۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۹۴۴۵۵
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۱ - ۲۸-۰۳-۱۴۰۲
کد ۸۹۴۴۵۵
انتشار: ۱۹:۰۱ - ۲۸-۰۳-۱۴۰۲

ناکارآمدی رسانه‌ها در هوای مه‌آلود سیاست

ناکارآمدی رسانه‌ها در هوای مه‌آلود سیاست
رسانه ها وقتی می‌توانند قدرت‌مند و روشن‌گر عمل کنند که فضای سیاسی از «بزرگان» به «چارچوب‌های فکری» برسد. مشخص باشد چه کسی از دریچه چه چارچوبی حرف می‌زند و چه سیاستی و تفکری به آزمون گذاشته شده است.

  امید جهانشاهی*

در نقد عملکرد رسانه‌های کشور بسیار سخن گفته شده است. گلایه از عملکرد بد رسانه‌ها در امیدآفرینی و آنچه انعکاس دستاوردها خوانده شده است. 


گلایه از عملکرد ضعیف رسانه‌ها در مسائل فرهنگی و آنچه نزدیک کردن جوانان به گفتمان حاکم نامیده شده است. 


گلایه از ضعف رسانه‌ها در امیدآفرینی. گلایه از عملکرد ضعیف رسانه‌ها در اعتراضات سال گذشته. گلایه از عملکرد رسانه‌ها در اقناع عمومی. گلایه از عملکرد ضعیف رسانه‌ها در مطالبه گری و پیگیری مسائل کشور از مسئولان. گلایه از عملکرد رسانه‌ها برای دفاع از حقوق شهروندی و آزادی‌های مشروع. گلایه از عملکرد رسانه‌ها در مواجهه با مشکلات اقتصادی و مطالبات مردمی و ... 


به هرحال، همه از مقامات کشور در سطوح مختلف تا روشنفکر و استاد دانشگاه و فعال سیاسی، هر یک از منظری و به زبانی به نقد رسانه‌ها پرداخته اند و رسانه های کشور را حوزه‌های سیاسی ـ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی ناکارآمد شمرده‌اند.  


برخی دلیل این ناکارامدی ها را در دولتی و حکومتی بودن اغلب رسانه‌های بزرگ بزرگ دانسته اند. برخی حرفه‌ای نبودن مدیریت رسانه‌ها و سیاسی بودن آن را از مهمرین دلایل دانسته اند. 


برخی به فقدان آزادی رسانه ها به عنوان عامل کلیدی اشاره دارند. برخی بر ضعف آموزش روزنامه نگاران و برخی بر دستمزدهای ناچیز که عامل بی انگیزگی و ضعف عملکرد است، تاکید کرده اند. 


اگرچه همه دلایل فوق قابل طرح و بحث هستند اما در این میان به دلایلی قابل درک، یکی از دلایل عمده مغفول واقع شده است و آن اینکه یکی از ضعف های عمده عملکرد رسانه ها به دلیل ضعف های موجود در فضای سیاسی کشور و فقدان شفافیت و تحزب است.


رسانه ها در شفافیت سیاسی است که می توانند کارکرد مثبت خود را داشته باشند. وقتی احزاب سیاسی شناسنامه دار و دارای مبانی نظری و چارچوب مشخص فکری وجود داشته باشند و مشخص باشد سیاست های کلی اقتصادی و اجتماعی متناسب با چارچوب فکری آنها چیست و مواضع رهبران آنها مبتنی بر چارچوب فکری و مبانی نظری شفاف باشد، در این صورت رسانه ها می توانند به واسطه یک عملکرد ضعیف نمایندگان آن حزب، صداقت و چارچوب فکری آنها را به چالش بکشند و از یک جریان سیاسی بابت عملکردش سوال کنند. حزب را پاسخگوی مواضع و عملکرد اعضایش کنند. 


  دلیل آنچه ناکارامدی رسانه‌ها در امیدآفرینی و یا مواجهه با برخی مسئولان ناکارآمد خوانده می‌شود این است که هیچ حزبی مسئول هیچ مسئولی نیست و هیچ چارچوب فکری مشخص قابل نقدی روی میز نیست.

  برای مثال «جریان انقلابی» دقیقا ناظر به چه چارچوب فکری است و مشخص کننده چه موضعی در اقتصاد و سیاست و گردشگری و ... است. و البته در جریان اصلاح طلبی هم شاهد انواعی از سلیقه‌های مختلف و چارچوب های مختلف متفاوت و متضاد هستیم. نه تنها عنوان کلی جریان «انقلابی» یا جریان «اصلاح طلبی» مشخص کننده هیچ چارچوب مشخصی در سیاست های اقتصادی اجتماعی نیست، بلکه مکانیسم‌های حزبی، شفافیت سیاسی، و پاسخ‌گویی هم وجود ندارد. 


  رسانه‌ها وقتی می‌توانند با مطالبه‌گری شفاف‌سازی کنند که اساساً چارچوب‌های کلی مشخصی وجود داشته باشد. وقتی احزاب چراغ‌هایی هستند که شب انتخابات روشن می‌شوند و هیچ مسئولی خود را حزبی نمی‌داند و به آن افتخار هم می‌کند و از هیچ چارچوب فکری روشن و مشخص اقتصادی اجتماعی هم دفاع نمی‌کند و پشت شعارهای توده‌پسند و کلیاتی مثل «انقلاب» یا «اصلاح» مانور می‌دهد، طبیعی است که امکان عملکرد مطلوبی در آگاهی بخشی و اعتمادسازی و امیدآفرینی از رسانه ها نمی‌توان داشت.

 
وقتی مسئولان می‌آیند و می‌روند بدون اینکه مشخص باشد به پشتوانه چه حزبی آمدند و چه چارچوب فکری مشخصی دارند، رسانه‌ها دقیقاً از چه تفکر و چارچوبی باید دفاع کنند یا آن را به نقد کشند؟ چگونه وضعیت بی‌ شناسنامه سیاسی را می‌توانند توصیف و تفسیر کنند؟ 


  فضای سیاسی باید به گونه ای شفاف باشد که رسانه بتواند بگوید در جلسه امروز مجلس، آقای فلان، نماینده حزب فلان در مورد مثلاً سوبسید فلان نظر را داشت اما آقای فلان، نماینده حزب فلان این نظر را داشت. در این صورت است که مردم می‌توانند از رسانه ها بخوانند و بفهمند که در صورت افزایش تورم و گرانی باید یقه کی را بگیرند. این برای نظام هم بهتر است چون مردم می‌فهمند بر چه کسی باید خرده بگیرند.   


بارها این قبیل سوالات را شنیده ایم که عملکرد کسانی که در دولت آقای احمدی‌نژاد مسئولیت داشتند کجا بررسی شد؟ با توجه به عملکردشان، آنها چگونه دوباره در مسئولیت‌ها قرار گرفتند؟ آقای خاتمی الآن جزء نظام است یا خارج از نظام؟ هنوز برخی می‌گویند آخرش ما نفهمیدیم آقای روحانی اصلاح‌طلب بود یا نبود؟ تفاوت دولت اصلاح‌طلب با اعتدالی در چیست؟ اینکه چرا رسانه‌ها نتوانستند به این سوالات پاسخ دهند به معنای ضعف عملکرد رسانه‌ها نیست، به فقدان شفافیت سیاسی و تحزب بازمی‌گردد.


 
  عده ای با قاطعیت می‌گویند سیاست‌های اقتصادی همه دولت‌های بعد از جنگ متاثر از سیاست های نئولیبرالیستی بوده است و این باعث شکاف طبقاتی و گرانی های نفس‌گیر شده است. عده ای به جد معتقدند عملکرد دولت‌های گذشته هیچ سنخیتی با لیبرالیسم نداشته است و می‌بینیم  بسیاری از مردم نمی‌دانند کدام طرف درست می‌گوید. در این میان رسانه چگونه برای مردم پیدا کند پرتقال فروش را؟ 


  وقتی احزاب دارای چارچوب‌های فکری مشخص وجود نداشته باشند و یا شفاف و روشن نباشند، اساساً رسانه‌های جدی کاری ندارند که انجام دهند لذا چنین فضای غیر شفاف سیاسی ایجاب می‌کند که رسانه‌ها وابسته به نهادهای دولتی و حکومتی باشند تا چراغ‌شان روشن و ویترین باشند.  


  روسای جمهور و بسیاری از وزرا معمولاً خود را بزرگ‌تر از آن می‌دانند که نماینده یک حزب یا گروه سیاسی مشخص باشند. اما رسانه‌ها وقتی می توانند قدرت‌مند و روشن‌گر عمل کنند که فضای سیاسی از «بزرگان» به «چارچوب‌های فکری» برسد. مشخص باشد چه کسی از دریچه چه چارچوبی حرف می‌زند و چه سیاستی و تفکری به آزمون گذاشته شده است. تا آن چارچوب مشخص نباشد، نقد عملکرد نتیجه مشخص و دستاورد درس‌آموزی در پی ندارد.    


  بی‌تردید فضای انقلابی چنان پرشور است که موج می آفریند و توده ها را به پیش می راند. اما تا جایی می توان به اتکای این شور و شعارهای انقلابی امید بست.

  بیش از چهل سال از برپایی نظام جمهوری در کشور گذشته است. چهل سال نمادی برای پختگی و بالندگی است. بعد از یک تجربه چهل ساله این واقعیت را باید پذیرفت که با شفافیت سیاسی، تحزب، و مبانی فکری و چارچوب های سیاستی مشخص و معین است که رسانه ها می توانند نقد کنند، به چالش بکشند، مطالبه گری کنند، اعتماد مردم را جلب کنند، مردم را آگاه کنند، امیدآفرینی کنند، اعتماد سیاسی بسازند و لذا به معنای درست کلمه از استقلال و آزادی و دیگر ارزش های انقلاب دفاع کنند. تا صد سال که نمی توان با شعار و سرودهای قشنگ و شورآفرینی از ارزش های انقلاب دفاع کرد. نهاد و ساختار لازم است. این ساختار همان تحزب است.   


  اگر نگرانی از نگاه به رسانه های بیرون هست، اگر دغدغه امیدآفرینی و ایجاد اعتماد هست، راهش این است که شفافیت سیاسی و احزاب دارای چارچوب فکری مشخص و در ادامه آن، رسانه های پرسشگر و حرفه ای وجود داشته باشند.

  احزاب و رسانه ها در کنار هم، جامعه را توانمند و مردم را امیدوار می کنند.  اگر دغدغه برگزاری انتخاباتی پرشور در آخر سال است باید چارچوب های فکری مختلف را به رسمیت شناخت و به چارچوب های فکری رسمی در قالب احزاب پروبال داد و آنها را برکشید. در این صورت است که می توان از شور انتخاباتی سراغ گرفت و امید را بازگرداند، چون فقط در این صورت است که می توان از رسانه ها انتظار داشت عملکرد سازنده ای داشته باشند. 

-----------------------

* دکتری مدیریت رسانه

ارسال به دوستان