عصر ایران؛ سروش بامداد - هر چند دکههای مطبوعات رونق ندارد و بیشتر مراجعات برای خرید سیگار و تنقلات و یک لیوان چای یا گاه قهوه است، اما از 25 شهریور 1401 و ماجرای مهسا به این سو، نشریات مکتوب متنوع و متحول شدهاند و اگرچه هنوز محدودیتهای رسمی و غیر رسمی برقرار است و دستکم سه خانم خبرنگار/ گزارشنویس اجتماعی در زندان به سر میبرند و یک روزنامه اقتصادی هم توقیف شده اما در مجموع حس میشود تصمیمگیران دریافتهاند ثمرۀ اقداماتی از جنس آنچه سعید مرتضوی انجام میداد تنها انتقال مرجعیت رسانهای از داخل به خارج بوده است.
با این مقدمه میتوان نگاهی انداخت به صفحۀ اول روزنامه های امروز دوشنبه 14 آذر 1401 با کمی درنگ و مقایسه چرا که متنوع و متفاوت به نظر میرسند و هر یک از زاویهای به اوضاع نگریسته است و پرداختن برخی به موضوع توقف گشت ارشاد و کم توجهی اصولگرایان به آن قابل توجه است.
روزنامههای مستقل/ اصلاحطلب به تعطیل یا انحلال گشت ارشاد پرداختهاند اما اصولگرایان نه و لابد منتظر تکذیب خبر هستند یا به حامیان و هوادارانی میاندیشند که این اتفاق را عقبنشینی تلقی میکنند و انتظار داشتند سختگیریها بیشتر شود هر چند که گفته شده «نظارت بر کنش های رفتاری در سطح جامعه ادامه دارد».
روزنامۀ «هم میهن» در دو گزارش به تعطیل گشت ارشاد و قانون جدید حجاب پرداخته و این تیتر را بر پیشانی دارد: «تغییر به سود زنان؟»
علامت سؤال نشان میدهد نویسندگان گزارش مطمئن نیستند به سود زنان باشد یا احتیاط کردهاند تا بهانه به دست ناظران ندهند.
روزنامۀ سازندگی اما با تیتر «پایان گشت ارشاد» بدون علامت سؤال و به مثابه خبر قطعی این اتفاق را ناشی از اعتراضات 80 روزه دانسته و در روتیتر آورده است: «پس از گذشت 80 روز از اعراضاتی که منشأ آن گشت ارشاد بود دادستان کل کشور اعلام کرد گشت ارشاد تعطیل شد.»
تیتر سازندگی را با توجه به انتساب آن به حزب کارگزاران سازندگی ایران در عین انتقادی بودن میتوان بینابینی دانست چرا که رسانههای فارسیزبان ماهوارهای خارج از کشوراین خط تبلیغی را دنبال میکنند که معترضان از خواست اولیۀ انحلال گشت ارشاد عبور کردهاند.
روزنامۀ شرق هم این عنوان را برگزیده است: گشت، تمام شد؟ علامت سؤال و اکتفا به کلمۀ گشت به جای گشت ارشاد این احتمال را مطرح میکند که شرق هم تردید دارد که پایان گشت ارشاد به منزلۀ پایان کنترل باشد و حدس زده مدلهای دیگر در راه باشد.
در صفحه اول روزنامۀ اعتماد اما خبری دربارۀ گشت ارشاد نیست و تیتر اول به گفت و گو با محسن میردامادی اختصاص دارد: «کمتر شدن تجمعات اعتراضی به معنای کاهش نارضایتی نیست ». دومین دبیر کل مهمترین حزب اصلاحطلب که بعد از 88 به محاق رفت جملۀ قابل تأملی در این مصاحبه دارد و میگوید: مردم نه فقط از اصلاحطلبان که «از همه چیز» عبور کردهاند.
متنوع ترین جلد از آن «هفت صبح» است تا نشان دهد روزنامهها همچنان می توانند خواندنی باشند. یعنی با 4 هزار تومان میتوانید یکی دو ساعتی با هفت صبح سرگرم باشید. در حالی که با این پول تنها میتوانید دویست متر را با تاکسی طی کنید!
شمارۀ امروز این روزنامه هم دربارۀ فوتبال مطلب دارد و خاطره بازی با هشت سال قبل: «عجب تیمی داشتیم با اشکان و رضا و جواد» و هم گزارشی دارد دربارۀ پلنگ سرخه حصار و «دختر کُشی در اهواز».
مقایسۀ روزنامه های اصولگرا هم خالی از لطف نیست. چون به جز «شهروند» -اگر در این دسته بندی قرار بگیرد- بقیه هیچ کاری به خبر برچیده شدن گشت ارشاد ندارند.
از نگاه همشهری جوانان قربانی فراخوان های خارجی می شوند و در طرح صفحه اول، جو بایدن، نتانیاهو، رضا پهلوی، بن سلمان و مریم رجوی را پشت سر دختر جوانی با تابلوی «زن، زندگی، آزادی» ترسیم کرده با این زیر تیتر: «اعتراف دستگیر شدهها نشان می دهد که چطور عده ای از سر هیجان، فراخوانها را باور کردند و به دردسر افتادند». کلمۀ «دردسر» هم در این زیرتیتر جلب است و جالبتر این که این همان همشهری است که روزگاری ارگان طبقۀ متوسط بود و حالا دیدگاه اصولگرایان رادیکال را نشر میدهد و مدیر عامل آن یادداشت سیاسی مینویسد و مخاطب امروز آن براندازها هستند. چون متن یادداشت جداگانه منتشر شده نقل نمیکنیم ولی از این حیث که مخاطب آن براندازان هستند و کاری به اصلاح طلبان ندارد قابل تأمل است چرا که کیهان مدام به اصلاح طلبان و اعتدال گرایان هم حمله میکند.
روزنامه شهروند اما چنانچه اشاره شد از این حیث متفاوت است و به گشت ارشاد پرداخته است ولی نوشته اظهار نظر دادستان کل کشور را هیچ مقام مسؤولی تأیید یا تکذیب نکرده است. اما مگر دادستان کل کشور مقام مسؤول نیست یا آنچه گفته فقظ «نظر» است نه خبر و مگر میتوان نسبت کذب به دادستان کل داد که منتظر تکذیباند؟ کی تکذیب کند؟ نیروی انتظامی که بدنۀ آن خدا خدا میکردند بساط این گشت برچیده شود؟ چرا که وقتی دنبال دزد و کیفقاپ هستند حمایت و دعای مردم با آنهاست و به شغل خود افتخار میکنند اما اشتغال در گشت ارشاد و گیر دادن به دختر جوان و او را به رغم انکار و نارضایتی سوار "ون" کردن آخر چه فخری دارد در حالی که همه به چشم برخورد با تخلف نگاه نمیکنند. تکذیب کنند و بعد چه بگویند؟ بگویند که چون زمستان است نمیبینید و تابستان 1402 منتظر گشت ارشاد در شکل جدید باشید؟
متفاوتتراز همه روزنامۀ ایران - روزنامۀ دولت - است که عکس یک آن به ارکستر ملی اختصاص دارد. روزنامۀ دولت هم میخواهد فضای شاد ترسیم کند هم متهم به کوتاه آمدن نشود و هم مخاطب را جذب کند. این در حالی است که در چهار ماه گذشته موسیقی تعطیل بوده و هیچ کنسرتی برگزار نشده و روزنامۀ دولت می خواهد از توجه دولت به موسیقی خبر دهد هر چند که همین هم امیدوار کننده است و می دانیم ارکستر ملی با کنسرت تفاوت دارد.
تیتر اول روزنامۀ اطلاعات هم به گزارش نشستی در همین مؤسسه اختصاص دارد و با ادبیات و نگاه کیهان کاملا متفاوت: «مسألۀ نسل جوان، سبک زندگی جدید است نه قومیت» و البته کیهان همان است که انتظار میرود: کارنامه دیکتاتورهای کوچک، از وحشیگری خیابانی تا اعتصاب اجباری/ مراقب جنازۀ برجام باشید/4 عضو شبکۀ اراذل و اوباش مرتبط با موساد به دار مجازات آویخته شدند/ تور اطلاعات سپاه برای اغتشاشگران در قم با رصد پهپادی و لحظهای/ اول مرزبندی با ویرانیطلبان بعد ادعای برادری.
روزنامه دنیایاقتصاد هم از «اتاق فکر برای مواجهه با ایران» خبر داده که بسیار قابل تأمل است: «در برنامۀ پروژۀ استراتژی ایران شورای آتلانتیک که به تازگی راه اندازی شده بر این انگاره تأکید می شود که آمریکا دربارۀ تهران با سطح بی سابقهای از اختلاف و عدم اطمینان مواجه شده است و همین مسأله میتواند فضای تصمیمگیری در واشنگتن را در ابهام فرو برد».
کافی است این نگاههای متفاوت با روزهایی مقایسه شود که نقل قولهای واحد از مقامات را در صفحۀ نخست مینشاندند.
این روزها اما آنچه بیش از همه جلب توجه میکند اختلاف اصولگرایان در نوع مواجهه با اعتراضات است. چرا که کیهان بر شدت عمل تأکید دارد و از محکومیت به اعدام استقبال میکند و به اتفاقات 25 شهریور به این سو برای حذف باقی ماندۀ حذف نشده ها می نگرد و روزنامۀ همشهری بیشتر در پی جذب معترضانی است که آنان را فریب خورده و گمراه شده به دست شبکههای ماهواره ای فارسی زبان میداند و از نگاه روزنامۀ دولت اما اوضاع گل و بلبل است و قطار پیشرفت در حرکت، که اگر نبود رییس جمهوری در بازار سنندج قدم نمیزد تا مرد آجیل فروش شکلات اهدا کند.
از عجایب این که خبر تعطیل گشت ارشاد تکذیب نمیشود اما کاسب سنندجی به خاطر آن صحنه عذرخواهی میکند. روزنامۀ جوان البته علت عذرخواهی او را تهدید مرد کاسب اعلام کرد ایضا بی اعتنایی خانمی که ترجیح داد در حضور ابراهیم رییسی همچنان خشکبار مورد نظر را انتخاب کند و روی خود را به سمت رییس جمهوری برنگرداند. به قاعده این دو اتفاق باید کام روزنامههایی را که با ذوق و شوق یک عکس واحد از اهدای شکلات به ابراهیم رییسی را در صفحۀ اول آورده بودند تلخ کند اما هیچیک از آنها روز بعد تیتر نزد: شکلات تلخ!