عصرایران؛ اهورا جهانیان - کریس رونالدو در هفتۀ بیستوچهارم لیگ برتر انگلیس، در ترکیب منچستریونایتد قرار نگرفت و کاوانی، در مصاف با تیم ته جدولی برنلی، جانشین او شد. کاوانی در حالی جانشین رونالدو شد که فقط دو سال از ستارۀ پرتغالی کوچکتر است. رونالدو 37 ساله است و کاوانی 35 ساله.
رالف رانگنیک، سرمربی منچستریونایتد، دربارۀ این تصمیمش به خبرنگاران گفت: «بازی امروز نیازمند دوندگی بسیار، دنبال کردن توپ و تلاش برای در اختیار گرفتن توپهای دوم بود. این شرایط بیشترین سازگاری را با کاوانی داشت و به همین دلیل او امروز در ترکیب اصلی قرار گرفت.»
پیشتر نیز پل مرسون، ستارۀ سابق آرسنال و کارشناس اسکای اسپورتس، در انتقاد از حضور رونالدو در منچستریونایتد گفته بود: «سولسشر متاسفم در پایان فصل گذشته به خوبی می دانست که چه برنامهای باید برای تیمش در فصل جاری پیاده کند. او به یک استراتژی درست رسیده بود و پس از نایب قهرمانی فصل گذشته، اطمینان داشت که میتواند فصل جاری برای قهرمانی قدم بردارد. اما بازگشت رونالدو در روزهای پایانی نقل و انتقالات، همه چیز را تغییر داد. شما با رونالدو نمی توانید از سیستم دفاع و ضدحمله استفاده کنید. خط حمله یونایتد بدون رونالدو، سرعت، جوانی، قدرت دریبل زنی و انرژی مضاعف را باهم در اختیار داشت ولی رونالدو همه چیز را ویران کرد. معتقدم رونالدو پاشنه آشیل منچستر است.»
فضا در منچستر آشکارا به زیان کریس رونالدو است. تصمیمات فوتبالی رونالدو پس از آخرین قهرمانی او با رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا، بوضوح اشتباه بوده است. او در رئال همهکارۀ تیم بود و اساسا رئال مادرید برای رونالدو بازی میکرد. اما رونالدو برای اینکه دستمزدش خیلی کمتر از مسی نباشد، رئال را ترک کرد.
در یوونتوس، رونالدو در مجموع روزهای خوبی را سپری کرد ولی اولا نتوانست دلیل اصلی حضورش را محقق سازد (قهرمانی در اروپا)، ثانیا دیگر از امتیازات بازی در رئال برخوردار نبود. یعنی یوونتوس برای رونالدو بازی نمیکرد و همتیمیهایش تلاش ویژهای نداشتند که رونالدو حتما در جریان بازی گل بزند. زدن ضربات آزاد یووه هم در انحصار رونالدو نبود.
اگرچه یووه به خوبی رئال نبود، ولی انتقال مسی به پاریسنژرمن باعث شد که رونالدو احساس کند ماندن در یووه یعنی ماندن در حاشیۀ فوتبال اروپا. یعنی او احساس کرد لازم است یک بمب خبری منفجر کند. بنابراین در حالی که چند روز قبل از انتقالش به منچستریونایتد، تاکید کرده بود که شایعات مربوط به خروجش از یووه، بیاحترامی به او و یوونتوس است، ناگهان به منیونایتد پیوست.
جالب اینکه رونالدو ابتدا تلاش کرد به منچسترسیتی برود. حضور رونالدو و گواردیولا در منچسترسیتی، قطعا بزرگترین بمب خبری فوتبال اروپا میشد، ولی پپ به رونالدو گفت که حضورش در ترکیب ثابت تیم تضمین شده نیست. این شد که رونالدو راهی منچستریونایتد شد.
کل این ماجرا، از جدایی ناموجه رونالدو از رئال تا ترک بیدلیل یوونتوس و تلاش ستارۀ پرتغالی برای حضور در تیم پپ گواردیولا و نهایتا حضورش در منچستریونایتد، به خوبی نشان میدهد که برای رونالدو اهمیت چندانی ندارد که در کدام تیم بازی میکند. او فقط میخواهد در جایی بازی کند که محور تیم باشد و هر چه بیشتر گل بزند.
حتی باید گفت که برای رونالدو خوب بازی کردن هم اولویت ندارد. او اگر در یک مسابقه عالی بازی کند ولی گل نزند و تیمش ببرد، ناراحت از زمین بازی خارج میشود، ولی اگر بد بازی کند و گل بزند و تیمش ببرد، شادمان زمین را ترک میکند. حتی اگر گل بزند و تیمش ببازد، چندان ناراضی نخواهد بود؛ چراکه رکورد گلزنیاش را افزایش داده است.
اما مسئله این است که عصر طلایی رونالدو سپری شده. از همان دوران حضور در یوونتوس معلوم بود که عصر طلایی رونالدو به پایان رسیده است. او دیگر نه توپ طلا میبرد، نه مثل سابق گل میزند. عجیب هم نیست؛ ستارۀ پرتغالی اکنون 37 ساله است. در چنین سنی، هیچ بعید نیست که حضور رونالدو در ترکیب ثابت منیونایتد نیز تضمین شده نباشد.
رالف رانگنیک احتمالا با پل مرسون موافق است که رونالدو تیمخرابکن است. پیشتر بوفون نیز گفته بود که حضور رونالدو در یووه باعث شد یوونتوس دیگر یک تیم به معنای واقعی کلمه نباشد. بوفون معتقد است تا قبل از حضور رونالدو در یووه، یوونتوس تیم بود و پس از آن، روح تیمی یووه تحتالشعاع حضور رونالدو قرار گرفت. زیدان هم سال گذشته در رئال، وقتی که احتمال بازگشت رونالدو به رئال مطرح بود، گفت" به رونالدو نیازی ندارم".
خود رونالدو هم معتقد است در یکی دو سال آخر حضورش در رئال، فلورنتینو پرز – رئیس باشگاه – میخواست از دست او خلاص شود و به همین دلیل با او برخورد حاشیهای داشت.
پرز رونالدو را تحویل نمیگرفت، زیدان و گواردیولا رونالدو را نخواستند، بوفون و پل مرسون هم حضور رونالدو را مایۀ تخریب یووه و منچستریونایتد دانستهاند، رالف رانگنیک هم که نشان داده مرعوب رونالدو نیست و آن قدرها هم مشتاق حضور او در ترکیب تیمش، تحت هر شرایطی، نیست.
در واقع همه از این غول 37 ساله خسته شدهاند. خود این غول هم، هر چقدر که هر روز به نحو ویژه ورزش کند و مراقب آمادگی جسمانیاش باشد، دچار خستگی ناشی از پیری است. او دیگر نمیتواند مثل ده سال پیش بدود و در کار پرس تیمی شرکت کند. بدن عضلانیاش هم به او اجازه نمیدهد که مثل دورۀ نخست حضورش در منچستر، دریبل بزند.
رونالدو دیگر نه توان دریبلزنی سابق را دارد، نه توان جسمانی سابق را. حضور در هر تیمی نیز چنان سنگین است که مرکز ثقل تیم را نابود میکند و همه را به حاشیه میبرد بیآنکه خودش کار خارقالعادهای انجام دهد.
رونالدو الان بیشتر یک ستاره است تا بازیکنی با اهمیت استراتژیک. او احتمالا برای تیم ملی پرتغال همچنان اهمیت استراتژیک دارد ولی اگر پرتغال به ایتالیا ببازد و به جام جهانی نرسد، دوران طلایی رونالدو در پرتغال نیز به پایان خواهد رسید.
البته کسی نمیتواند از این بابت رونالدو را سرزنش کند. هیچ بازیکن 37 سالهای در هیچ تیمی اهمیت استراتژیک ندارد. مشکل رونالدو این است که هنوز میخواهد در تیمهای درجه اول فوتبال اروپا بازی کند. او در پایان این فصل شاید واقعیت را بپذیرد و مثلا به فوتبال پرتغال برگردد و در پورتو یا بنفیکا توپ بزند.
تلاش برای باقی ماندن در تیمهای درجه اول فوتبال اروپا، در واقع تلاش برای حضور در ویترین فوتبال قارۀ سبز است. اما شاید رونالدو در لیگ فوتبال پرتغال بیشتر از لیگ برتر انگلیس بتواند گل بزند.
او باید بین حضور در ویترین فوتبال دنیا و تداوم بخشیدن به گلزنی پرشمارش، یکی را انتخاب کند. چنانکه کاسیاس هم با حضور در پورتو، موفق شد با ارتقای رکورد کلینشیت خودش به عدد 439، آن را به نحو چشمگیری افزایش دهد و 116 مسابقۀ دیگر به تعداد بازیهای باشگاهیاش اضافه کند و پنج سال دیگر نیز در میادین فوتبال باقی بماند.
از حیث تعداد کلینشیت، کاسیاس بالاتر از بوفون بود ولی بوفون با حضور در پارما، موفق شده است با 500 کلین شیت و بلکه بیشتر، رکورددار کلین شیت در تاریخ فوتبال شود.
کریس رونالدو هم در پایان فصل جاری میتواند با بازگشت به لیگ فوتبال پرتغال، با یک تیر چهار نشان بزند. اولا بر تعداد گلهای رسمیاش به نحو چشمگیری بیفزاید، ثانیا سالهای حضورش در میادین فوتبال را افزایش دهد، ثالثا از تحقیر نیمکتنشینی و انتقاد شنیدن از کارشناسان منتقدی که شمارشان نیز در حال تزاید است، خلاص شود، رابعا درسالهای آخر فوتبالش هر هفته برای مردم کشور خودش به میدان برود و آنها را از تماشای خودش در میادین فوتبال خوشحال کند.