روزنامه همشهری در گزارشی به مهاجرت کشاورزان از ایران پرداخت و نوشت:
در وطن خودشان از زمین و شغل آبا و اجدادیشان دست شستهاند و زمینهای کشاورزی یکییکی به انبار کالا و مراکز غیرمجاز تفکیک زباله تبدیل میشوند، اما فرسنگها دورتر از کشور و دیارشان روی زمین دیگران شب تا صبح و روز تا شب، بذر میکارند، زمینهای کرتبندی شده را آبیاری میکنند، محصول را درو میکنند و خلاصه برای آبادی زمین غریبهها از جان و دل مایه میگذارند.
شمار این کشاورزان ایرانی که در غربت کشت و کار میکنند، کم نیست و فراوانی متقاضیان ویزای کشاورزی نشان میدهد در سالهای اخیر تعداد آنها رو به افزایش است. این مهاجران با یدک کشیدن نام کشاورز از شرایط دریافت «ویزای کشاورزی» برخوردار میشوند و به کشورهایی
مهاجرت میکنند که در بخش کشاورزی با کمبود نیروی کار مواجه هستند.
نکته قابل توجه در این
مهاجرتها اثر آن روی بخش کشاورزی کشور است که با انواع مشکلات ریز و درشت دست به گریبان است و قهر نیروی کار جوان بیش از گذشته نفس آن را به شماره میاندازد.
دوندگی چندینساله برای دریافت ویزای کشاورزی و مهاجرت به استرالیا «نظر احمد» را به کارشناسی تمامعیار تبدیل کرده که زیر و روی دریافت ویزا و حتی راههای گریز و دور زدن قوانین آن را بهخوبی میشناسد.
نظراحمد از کشاورزان جوان استان خراسان جنوبی است که از وقتی چشم باز کرده در کنار پدر و برادرانش به تولید زعفران مشغول بوده است. نظراحمد میگوید: «پدر و پدربزرگم از ملاکان عمده کشت زعفران در شهرهای قائن و بیرجند هستند و مرغوبیت تولیدات آنها باعث شده یکی از صادرکنندگان زعفران مشتری پروپاقرص محصولاتشان باشد.»
احمد تا چند سال پیش تصور نمیکرد روزی هوای رفتن از شهر آبا و اجدادیاش به سرش بزند. او که برای پیگیری مراحل صدور ویزای خود به یکی از دفاتر مهاجرت تهران مراجعه کرده، میگوید: «زعفران ایران به بسیاری از کشورهای دنیا صادر میشود و صادرکنندگان این محصول درآمد خوبی دارند، ولی درآمد زعفرانکاران هر سال کمتر و مشکلاتشان بیشتر میشود.»
او از نظارت نداشتن دولت بر مراحل عرضه طلای سرخ دلپری دارد و میگوید: «زعفران یک محصول ارزآور است و اگر زعفرانکاران به سود واقعی محصولشان برسند درآمد قابلتوجهی بهدست میآورند، اما تمام سود محصول ما به جیب دلالان میرود. آنها در فصل برداشت زعفران قیمت آن را پایین میآورند و وقتی محصول از دست کشاورز خارج شد، قیمتها را افزایش میدهند. دولت هم بر خرید و فروش این محصول صادراتی پرزحمت، هیچ نظارتی ندارد و این شرایط باعث شده بسیاری از جوانان کشاورززاده استان خراسان به شغل کشاورزی و کاشت زعفران تمایلی نداشته باشند.»
تعدادی از همشهریان نظراحمد با استفاده از ویزای کشاورزی به کشورهای مختلف مهاجرت کردهاند. او میگوید: «استرالیا از واردکنندگان و مشتریان پروپاقرص زعفران ایران است و محصول کشور ما را با برند و بستهبندی استرالیا به کشورهای دیگر صادر میکند. این کشور از مهاجرت کشاورزان ایرانی که در کشت زعفران مهارت دارند، استقبال میکند.»
کشور استرالیا با کمبود کارگران کشاورزی مواجه شده و دولت فدرال این کشور سال گذشته موافقت رسمی خود را برای صدور ویزای کشاورزی اعلام کرده است. نظر احمد از اینکه قرار است در کشور بیگانه به کارگری تن دهد، احساس خوبی ندارد و میگوید: «خانواده من از ملاکان عمده شهر قائن هستند. من هم در رشته کشاورزی تحصیل کردهام و اگر شرایط برایم مهیا میشد، میتوانستم برای تعداد زیادی از همشهریانم کار ایجاد کنم، ولی وقتی درآمد من کمتر از یکپنجم کارگری است که در زمینهای کشاورزی استرالیا کار میکند، ترجیح میدهم رنج غربت و کارگری برای دیگران را به جان بخرم تا برای خودم و خانوادهام شرایط بهتری را فراهم کنم.»
براساس قوانین کشور استرالیا کشاورزان مهاجر پس از 3سال کشاورزی در این کشور میتوانند با استفاده از ویزای دیگری اقامت بگیرند، ولی این جوان 28ساله قائنی رها کردن شغل کشاورزی را به صلاح مهاجران نمیداند و میگوید: «کشاورزان استرالیایی جزو متمولترین افراد این کشور هستند و درآمد بالایی دارند.»
3برادر دیگر نظراحمد هم تصمیم به مهاجرت گرفتهاند و زمینهای کشاورزی پدری خود را فروختهاند.
کشاورزان ثروتمند، مهاجرت میکنند
بسیاری از دفاتر مهاجرت، بخش مستقلی برای پیگیری صدور ویزای کشاورزی ندارند و درخواست دریافت این ویزا در گروه ویزای کسبوکار بررسی میشود. شاید همین عامل باعث شده آمار دقیقی از تعداد متقاضیان ویزای کشاورزی و میزان مهاجرت کشاورزان ایرانی موجود نباشد، اما نتایج پرسوجو از کارشناسان دفاتر مهاجرت نشان میدهد در سالهای اخیر ویزای کشاورزی به یکی از پرطرفدارترین ویزاهای کسبوکار تبدیل شده است.
در هر یک از این دفاتر، فهرست بلندبالایی از کشاورزان و باغدارانی وجود دارد که شرایط نه چندان آسان دریافت ویزا را کسب کردهاند و وقتی متقاضیان جدید در به ثمر رسیدن تلاشهای خود برای مهاجرت امیدی ندارند، با دیدن این فهرست بلندبالا برای پیگیری وقتگیر و زمانبر مراحل دریافت ویزا، انگیزه پیدا میکنند.
جوانان در اول صف متقاضیان ویزا
به قول کارشناسان دفاتر مهاجرت، در میان متقاضیان ویزای کشاورزی جوانان 24تا 32ساله بیشترین تعداد متقاضیان را تشکیل میدهند. وقتی به این دفاتر مراجعه میکنید، از صف مراجعان و متقاضیان مهاجرت خبری نیست و کارشناسان دفاتر از متقاضیان میخواهند با پرکردن فرمهایی که در سایت ارزیابی درخواست ویزا قرار دادهاند، شرایط خود را مشخص کنند.
در میان سؤالات و پرسشهای فراوان این فرمها، داشتن مهارت کشاورزی و باغبانی شرط اول برای دریافت ویزای کشاورزی نیست و آنها اول باید با فهرست کردن اموال و سرمایه نقدی و غیرنقدی خود به کارشناسان دفاتر مهاجرت ثابت کنند تمکن مالی لازم برای اجاره زمین و راه انداختن کسبوکار در آن سوی مرزهای ایران را دارند.
البته اگر موجودی حساب و فهرست اموالشان پر و پیمان باشد، باز هم بدون یادگیری زبان خارجی نمیتوانند کارشناسان را مجاب کنند که شرایط دریافت ویزای کشاورزی را دارند.
«حمیدرضا رحیمیپور» کارشناس یکی از دفاتر مهاجرت است. او میگوید: «معمولا بسیاری از کشاورزانی که در مناطق عربزبان کشور مانند خوزستان زندگی میکنند، بهدلیل همزبانی با مردم عراق ترجیح میدهند ویزای کشاورزی این کشور را دریافت کنند. مهاجرت به عراق نسبت به سایر کشورهای صادرکننده ویزای کشاورزی هزینه کمتری دارد و کشاورزان سایر استانها هم که سرمایه محدودی دارند برای مهاجرت، این کشور را انتخاب میکنند.»
رحیمیپور درباره کشاورزان تهرانی میگوید: «اغلب کشاورزان شهر تهران اصالتا اهل زنجان، قزوین و اصفهان هستند که برای مهاجرت به خارج از کشور اقدام میکنند. در میان کشورهایی که با صدور ویزای کشاورزی موافقت کردهاند، کشورهای کانادا، هلند و آلمان برای مهاجران تهرانی جاذبه بیشتری دارند.»
او زمیندار بودن در بعضی از کشورها را پرهزینه میداند و میگوید: «بسیاری از زمینداران، باغها و مزارع خود را میفروشند تا برای خرید زمین در کشورهای مقصد سرمایهای فراهم کنند، اما بالا بودن مالیات و قیمت زمین در کشورهایی مانند کانادا باعث میشود زمینداران ایرانی به کارگری در زمینهای کشاورزی دیگران یا اجاره زمین رضایت دهند.»
برای کشاورزان ایرانی مهاجرت ارزان نیست و باید سرمایهای قابل توجه فراهم کنند تا بتوانند در کشوری دیگر کسبوکار مورد علاقه خود را راه بیندازند. این امر سبب شده زمینداران و ملاکان عمده، بخش قابلتوجهی از مهاجران را تشکیل دهند.
میتوانیم از بحران آب عبور کنیم
بحران آب و کاهش منابع آبی در سالهای اخیر مهمترین دلیلی است که کشاورزی کشور را کمرمق کرده و کشاورزان را به جلای وطن واداشته است، اما به قول «امیر یوسفی» این مشکل حلنشدنی نیست و با روشهایی که در مناطق جغرافیایی مشابه کشورمان امتحان خود را پس دادهاند، میتوان از این بحران گذر کرد.
او نایبرئیس کمیسیون کشاورزی و صنایع غذایی اتاق ایران است و میگوید: «بسیاری از جوانانی که با استفاده از ویزای کشاورزی مهاجرت میکنند، نیروهای ماهر و جوانی هستند که اگر در کشور حفظ شوند، میتوانند کشاورزی آسیبدیده کشور را دوباره احیا کنند.»
یوسفی درباره روشهای حفظ و افزایش منابع آبی کشور میگوید: «شیرینسازی آب دریا از روشهای افزایش منابع آبی است که در کشورهای روسیه، ترکمنستان و قزاقستان نتیجه خوبی داشته است.»
او حمایت دولت از کشت محصولاتی که آببری کمتری دارند را در کنترل بحران آب بخش کشاورزی مؤثر میداند و ادامه میدهد: «دولت باید بذرهای مقاوم در برابر آفات و سازگار با اقلیم هر منطقه را در اختیار کشاورزان قرار دهد تا زیاندهی آنها به حداقل برسد.»
او کاهش سطح زیرکشت محصولات آببر و استفاده از تکنولوژی روز را برای کاهش مصرف و تبخیر آب در بخش کشاورزی لازم میداند. یوسفی میگوید: «بخش عمده کشاورزی کشور بهصورت خردهمالکی اداره میشود که برای کشاورز صرفه اقتصادی ندارد. دولت باید از کشاورزان عمده حمایت کند تا با حفظ یکپارچگی زمین درآمد و بهرهوری کشاورز افزایش پیدا کند.»
از کشاورز حمایت نمی شود
«کاوه زرگران» معتقد است حمایت نکردن از بخش کشاورزی باعث تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و مهاجرت کشاورزان میشود. او رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران است و میگوید: «در اتحادیه اروپا به ازای هر هکتار زمین زراعی به کشاورز مبلغ قابل توجهی کمک مالی میشود که بسیاری از هزینههای کشاورز و زیانهای ناشی از حوادث طبیعی را تأمین میکند.
این رقم قابل توجه است و در کشورهایی مانند اتریش مبلغ آن در ازای هر هکتار به 600 تا700یورو میرسد، اما در ایران چنین حمایتهایی وجود ندارد و کشاورزان در مواجهه با تنشهای آبی و بحرانهای اقلیمی دست تنها میمانند.»
پرداختنشدن خسارت سیل سال 1398به کشاورزان خوزستانی ازجمله مواردی است که صحبتهای زرگران را تأیید میکند. او به کاهش مساحت اراضی زیرکشت غلات از 9میلیون هکتار به 6/8هکتار در 10سال گذشته اشاره میکند و میگوید: «در آینده اقتصاد جهان، نفت تعیینکننده نیست و حفظ اراضی مرغوب کشاورزی در معادلات جهانی نقش تأثیرگذاری دارد.»
او مهاجرت کشاورزان را باعث کاهش مساحت زمینهای زیرکشت مرغوب میداند و معتقد است تغییر کاربری رو به افزایش زمینهای زراعی تهدیدی برای آینده کشاورزی ایران است.
کمبود نقدینگی آفت بخش کشاورزی
«کاظم خاوازی» نبود نقدینگی لازم در بخش کشاورزی را از مهمترین موانع شکوفایی بخش کشاورزی کشور میداند و میگوید: «مشکلاتی مانند بهره بالای وامهای بانکی ویژه کشاورزان، بوروکراسیهای پیچیده و خستهکننده و درخواست وثیقههای نامرتبط با شرایط روستاییان سبب میشود آنها از دریافت تسهیلات بانکی ویژه بخش کشاورزی محروم شوند و این امر کمبود نقدینگی کشاورزان را تشدید میکند.»
این عضو مدعو فرهنگستان علوم ایران و پژوهشگر علوم خاک ایران داشتن سند زمین کشاورزی را یکی از مدارک موردنیاز برای دریافت وام کشاورزی ذکر میکند و میگوید: «اغلب زمینهای کشاورزی بهصورت قولنامهای خرید و فروش میشوند و سند ملکی ندارند.»
او معتقد است استقبال نکردن دهقانزادههای جوان از شغل آبا و اجدادیشان دلایل مهم و زیربنایی دارد. خاوازی میگوید: «متأسفانه دانشگاههای ما در تربیت نیروهای جوان ضعیف عمل میکنند و عدمموفقیت نسل جوان در بخش کشاورزی کشور، آنها را به مهاجرت ترغیب میکند.»
او توضیح میدهد: «آموزشهای ارائه شده در دانشگاهها به دروس تئوری خلاصه میشود؛ درحالیکه تمرین و فعالیتهای عملی، کشاورزان و باغداران جوان را ماهر و توانمند میکند و زمینه موفقیت آنها را بهوجود میآورد.»
خاوازی به نقش مثبت هنرستانهای کشاورزی در ایجاد انگیزه جوانان برای فعالیت در بخش کشاورزی اشاره میکند و میگوید: «بسیاری از جوانانی که در کنار پدرانشان به کشاورزی مشغول بودند در هنرستانها شیوههای امروزی کشت و کار و باغداری را میآموختند و این توانایی را بهدست میآوردند که با تلفیق علم و تجربه و روشهای سنتی و مدرن بخش کشاورزی را به پویایی برسانند.
این هنرستانها که عمدتا محل تحصیل نوجوانان روستایی بودند، در ایجاد گرایش نسل جوان به کشاورز شدن کارکرد مناسبی داشتند، ولی متأسفانه با توسعه رشته مهندسی کشاورزی در دانشگاهها، هنرستانها به کلی منحل شدند و دانشگاهها هم نتوانستند خلأ وجود آنها را پر کنند.»
خاوازی پایین بودن سطح درآمد فعالان بخش کشاورزی خرد را باعث دلسردی کشاورزان جوان ذکر میکند و توضیح میدهد: «استفاده نکردن از تکنولوژی روز و کشت و کار به روش سنتی، بهرهوری باغها و زمینهای کشاورزی را کاهش میدهد و سبب میشود کشاورزان خرد با وجود زحمت و هزینه فراوان، درآمد قابلتوجهی نداشته باشند و در نتیجه برای دستیابی به رفاه و درآمد بیشتر به مهاجرت روی آورند.»