علی ربیعی سخنگوی دولت روحانی در روزنامه اعتماد نوشت: گزارشگر ویژه سازمان ملل در کنفرانس مطبوعاتی یادآوری کرد که «تحریمها ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار از داراییهای ایران را مسدود کرده و موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی و کاهش کیفیت آنها شده است.»
او گفت که تحریمها روی واردات دارو و مواد غذایی هم اثر گذاشته است. او همچنین به حضور نیم میلیون کودک افغانستانی در ایران اشاره کرد در حالی که حتی آژانسهای سازمان ملل هم به خاطر تحریمها نمیتوانند تعهدات شان برای کمک به ایران را جهت رسیدگی به این مساله انجام دهند.
این موضوع به خوبی نشان از اثرگذاری غیرقابل انکار تحریمها، نه تنها بر اقتصاد بلکه حتی بر سبک زندگی ایرانیان در همه شوونات اجتماعی دارد که البته شاید برای مردم امری روشن و بدیهی باشد، اما همچنان شاهد هستیم که برخی مسوولان و فعالان سیاسی هنوز درصدد انکار آن برمیآیند و در تداوم مشی سیاسی ناپسندی که هدف از آن تخطئه دولت قبل بود، اهمیت تحریم را انکار میکنند.
آنها میدانند که اگر امروز به آثار تحریم اقرار کنند با این پرسش مواجه خواهند شد که در این صورت چرا در سالهای گذشته که تحریم با شدت و جدیت بیشتری به اجرا گذاشته میشد، سکوت پیشه کردند و گاه فراتر از سکوت در همراهی ناخواسته با تحریمکنندگان، دولت را تنها مقصر وضعیت اقتصادی کشور در کوران آن جنگ شوم اقتصادی و روانی میدانستند.
به یاد میآورم که در آن روزها و در حالی که دولت سخت سرگرم حقخواهی ملت ایران در مجامع بینالمللی و فشار بر دولت یاغی امریکا برای رفع تحریمهایی بود که جان و مال ملت را به مخاطره انداخته بودند، عدهای در داخل کشور به خیال آسیب رساندن به اعتبار دولت، اثر تحریمها را به هیچ گرفته و به این ترتیب خوراک تبلیغاتی برای کارزار فشار حداکثری فراهم کردند.
در آن مقطع دشوار و زجرآور که نمایندگان پیشرو ما در آن مجامع از آثار ویرانگر تحریم بر دارو، غذا و مایحتاج زندگی مردم سخن میگفتند؛ بدترین دشمنان ایران با استناد به همان کماندیشان در داخل کشورمان، برچسب دروغگویی به نمایندگان و وکلای این ملت در دادگاههای بینالمللی میزدند.
هر چه بود آن روزهای سخت گذشت و تاریخ قاضی منصفی است. پیشتر، وقتی از تاثیر مرگبار تحریمهای ظالمانه در تهدید زندگی، معیشت، نشاط و روان جامعه و نیز از همبستگی تحریم و افایتیاف در به خطر انداختن جان انسانها سخن گفته میشد، باید ریسک انواع برچسبها به جان خریده میشد. این روزها آنچه انکار میشد، اندک اندک بر زبانها جاری میشود.
امروز کاملا مشخص شده است که هیچ کس در پی گره زدن تحریمها به سفره مردم نبود. اقتصاددانان برجسته و واقعگرا گفتند و نوشتند که اقتصاد این روزهای ایران سیاسی و رفتاری است.
آن روز برخی اقتصادکمدانان، چه فریادها سر دادند؛ (نمیخواهم بگویم این گوی و این میدان، کجاییدای پهلوانان سخن!) تحریم سفره مردم را قیچی کرده بود. تفکیک سفره مردم از برنامه رفع تحریم هم غیر واقعبینانه بود و هم نقش تحریمگران در کاهش سفره مردم را نادیده میگرفت. به نوعی اشغالگران زندگی را مبرا مینمود و جهتگیری را به غلط با امیال سیاسی داخلی به دولت وقت نسبت میداد.
به هر حال، به نظر من باید از شفافیت گفتاری این روزها استقبال کرد. خوشبختانه امروز به مدد تلاشهای صورت گرفته، از ایران رفع شبح امنیتیسازی شده و امریکا تبدیل به یک محکوم اخلاقی و تنها در عرصه بینالمللی شده است. امروز مدبرانهترین تصمیم این است که تا زمانی که هنوز ایران در سمت مظلوم و دولت امریکا در سمت تحریمگر قرار دارد و به نحوی جامعه جهانی ایران را صاحب حق قلمداد میکند، مدیریت تحریمزدایی را به پیش ببریم.
تجربه تاریخی و کارشناسان برجستهای که امروز مشخص شد دلبستهترین افراد به میهن بودهاند و نه به بیگانه؛ معتقدند در گذر زمان تغییرات جهانی و محیطی اوضاع را پیچیدهتر میکند.
در همین روزها شاهد بودیم که روسها با برنامهریزی و بدون هیچ ملاحظهای منافع خود را دنبال میکنند و به دنبال منافع خود بازارهای انرژی و فولاد که از مزیتهای صادراتی ما به شمار میرود را آسیبپذیر کردهاند. بازی چین، خریدار عمده نفت ما نیز مبتنی بر منافع خودشان دنبال میشود و این طبیعت نظام اقتصادی سیاسی است.
کلام آخر اینکه هر گونه اصلاح ساختار در بخش اقتصاد بدون اصلاح ساختار در بخش سیاسی کارآمد نبوده و بسیار پیچیده خواهد بود. بدون تردید همه از تلاشهای دولت برای احقاق حق مردم در دستیابی به منافع اقتصادی در فضای بینالملل و عقب راندن تحریمگران استقبال میکنند و حمایت همه گروههایی که تا دیروز متهم ماجرا بودند را نیز خواهند داشت.