عصرایران؛ علیرضا گرانپایه - بالاخره ژاوی به بارسلونا آمد تا ویرانه را سر و سامان دهد. ویرانه یعنی جایگاه نهم لالیگا بعد از ۱۲ مسابقه لیگ. نه تنها پایینتر از رئال مادرید و اتلتیکو مادرید دو رقیب سنتی این سالها، بلکه حالا پایینتر از رایو وایه کانو، اوساسونا و بتیس! تیمی که نه توان شکست رئال در الکلاسیکو دارد و نه توان حفظ پیروزی ۳ بر یک مقابل سلتاویگو! تیمی که در آن کوتینیو میتواند به سبک بازیکنان تیمهای دسته چندمی روی نیمکت لم دهد و مقابل خواست مربی برای حضورش در زمین بیاعتنا باشد.
باشگاهی که حالا نماد استعدادکشی و خریدهای بد موقع است. دمبله، کوتینیو و گریزمان میتوانستند بهترین خط حمله دنیا را تشکیل دهند، اما حالا در لیست بدترین خریدهای تاریخ بارسلونا قرار گرفتند.
خلاصه اینکه اوضاع بدجور در نیوکمپ خراب است. باشگاه نیاز به یک ناجی دارد، ناجی به معنی واقعی کلمه که بتواند تمام ارکان باشگاه را سر و سامان دهد. فعلا تجربه ناموفق حضور کاپیتانهای سابق تیمهای بزرگ روی نیمکت به عنوان مربی را نادیده بگیرید.
اینکه لمپارد و پیرلو اخراج شدند، اتفاقی که دیر یا زود برای سولشایر هم در منچستریونایتد اتفاق خواهد افتاد. به هرحال ژاوی روی کاغذ گزینه مناسبی برای حال و روز آشفته بارسا بود. کسی که به زیر و بم باشگاه مسلط است و بهتر از هر کسی مورد قبول هواداران خشمگین تیم است. مربی که بارسلونا باید برای حضورش در نیوکمپ از السد قطر رضایت بگیرد! یکبار دیگر این جمله را بخوانید، ناجی بدترین شرایط باشگاه بارسلونا اسپانیا از قطر خواهد آمد، از روی نیمکت السد.
نمیخواهم اغراق آمیز درباره این انتقال حرف بزنم و مدعی شوم که ژاوی دست پرورده باشگاه السد قطر است، ولی کافیست به چندسال پیش برگردید، اصلا پیش فرض ذهنی خودتان را مرور کنید. پیش فرض ذهنی به ما میگوید باید تیمهای حاشیه خلیج فارس دست به دامان مربیان تاریخ مصرف گذشته و مسن اروپایی شوند تا به ازای میلیونها دلار پول به کشورشان بیایند و چندسالی روی نیمکت یکی از باشگاهیشان خوش گذرانی کنند.
پیش فرض ذهنی ما میگوید که حاشیه خلیج فارس برای تفریح و پول مفت در آوردن بازیکنان پا به سن گذشته اسم و رسم دار است، ولی حرف ژاوی چیز دیگری است. بعد از پایان فوتبالش میتوانست مربی تیم B بارسلونا شود، کاری که گواردیولا کرد و بعد از آن هم به نیمکت اصلی رسید و مسیری را طی کرد که همه میدانیم، اما او گفت ترجیح میدهد روی نیمکت یک تیم اصلی بنشیند و السد قطر را انتخاب کرد.
حال و روز فوتبال قطر را همه میدانیم. قهرمان آخرین جام ملتهای آسیا، بالاتر از همه مدعیان روی کاغذ، بالاتر از ایران، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا. کشوری که یک سال دیگر میزبان مهمترین رویداد فوتبالی دنیا خواهد بود و تصاویر رونمایی زودهنگام از ورزشگاهها نشان میدهد که آنها زودتر از هر میزبان دیگری آماده برگزاری مسابقات هستند.
ژاوی یکی از حرفهایترین و البته باامکاناتترین باشگاههای فوتبال آسیا چه در غرب و چه در شرق را برای کسب تجربه قبل از حضورش در بارسلونا انتخاب کرده است. او بهتر از ما میفهمد که روی کاغذ قطر درحال نزدیک شدن به استانداردهای روز فوتبال دنیاست، حالا هر چه ما بخواهیم بگوییم که آنها فقط دلار نفتی دارند و گزارشگرانمان به طعنه وقت تلف کردن بازیکنان فوتبال را به تیمهای حاشیه خلیج فارس نسبت دهند. وضعیت باشگاههای ایرانی بعد از گذشت ۴ هفته لیگ برتر را ببینید. پدیده، تراکتورسازی و فولاد مربیانشان را عوض کردند، مگر قرار نبود که تعویض زودهنگام سرمربی کنایه ما به مدیران غیرفوتبالی تیمهای عربی باشد؟!
داستان فوتبال در آسیا عوض شده است. ما شاید هنوز در رنکینگ فیفا آقایی کنیم، شاید هنوز روی کاغذ فکر کنیم ژاپن و کره جنوبی و استرالیا تنها رقبا در حد ما هستند، اما قطریها بیشتر از همیشه به سطح اول فوتبال دنیا نزدیک شدهاند، حداقل در زمینه امکانات و زیرساختها تنه به تنه سطح اول فوتبال دنیا میزنند. حالا کار به جایی رسیده که ژاوی برای کسب تجربه و آمادهسازی قطر را انتخاب میکند، بارسلونا برای انتخاب مربی به سراغ نیمکت یک باشگاه آسیایی میآید و البته فوتبال ایران هنوز درگیر عدم ورود زنان به ورزشگاه، عدم تجهیز ورزشگاهها به VAR و حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال است!