محمدصالح مفتاح از فعالان سیاسی نزدیک به محمدباقر قالیباف در حساب اینستاگرام خود دریادداشتی از دلایل شکایتش از وزیر کشور در خصوص امضای حکم شهرداری علیرضا زاکانی نوشت که به شرح زیر است:
۱- سه روز پس از صدور حکم شهرداری تهران برای آقای دکتر زاکانی، از وزیر کشور در دیوان عدالت اداری شکایت کردم و ابطال حکم غیرقانونی او را درخواست کردهام. این شکایت فارغ از صلاحیتهای فردی و شخصیت آقای زاکانی طرح شده است و صرفاً بر قوانین و مقررات تاکید شده است.
۲- بارها شنیدهایم که در کشورهای دیگر، دستورات رئیسجمهور توسط یک قاضی رد میشود و این نشانه استواری نظام قضایی و استقلال قضات است. اما در کشور ما چنین اخباری کمتر به گوش میرسد و دایره مصلحتسنجی در دستگاه قضایی و عدم رجوع مردم برای دادخواهی این ظرفیت قانونی را معطل کرده است.
۳- شکایت بردن به دیوان عدالت اداری، تکریم قوه قضائیه و فرصت دادن به این قوه برای بازگشت به جایگاه خود است. اینکه در بزرگترین دعاوی سیاسی هم قانون ملاک عمل ما خواهد بود. اینکه نظام سیاسی کشور به قوانینی که خود تصویب کرده است احترام میگذارد.
۴- استواری یک حکومت مردمسالار به این است که قوانین و مقرراتش محکم بماند و به تناسب افرادی که قانون شامل آنها میشود، تفاسیر متناقض نیابد. قانون باید همه را در بر بگیرد و شیوه تعامل مردم و حکومت را تعیین کند، و اگر چنین نباشد، در دام دیکتاتوری میافتیم.
۵- واقعیت آن است که سرمایه اجتماعی نظام روز به روز در حال آب رفتن است و این به دلیل عملکردهایی است که اعتماد مردم را از نهادهای رسمی و مسیرهای قانونی به بنبست کشانده است. مردم قوه قضائیه را ملجا و قاطع دعاوی نمیدانند و فکر میکنند اعتراض رسانهای یا تجمع بیشتر جواب میدهد!
۶- در موضوع انتصاب غیرقانونی آقای زاکانی، بیش از ۳۰ هزار نفر کمپین اینترنتی امضا کردند، اما کسی پیدا نشد که علیه این اقدام شکایت به دستگاه قضایی ببرد. چرا راهکارهای قانونی برای امر به معروف و نهی از منکر در قانون اساسی به کار گرفته نشود؟
۷- شکایت از حکم شهرداری آقای زاکانی، نه از سر بیدردی که از درد بزرگ برآمده بود که ارزش قانون را در کشور ما به ابزاری تبعیضآمیز علیه اقشار ضعیف فرو کاسته است و در برابر پرقدرتان و نخبگان و زورمندان کاری از پیش نمیبرد!
۸- در پرونده اتهام جعل و استفاده از سند مجعول نسبت به آقای بذرپاش، علیرغم روشن شدن موضوع که نامه با تاریخ غیرواقعی از فرد فاقد صلاحیت صادر شده است، این نامه از مصادیق سند مجعول تشخیص داده نشد. سئوال این است آیا در موارد مشابه قوه قضاییه شبیه به همین حکم را صادر میکند؟
۹- احترام به قانون مبنای عقلی دارد و فقط منحصر به حکومت دینی هم نیست. شنیدهایم که امام خمینی از خوردن گوشت قربانی در فرانسه امتناع کرد، چون بر خلاف قوانین فرانسه ذبح شده بود. این احترام به قانون ملاک کسانی باید باشد که خود را پیرو مرام امام و رهبری میدانند.
۱۰- در مکتب امام خمینی، هدف قوانین و احکام آن است که انسان کامل و فاضل تربیت کند که «قانون متحرک و مجسم است و مجری داوطلب و خودکار قانون است.» (کتاب ولایت فقیه - صفحه ۲۸)
۱۱- معیار و شاخص عدل عمل به قانون است. اگر عمل فرد، جمع، منطبق به قانون شد، این عدالت است؛ اگر از قانون انحراف پیدا کرد، این بیعدالتی است. (آیتاللهخامنهای)
۱۲- در انتصاب دکتر زاکانی، ماده ۳ آییننامه اجرایی شرایط احراز تصدی سمت شهردار (شامل سوابق اجرایی کافی و نیز رشته تحصیلی مرتبط) نادیده گرفته شده است. پیش از صدور این حکم، سازمان بازرسی یادآوری کرده بود که آییننامه را در انتخاب شهردار باید مدنظر قرار دهید، ولی اعتنا نکرده بودند.
۱۳- آقای رحمانیفضلی به دلیل غیرقانونی بودن، از صدور حکم امتناع کرده بود و آقای وحیدی هم از هیات دولت خواسته آییننامه را اصلاح کنند. حتی در نامه دیگری خواسته بود تفسیر جدیدی بدهد که این انتصاب را مشروع کند. اما هیات دولت تفسیر رسمی نداد و آئیننامه را هم اصلاح نکرد!
۱۴- عجیب آنکه یکی از نزدیکان آقای زاکانی، استدلال کرده چون آییننامه قابل بازبینی است پس عناوینش حصری نیست و تمثیلی است! و این چنین تن همه حقوقدانان زنده و مرده را به لرزش درآوردند و با این استدلها قانون را نادیده گرفتند!
۱۵- انتظارم از آقای محسنی اژهای و امید به قوه قضائیه آن است در عمل به قانون، بازگرداندن قانون به مجرای اصلی و نیز ارتقای سطح قوه قضاییه، بتواند این پرونده را آغازی بر یک جریان حقوقی کند.