضاع کاملا‌ به‌سامان بود و بی‌هیچ تردیدی درخشان‌ترین دورۀ اقتصادی بعد از انقلاب به نام دولت دوم خاتمی ثبت شده است. در چهار سال 80 تا 84 دلار زیر هزار تومان بود و خرید خانه با درآمدهای عادی و وام مسکن میسر شد و مردم صاحب‌خانه و ماشین شدند و سفر خارجی دیگر رویا نبود. فرانسه در دو صنعت مهم نفت و گاز و خودرو سرمایه‌گذاری کرد؛ فازهای اولیه عسلویه و پژو 206 و ال‌90 با قیمت 10 میلیون تومان حاصل این دوره است.


 صدا وسیما البته مدام خاک می‌پاشید و روز افتتاح مهم‌ترین پروژه در عسلویه افتتاحیه پل عابر پیاده میدان هفتم‌تیر با اسپانسریِ شرکت کره‌ای را نشان داد و تصاویر احمدی‌نژاد (شهردار تهران) را اسلو موشن می‌کردند. رابین‌هودی که می‌خواهد از داراها بگیرد و به ندارها بدهد. مدام می‌گفتند پول نفت کجاست و چرا در سفرۀ مردم نیست. در حالی که اتفاقا در سال های 80 تا 84 پول نفت در زندگی مردم جریان یافته بود .هر چند فساد در این سرزمین ریشه‌دار است و احمدی‌نژاد هم بر آن انگشت گذاشت و هواداران در بهار 84 این شعار را سر می‌دادند:  فقر و فساد و تبعیض، احمدی‌نژاد به پا خیز!

 وقتی خاتمی دولت را تحویل داد جریان فروش نفت برقرار بود و کارشناسان مستقل نگران بودند پول صندوق ذخیره ارزی صرف پروژه‌های حساب نشده شود. در 1400 اما نفت چندانی فروش نمی‌رفت و خرج دولت بیش از دخل آن بود و هنوز هم هست.


 مقام دولت سابق گفت «استقراض کردیم اما از مردم» و احتمالا اشارۀ او به بورس بود و آقای رییسی هم در برنامه تلویزیونی اخیر بار دیگر گفت خزانه بدهکار تحویل گرفته است.  


  3. برآمدۀ 84 – احمدی‌نژاد - بیش از آن که پوپولیست باشد آنارشیست بود. «هرج‌و‌مرج طلب» ترجمۀ دقیقی برای «آنارشیست» نیست. «ضد نهاد» درست‌تر است و دیدیم نهادها را برمی‌چید. رییسی اما آنارشیست نیست و نهادها را برنچیده است.
 
4. در همان فاصلۀ مرحلۀ اول و دوم انتخابات در سال 84 سعید مرتضوی زهر خود را ریخت و روزنامۀ اقبال را بست که تازه راه افتاده بود و در مرحلۀ اول از دکتر معین حمایت می‌کرد. در سال‌های اخیر و در پی انقلاب هوش اما رسانه‌‌‌های چاپی و کاغذی به حاشیه رفته و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی فعال‌اند و با رسانه‌های رسمی نیز برخورد تند صورت نمی‌پذیرد. بنا براین نگرانی از تهدید یا تحدید رسانه‌ها مانند سال 84 تکرار نشد.

 درست است که چهره‌هایی مانند مصطفی تاج‌زاده بعد از روی کار آمدن رییسی به زندان افتادند اما بیشتر به خاطر نقش او در کلاب‌هاوس بود وبقیه اصلاح‌طلبان را نگرفتند.  داستان پسا‌مهسا البته متفاوت است و تازه در این قضیه هم بازداشتی‌ها کمتر از چهره‌های شاخص سیاسی بودند و جریانی تازه وارد صحنه شد و شهروندان عادی معترض بیشتر گرفتار شدند.

  5. مهم‌ترین نگرانی در سال 84 وضعیت پروندۀ هسته‌ای بعد از خاتمی بود. چون یک سال قبل توافق سعدآباد انجام شده بود و دوران احمدی‌نژاد و پس از آن نشان داد نگرانی به جا بوده است. در این دو سال اگرچه برجام احیا نشده تا ثابت کنند نگاه به شرق را ترجیح می‌دهند اما با رفتن ترامپ خطر جنگ هم نزدیک نبود و نیست.

  6. در سال 84 متولدین دهه 70 و 80 حق رأی نداشتند. در این دو سال اما دیدیم متولدین دهه 80 هم وارد صحنۀ جامعه شده و مطالبات دیگری دارند. قبل از انتخابات 1400 نوشتم اعطای آزادی‌های اجتماعی از این منظر اجتناب ناپذیر است. صحت این گزاره در اتفاقات بعد از شهریور پارسال روشن شد. البته اگر احمدی‌نژاد بود از ادبیات رسمی فاصله می‌گرفت حال آن که ابراهیم رییسی کلمه به کلمه ادبیات رسمی را تکرار می‌کند و از خود نظری و ابتکاری ندارد. کار از هماهنگی گذشته انگار!

7. در سال 84 بحث بر سر این بود که اگر رادیکال‌ها با میانه‌ها ائتلاف می‌کردند چه می‌شد یا چه نمی‌شد. در 1400 اما شورای نگهبان میانه‌رو‌ها را هم حذف کرد و بر این بحث نقطۀ پایان گذاشت و دیگر کسی دیگری را مقصر ندانست. در حالی که اگر جهانگیری یا لاریجانی حاضر بودند و مطابق نظر آقای رییسی در برنامه تلویزیونی اخیر طرفی نمی‌بستند، هم چوب را خورده بودند هم پیاز را.

8. ابرچالش‌های پیش رو با شعار و وعده حل نمی‌شود. آب، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، محیط زیست، مؤسساتی که به خلق پول مشغول‌اند و نیازهای جوانان و مانند اینها «واقعیت» را بر هر دولتی تحمیل می‌کند و کرده است کما این که در همین برنامه تلویزیونی اخیر دیدیم آقای رییسی گفت 96 درصد حقوق بازنشستگان را دولت می‌پردازد.   
 

9. تحول‌خواهان در سال 84 افسوس می‌خوردند که کارهایی در دست داشتند و نیمه‌تمام ماند وقتی دولت را ترک کردند. اما در دولت روحانی خاصه سال‌های آخر کار خاصی دست آنها نبود تا غصه بخورند از دست داده‌اند.  

10. مهم‌تر از همه این که آقای رییسی درقوۀ قضاییه هم می‌توانست عرصه را تنگ کند و اگر هدف، تنها تضییق -‌در تنگنا قرار دادن - بود نیاز به ریاست‌جمهوری نبود و اتفاقا با شروع ریاست جمهوری مسؤولیت اصول‌گرایان بیشتر و از نقدناپذیری خارج شدند.


 کما این‌که دشنام‌دهندگان با آل سعود روی چین را زمین نینداختند و با عربستان آشتی کردند و مخالفان کنسرت برای اثبات عادی بودن فضا با موسیقی مخالفت نمی‌کنند و دُمِ برهم‌زنندگان تالار وحدت را به طرفه‌العینی گرفتند و انداختندشان بیرون و روزنامۀ جوان آنان را به زمان‌ناشناسی متهم کرد چون نمی‌فهمند اکنون با چند سال قبل متفاوت است.


 اوایل احمدی‌نژاد اصراری وجود داشت تا روی سوم تیر مانور دهند و از آن یک دوم خرداد یا در واقع وارونه دوم خرداد بسازد اما سوم تیر به یک ترم سیاسی تبدیل نشد هر چند خود احمدی‌نژاد یک ژانر است که گمان می‌کرد تحمل می‌شود تا کف خیابان را کنترل کند ولی در ماجرای مهسا بار دیگر با طبقه متوسط و مطالبات فرهنگی رو به رو شدند و این دیگر در تخصص احمدی‌نژاد نیست.


 سوم تیر 84 وارونه یک رؤیا بود. چه برای اصلاح‌طلبان که گمان نمی‌کردند ورق برگردد ولی دیدند برگشت؛ چه برگشتنی. چه برای هاشمی رفسنجانی که تصور نمی‌کرد جایگاه مرد دوم نظام را از دست بدهد کما این‌که در دوره هر  دو رهبر جمهوری اسلامی  تا سوم تیر 84 در عمل مقام دوم بود اما از دست داد؛ چه از دست‌دادنی.


  برای حاکمیت هم رؤیای یک‌دستی تحقق نیافت چون رودست زد، چه رودست زدنی....

ارسال به دوستان