عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سید ابراهیم رییسی به مناسبت سالروز 28 خرداد 1400 که نام او را به عنوان هشتمین رییس جمهوری اسلامی ایران ثبت کرد در مقابل دوربین سیما نشست و گزارش داد که در این دو سال چه کرده است.
هر چند دو خبرنگار (مجری) در مقابل او نشسته بودند که میپرسیدند اما طبیعی است که دو کارمند صدا وسیما نمیتوانند هر سؤالی را مطرح کنند خاصه وقتی رییس جمهوری اصلاحطلب یا اعتدالگرا دربرابر آنها ننشسته باشد حال آنکه گفتوگوی واقعی و حرفهای میان یک یا دو روزنامهنگار مستقل و رییس جمهوری شکل میگیرد نه کارمندان صدا و سیما و البته این توقعی گزاف است چون حتی در دولت قبل نیز این رویه برقرار بود.
خانم مجری در حالی از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ به عنوان شروع به کار ابراهیم رییسی یاد کرد که روز رسمی شروع کار رییس جمهوری ۱۲ مرداد و آغاز دولت شهریور و بعد از رای اعتماد است.
از نهمین گفت و گوی تلویزیونی ابراهیم رییسی این موارد قابل نقل یا برداشت است و بعضا البته تحلیل این نویسنده است و نه الزاما عین سخن خود او.
1. نه دو مجری درباره لایحه حجاب و بحث داغ روسری زنان پرسیدند و نه ابراهیم رییسی مطلقا اشارتی کرد؛ کانّه نه خانی آمده نه خانی رفته! این در حالی است که هفتهای نیست که امامان جمعه به موضوع پوشش زنان نپردازند یا روزی نیست که کسی - چه در لباس پلیس، چه به عنوان ستاد امر به معروف یا نماینده مجلس- سخنی در تهدید زنانی که روسری از سر انداختهاند بر زبان نیاورد و خط و نشان نکشد. کار برخی رسانههای خاص هم این است ببینند کجا زنان و دخترکانی موی افشان کردهاند تا خبر آن را منتشر کنند و زمینه پلمب آن مکان تجاری و فرهنگی فراهم آید و بعد باذوق بنویسند فلان جا پلمب شد.
2. رییس جمهوری بارها به وقایع پاییز ۱۴۰۱ اشاره و به تکرار از کلمه «اغتشاشات» استفاده کرد و حتی یک بار هم نگفت «اعتراضات». افزایش تصاعدی قیمت دلار از پاییز ۱۴۰۱ به بعد را هم گردن همان «اغتشاشات» انداخت. به بیان دیگر لابد از نگاه آقای رییسی هیچ کس اعتراضی ندارد. منتها اگر چنین است چرا هر سه با هم با صدای بلند نگفتند خدا را شکر؟ وقتی که هیچ کس اعتراضی ندارد و هر صدای مخالفتی که شنیده میشود اغتشاش است شکرگزاری ندارد؟!
3. وقتی صحبت از نرخ تورم شد آقای رییسی گفت: مهار کردهایم و در آغاز ۶۰ درصد بود و ما به ۴۰ درصد رساندیم و اگر نبودیم ۱۰۰ درصد میشد. این در حالی است که مردم با گوشت و پوست خود افزایش اقلام خوراکی و اجاره بها را احساس میکنند و تورم 40 درصدی هم فخری ندارد آن هم وقتی به افزایش صدور نفت و گشایشهای ارزی میبالند.
در این فقره نیاز به هیچ تحلیلی نیست. 10 دقیقه قبل از نوشتن این یادداشت دو عدد چیپس ناقابل و یک پاکت تخمه خریدم شد 115 هزار تومان! کاش آقای رییسی در سفرهای میدانی به فروشگاهها هم سر بزند. ببیند با مقداری پول مشخص چقدر میتواند خرید کند. ماه بعد و بعدتر چقدر. مردم به قدرت خرید خود توجه دارند. البته بخشی از گران شدن کالا و خدمات با افزایش حقوق و دستمزد و یارانه جبران میشود اما احساس عمومی راندهشدن به زیر خط فقر است. از این رو در این فقره باید دقیق تر صحبت کند چون بر کل ادعاهای دیگر سایه میاندازد. جالب اینکه آن دو مجری که کارمندند و درگیر در این بخش سر تکان نمیدادند چه بسا آرام دندان به هم میساییدند.
جای این سؤال هم خالی بود که اگر در این دوسال این قدر دستاورد اقتصادی داشتهاید چرا معاون اقتصادی و رییس کل بانک مرکزی و وزیر کار و وزیر جهاد کشاورزی شما یا استعفا کردهاند یا برکنار شدهاند و از تیم اولیه تنها وزیر اقتصاد مانده است؟
4. رییس جمهوری این بار کلمه «برجام» را بر زبان آورد ولی گفت برجام تنها یکی از پروندههای ماست و نه تمام موضوعی که درگیر آن باشیم. پیشتر ترجیح داده میشد به جای مذاکرات احیای برجام از تعبیر «رفع تحریمها»استفاده شود. این بار اما هر دو را به کار برد. از تعبیر «گره نزدن اقتصاد به سیاست خارجی» هم استفاده نکرد چون به عین دریافته چقدر اثرگذار است و اتفاقا سیاست خارجی به اقتصاد و معیشت گره خورده و کشورهای آمریکای لاتین و همسایگان عرب را جایگزین اروپاییها کردهاند اگرچه اگر واقعا به مذاکره با اروپا باور نداشتند نیاز به سفر آقای باقری به دوحه هم زمان با مقام ارشد اروپایی نبود.
5. رییس جمهوری وعده ساخت چهار میلیون خانه در چهار سال یا هر سال یک میلیون خانه در هر سال را انکار نکرد. اگرچه این جمله که در قبل باید ساخته میشد باز از زبان او شنیده شد اما نه با غلظت آنچه در مجلس گفته بود.
نکته جالب اما این بود که دیگر از چهار میلیون مسکن نمیگوید بلکه به دو میلیون تقلیل داده و انگار باید خیال کنیم دو میلیون در این دوسال ساخته شده. نساختهاند؟ خوب قبلیها باید میساختند!
حالا دو سال پیش رو مد نظر است. به جای مسکن هم از زمین میگوید و این که زمین زیاد داریم و قرار شده دانشگاهها به استادان و دانشجویان خود زمین بدهند و قس علیهذا. آشکار است که مهرداد بذرپاش رییس خود را قانع کرده وعده یک میلیون مسکن را دیگر تکرار نکند و عجالتا به زمین تبدیل کرده است. از ابتدا روشن بود که سنگ بزرگ علامت نزدن است. مسکن مهرهای تحویل نشده و خانه های روستایی و بافت فرسوده شهری را در آمار خواهند گذاشت و خلاص.
6. وقتی صحبت از نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و حذف پیشاپیش رقبا شد افتخار نکرد بلکه اشاره کرد که خیلیها کمتر از آن را پیشبینی میکردند. پیداست که غیبت نصف واجدان شرایط و ۱۴ درصد آرای باطله فخری ندارد خاصه اینکه در همسایگی ما به تازگی انتخاباتی رقابتی و واقعی برگزار شده است. خبرنگار مستقل میتوانست بگوید آرای شما کمی بیش از ۹۶ است اما رییس جمهور شدید چون آنان که در ۹۶ به رقیب شما رای دادند این بار اساسا حاضر نشدند.
آقای رییسی اما به گفتن این جمله بسنده کرد که برای تایید صلاحیت ردشدهها کوشیده. اینجا هم یکی از مجریها میتوانست بپرسد: برای کدامشان؟ فقط علی لاریجانی یا علی مطهری و مسعود پزشکیان و اسحاق جهانگیری هم؟ یا شاید حتی مصطفی تاجزاده یا به طعنه نام احمدینژاد را هم میآورد چون خود آقای رییسی به احتمال زیاد دوبار در سالهای 84 و 88 به او رای داده کما اینکه از نزدیکان او در دولت خود استفاده میکند. دو مجری اما تنها سر تکان میدادند. حتی نپرسیدند برای اسفند۱۴۰۲ چه پیشبینی میکند یا آن تلاش در مقام کاندیدا بود یا رییس قوه قضاییه؟
7. در جایی که بحث فساد مطرح شد خبرنگار اگر مستقل میبود میتوانست از رییس جمهوری درباره مهمترین خبر این روزها که مربوط به نوع اجاره یک موقوفه در شهر قزوین است بپرسد. بی آنکه بخواهد رییس سازمان اوقاف را متهم کند و قضیه را مصداق فساد بداند بلکه با توجه به پیشینه آقای رییسی در دستگاه قضایی و اطلاعات و احیانا ارتباطاتی که با برخی موقوفهها داشته درباره چگونگی اجارهدادنها بپرسد و اینکه چه سازوکاری میتوان تعبیه کرد تا اگر منسوبان صاحبمنصب از امکانی استفاده کنند ولو پوشش قانونی داشته باشد جلوگیری شود. کافی بود خبرنگار برخی توییتهای طعنه آمیز را بخواند. مثل توییتی که «حرف آقای عبدالملکی درست از آب درآمد که با یک میلیون تومان می توان شغل ایجاد کرد البته مشروط به آن که...»
حداقل آقای رییسی میتوانست بگوید پس خوب شد من پسر و عروس ندارم تا از موضع صریح پرهیز کرده باشد. به هر حال این سازمان به لحاظ تشکیلاتی با دستگاه اجرایی مرتبط است و رییس جمهوری عالیترین مقام اجرایی است.
8. تکاندهندهترین بخش از سخنان رییس جمهوری آنجا بود که گفت ۹۶ درصد پرداختهای صندوق بازنشستگی را دولت انجام میدهد. شکل دیگر این گزاره این است: صندوقهای بازنشستگی ورشکستهاند. بدون تردید اَبَربحران ورشکستگی صندوقها از راه رسیده است. روزگاری نسبت ورودی به خروجی 15 به 1 بود و بعد به 5 به یک هم رسید و حال در برخی استانها یک به یک است. یعنی دولت هم حقوق کارمند شاغل را میپردازد و هم بازنشسته را. در حالی که صندوقها باید تامین میکردند. البته گناه رییسی نیست. باری است بر دوش دولت و کمر هر دولتی را خم میکند و در عین حال متعهد و موظفاند و با تورم لجام گسیخته همین هم انتظارات را برآورده نمیسازد.
مثبتترین خبر هم -که به واقع خوشحال کننده است- تعیین تکلیف و فروش میعانات گازی است که در سواحل انبار شده بود. با این حال شگفتا که وقتی گفت یارانه نقدی از 45 هزار تومان به 300 تا 400 هزار تومان رسیده شوقی را در آن دو هم برنینگیخت چرا که پول یک کیلو گوشت قرمز همینقدر است. وقتی گفت حجم یارانه نقدی پرداخت شده در پارسال 300 هزار میلیارد تومان بوده اما قطعا کارشناسانی شگفتزده شدهاند.
9. از دو مجری نمیشد انتظار داشت مواضع آقای رییسی در دی ۹۴ درباره سعودیها را در مقام دادستان کل کشور بازخوانی و یادآوری کنند چون فضای بعد از اعدام شیخ نمر چنین بوده و دولت روحانی بر سر کار و حالا داستان، دیگر است اما در بحث خانهسازی میتوانستند به سخنان معاون کنونی رییس جمهوری - رییس سازمان انرژی اتمی - استناد کنند که روایت او درباره ساخت مسکن مهر در دولت قبل با آقای رییسی متفاوت است. چون همین آقای مهندس اسلامی در دولت قبل وزیر راه وشهرسازی بوده و عملکرد دولت قبل در تکمیل مسکن مهر را ستوده اما رییس جمهور از ۲۸۰ هزار تعهد انجام نشده مسکن مهر گفت و تصریح کرد اگرچه کار خلافی صورت نگرفته اما بودجه آن صرف امور دیگر و لابد مهمتری شده است.
10. اگر بخواهیم آقای رییسی را نه با کلمه که با تصویر ترسیم کنیم یک خط صاف است. نه هیجانزده میشود نه هیجانزده میکند. البته گاهی عصبانی میشود اما فراز و فرود ندارد و در سخنان او از آنچه مخاطب را غافلگیر کند هم هیچ خبری نیست. از این حیث شبیه رجایی و اوایل میرحسین است. در حالی که مهندس بازرگان لطیفه ملانصرالدین تعریف میکرد تا فضا را آرام کند و حتی یک بار خطاب به امام خمینی گفت: آقا! شما هم که ما را کلافه کردهاید با آب و برق مجانی. تعبیری که هیچ مقام دیگری در جمهوری اسلامی جرأت تکرار آن را نداشته است. پس از استعفا هم وقتی خبرنگاری پرسید آیا برای ملاقات با برژینسکی در الجزایر از امام اجازه گرفتید پاسخ داد: مگر من، هویدا هستم و امام مگر شاه است؟ نخستوزیری که بخواهد برای چنین کاری اجازه بگیرد به درد جرز دیوار میخورد.
هاشمی رفسنجانی البته بیشتر از تریبون نمازجمعه سخن میگفت اما در گفت و گوهای تلویزیونی هم تصویری کلان ترسیم میکرد. خاتمی مخاطب را به وجد میآورد و احمدینژاد که به واقع پدیده بود و ادبیات خاص خود را داشت و برگ جدید رو میکرد. روحانی هم میکوشید چهره متفاوتی از خود نشان دهد هر چند در سالهای آخر پشتوانه اجتماعی خود را ناامید کرده و تصویر نشسته و تکراری او در سالهای کرونا ملالآور شده بود.
همین چند روز پیش بود که عبدالله گنجی نوشت: «ابراهیم رییسی نمیخواهد ژنرال باشد. میخواهد سرباز باشد». شاید از این روست که گفتمان اختصاصی ندارد.
بعد از تحریر : پیشنهاد میکنیم دهمین گفتوگوی تلویزیونی با دو چهره رسانهای خارج از صدا و سیما باشد یا مانند بازرگان و میرحسین مستقیم و چشم در چشم با مردم و بیمجریانی در نقش خبرنگار.
باور کنید این قاب بیش از حد تکراری شده و تغییر مجریان هم تنوعی ایجاد نکرده است. خبرنگاری که با رییس جمهوری مصاحبه میکند خود باید برند باشد. حالا نه در حد کریستین امانپور که دست کم مثل علیرضا آزمندیان که 43 سال قبل که مقابل بنیصدر می نشست هم آدم متفاوتی بود. با این که شهرت او (تکنولوژی فکر) مربوط به 20 سال بعد است نه آن موقع. راستی چند درصد از مردم اسم این دو مجری را میدانستند؟ رییس دولت مردمی نباید از پاسخ به سوالات مردم ابا داشته باشد. مردم هم کسانی هستند که از یک میدان شلوغ شهر عبور میکنند. بگذارید مردم بپرسند. مگر رسانه ملی نیستید؟ مگر دولت مردمی نیستید؟ لابد میگویید در تصویر برداری از شهر با زنان بیروسری چه کنیم؟ خوب اگر قضیه این قدر فراگیر و عام است چرا در این باره نپرسیدند؟