ایرنا نوشت: اقدام ضدایرانی اخیر جشنواره برلین، نه یک اقدام علیه حکومت کشور، بلکه اقدامی بر مبارزه با مردم ایران و هنری است که حالا شناختهشدهتر از هر زمان دیگری، در جشنوارهها و جوایز معتبر جهان حضور یافته و افتخار میآفریند.
جشنواره فیلم برلین اعلام کرد که در هفتادوسومین دوره خود که از ۱۶ تا ۲۶ فوریه (۲۷ بهمن لغایت ۷ اسفندماه ۱۴۰۱) برگزار میشود، پذیرای کمپانیها، رسانهها و خبرنگاران ایرانی نخواهد بود.
جشنواره برلین درحالی دست به این اقدام زده که به بهانه جانبداری ایران از روسیه در جریان جنگ اوکراین، متوسل شده و تزارها را هم بهمانند ایرانیها، از حضور در جشنواره امسال منع کرده است.
درباره این رویکرد جشنواره برلین، ۵ نکته وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
۱. دولت آلمان در قبال ناآرامیهای پائیز امسال ایران، سیاستهای عجیب و سختگیرانهای را اتخاذ کرده است؛ سیاستهایی که عصبیت ژرمنها را فراتر از آمریکا، انگلستان، فرانسه و حتی رژیم اشغالگر قدس نشان داده و آنها را در مقام کنشگری قرار داده که برخلاف دیگر کشورها که تنها به بیانیه و اعتراضهای معمول بسنده کردند، مدام در پی محدودیت، تحریم و ترغیب دیگر کشورها برای اعمال فشار بیشتر به ایران بوده است. این سیاست جشنواره برلین، برخلاف بهانه ظاهری که اعلام شده، ریشه در اعتراضات اخیر ایران دارد و نه جنگ روسیه و اوکراین.
۲. اینکه جشنواره برلین اعلام کرده کمپانیهای ایران را از حضور در این دوره از جشنواره تحریم کرده، یک شانتاژ بزرگ است. از میان نهادهای دولتی، تنها بنیاد سینمایی فارابی در بازار فیلم این رویداد شرکت میکرد که این بنیاد نیز طی ۳ دوره اخیر، بهصورت مجازی در جشنواره برلین حضور داشته بنابراین اتفاق بزرگ و خسارتباری از بابت عدمحضور بنیاد فارابی در جشنواره برلین امسال رخ نخواهد داد.
۳. اینکه جشنواره برلین، رسانهها و خبرنگاران ایرانی را از حضور در جشنواره امسال منع کرده، یک خودزنی بسیار بزرگ است. همچنانکه دول غربی در بحث تحریم اعلام کردند که دولت ایران را تحریم کردهاند اما دود این تحریم و فشار آن، بر زندگی آحاد مردم کشور سنگینی میکند. حالا هم جشنواره برلین در رویکردی مشابه، برای تحریم آنچه سینمای دولتی ایران خوانده، رسانهها و خبرنگاران ایرانی را تحریم کرده است. حال آنکه معدود خبرنگار و رسانه حاضر در برلین، عموما به صورت مستقل در این رویداد حضور مییافتند که هیچ ارتباطی با فارابی یا سازمان سینمایی ندارند. البته که جشنواره برلین برای فرار از این باگ رفتاری، قید «اعتبارسنجی» را برای حضور خبرنگاران مستقل آورده که کاملا نادرست است چراکه وقتی بنیاد فارابی یا سازمان سینمایی، رسانه یا خبرنگاری را به این رویداد نمیفرستد، آنوقت تحریم رسانهها و خبرنگاران ایرانی، چه دلیل و معنایی میتواند داشته باشد؟ احتمالا افزودن عنوان اعتبارسنجی نیز محلی برای فرار از زیربار فشارهای رسانهای است که به این تصمیم اعتراض دارند.
۴. احتمالا مشابه این تصمیمگیری، دیر یا زود برای سینماگران ایرانی نیز اتخاذ خواهد شد. وقتی سال گذشته، چند سینماگر ایرانی به بهانه حضور در جشنواره برلین، فیلم خود را به جشنواره فجر ندادند و جشنواره برلین نیز با وجود اطلاع از این تصمیم، پذیرای هیچ فیلمی از ایران نشد، میشد تخمین زد که هدف این جشنواره، نه دولت و حکومت ایران، بلکه نژاد و فردیت ایرانی است که با آن مشکل دارد. جشنواره برلین درحالی سال گذشته، هیچ فیلم ایرانی را در بخش اصلی خود نپذیرفت که بسیاری از آن آثار، طی ماههای ابتدایی امسال، در چندین جشنواره سینمایی جهان، موفق به افتخارآفرینی شدند.
۵. جشنواره برلین در تمام جهان بهعنوان جشنوارهای سیاسی شناخته میشود. قطعا سیاست، درصدی از تصمیمات هر رویداد سینمایی در تمام جهان را شامل میشود اما برلین جشنوارهای است که ساختار خود را بر محور سیاست بنا نهاده است. رویکردی که سبب دور شدن بیشتر این رویداد از رقبای سنتی خود در اروپا نظیر کن و ونیز شده است و با این تصمیمات، این فاصله، دورتر شده و سنگینی و اعتبار سینمایی این جشنواره، بیشتر لطمه میخورد.