پرویز پرستویی با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد فیلمی که با آن به آمریکا سفر کرده است؛ «قصههای هزار و یک روز» ساخته حبیب احمدزاده منادی صلح بوده است و سوالاتی که از او در جلسه اکران شده، نیازمند توضیح بسیار و این که شاید اصلا او لازم ندیده جواب سوالی را بدهد، چون با هدف دیگری به آن جا رفته بوده است.
به گزارش خبرآنلاین، پرویز پرستویی که این روزها برای اکران «قصههای هزار و یک روز» ساخته حبیب احمدزاده در آمریکا به سر میبرد در ویدئویی در صفحه اینستاگرامش نسبت به حواشی پیش آمده حین اکران این فیلم واکنش نشان داد و چنین گفت:
«سلام و عرض ادب خدمت عزیزانی که که چهره بنده را میبینند و صدای بنده را میشنوند، من لازم دانستم توضیحی به شما عزیزان بدهم که این دو، سه روزه چه اتفاقی افتاده است. ما حدود دو هفتهای هست که با فیلمی تحت عنوان «قصههای هزار و یک روز» ساخته دکتر حبیب احمدزاده که در آن جز بحث صلح هیچ چیز دیگری نیست، کاملا مستند است و روایت کلیه فعالیتها و کارهای بشردوستانهای که در طول ۱۰ سال گذشته انجام شده است، به آمریکا آمدهایم. آن هم به دعوت گروههای صلحطلب آمریکایی که این فیلم را در شهرهای مختلف آمریکا نمایش دهیم و این اتفاق رخ داد.
اتفاق خوبی هم رخ داد، خارجیها آمدند دیدند، آمریکاییها آمدند دیدند، ایرانیها آمدند دیدند و در مجموع اتفاقات خوبی بود و عکسالعمل خوبی نشان دادند اما در دو مجلس اتفاقی که نباید افتاد و آن این که پنج، شش نفر با پرچمهای خودشان دم سینماها آمدند و مانع ورود مردم به سینما شدند، یعنی از مردم میخواستند که شما این فیلم نبینید و وقتی با مخالفت آدمها مواجه میشدند شروع به فحاشی میکردند و آن هم فحشهای ناموسی، در حالی که آنها با خانوادهشان آنجا آمده بودند.
آنها فحشهای ناموسی میدادند، هتاکی میکردند و مانع ورود آدمها به سینما میشدند، حتی ما از آنها دعوت میکردیم که شما هم بیایید فیلم را ببینید ولی آنقدر صدایشان بالا بود که صدای ما را نمیشنیدند و مدعی بودند که ما زبان هشتاد میلیون آدم هستیم. من میگویم کدام هشتاد میلیونی که ما شهروندش هستیم و از نزد آنها میآییم. تمام هم نمیشود، بلند میشوید میآیید یک شهر دیگر، با همان وضعیت، با همان تعداد آدم، همان پرچم، با همان فحاشی، با همان فحشهای ناموسی وارد سینما میشوید، من حتی از این عزیزان خواستم صدایتان را بیاورید پایین با هم صحبت کنیم، به خدا ما صبر داریم برای این که بنشینیم با هم گفتوگو کنیم.
بعد شما سوالی از ما میکنید، جوابی از ما میخواهید که آن نیازمند توضیح بسیار است، من نمیتوانم آن سوال را تستی جواب دهم و شاید هم اصلا لازم نیست که من جواب این سوال شما را بدهم. من با هدف دیگری آمدهام. من با هدف صلح آمدهام، من با هدفی آمدهام که در کنار هم بنشینیم و فیلمی را ببینیم که پیامش، پیام صلح است و میخواهد به تمام مردم نشان دهد که صلح چیز خوبی است و جنگ ویرانگر است و خب با این صحنه مواجه میشویم و حتی پلیس حضور پیدا می کند، پلیس حرفهای بنده را میشنود، حرفهای ایشان را هم میشوند و در واقع آنها را محکوم میکند که شما حق ندارید ورود بکنید به این شکل، از یک شهر دیگر دوباره بدو بدو، تعقیب کنید و آرامش اینها را بگیرید و نگذارید مردم به سینما بروند. خب شما میتوانید نیایید. بعد چرا فحاشی؟ چرا هتاکی؟ چرا حرفهایی که شایسته یک آدم نیست؟ شمایی که میگویی در مهد آزادی و در مملکتی که آزادی بیان هست زندگی میکنی آیا آزادی بیان فقط این است که شروع کنی آنچه را فحاشی و توهین به ناموس مردم است بر زبان بیاوری؟!»