عصر ایران؛ اهورا جهانیان- پیروزی ساده و درخشان تیم ملی فوتبال ایران مقابل عراق، یکبار دیگر نشان داد که کارلوس کیروش در کل گزینۀ مناسبی برای هدایت تیم ملی ایران نبود. فارغ از نتایج ضعیف کیروش مقابل عراق، در مقایسه با اسکوچیچ، مشکل اصلی تیم کیروش در برابر عراق، فقدان برتری در جریان بازی بود.
ایران در زمان کی روش دو بازی رسمی با عراق داشت که یکبار به شکست در ضربات پنالتی در سال 2015 و بار دوم نیز در سال 2019 به تساوی بدون گل در 2019 ختم شد. هر دو بازی در جام ملتهای آسیا. دو بازی دوستانه ایران با عراق در سالهای 1393 و 1395 با نتیجۀ یک بر صفر به پایان رسیدند. بار اول به سود ایران، بار دوم به سود عراق.
اما اگر از نتایج بگذریم، مشکل اصلی تیم کیروش در برابر عراق (و هر تیم متوسط یا قوی دیگری) سبک بیش از حد دفاعی تیم کیروش بود که اجازه نمیداد ایران در جریان بازی بر حریف چیره باشد. برای کیروش فرقی نداشت که ایران با اسپانیا بازی دارد یا با مراکش. با ژاپن بازی دارد یا با عراق. او در هر صورت تیمش را با تاکتیکی دفاعی روانۀ میدان میکرد.
اگرچه در برابر عراق مثل بازی با اسپانیا دفاع نمیکردیم، ولی در کل بسته و غیر هجومی بازی میکردیم و این شیوۀ بازی، اجازه نمیداد تمام توان بالقوۀ تیم ایران بالفعل شود. در نتیجۀ مسابقهای را که چه بسا میشد به آسانی ببریم، با تساوی یا شکست به پایان میبردیم.
در جام جهانی 2018، پاناما ضعیفترین تیم بود. اما اگر ایران و پاناما همگروه میشدند، انتظار بازی هجومی از تیم کیروش در برابر پاناما هم جزو محالات بود. نهایتا با یک بازی محتاطانه، در مقایسه با بازیهای ایران مقابل اسپانیا و پرتغال، ایران چند بار بیشتر حمله میکرد. یعنی به جای دو بار حمله به سمت دروازۀ حریف، چهار پنج بار حمله میکردیم اما اساس کار، که ارائۀ بازیای بسته و محتاطانه بود، دست نمیخورد.
به هر حال این هم یک سبک فوتبال است و کیروش با همین سبک دو دورۀ متوالی ما را به جام جهانی برد. نمایش دفاعی تیمش هم انصافا دیدنی بود در برابر آرژانتین و اسپانیا و پرتغال. اما مسئله این بود که سبک فوتبال کیروش با روح فوتبال ایران همخوانی نداشت.
ایران در مجموع فوتبالی تهاجمی داشته است. ولو که کیفیتش در سطح دنیا چندان بالا نبوده باشد و صرفا در آسیا صدرنشین بوده باشیم. سه بار قهرمانی جام ملتهای آسیا در دهههای 40 و 50 خورشیدی، با تکیه بر فوتبال دفاعی حاصل نشد. تیم ملی ایران در آن دوران لبریز از بازیکنان هجومی بود. لیگ فوتبال ایران هم ستارگان گلزنی داشت که چشم و چراغ فوتبال ایران بودند.
حسن روشن و غلامحسن مظلومی و علی پروین و حتی هافبکمدافع گلزنی مثل پرویز قلیچخانی، تبحرشان در دفاع کردن و گل نخوردن نبود. کار اصلی آنها حمله کردن و گل زدن بود.
در دهۀ 60 نیز بازیکنانی مثل ناصر محمدخانی و حمید علیدوستی و عبدالعلی چنگیز و حمید درخشان و شاهرخ بیانی و فرشاد پیوس و کریم باوی و حتی مجتبی محرمی و جواد زرینچه، با قابلیت بالایشان در بازی هجومی، روح تیم ملی ایران بودند.
ما چه در دورانی که پی در پی قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم، چه بعدها که با محمدخانی و علیدوستی و شاهرخ بیانی و پیوس و محرمی در فتح جام ملتهای آسیا ناکام ماندیم، اهل بازی دفاعی نبودیم. بعدها نیز با ظهور خداداد و دایی و مهدویکیا و کریم باقری و علی کریمی، سرشت بازی تیم ملی ایران هجومی بود.
البته کیروش وقتی سرمربی تیم ملی شد که کفگیر فوتبال ایران به ته دیگ خورده بود و بازیکنان تکنیکی و هجومی و گلزن طراز اولی در فوتبال ایران وجود نداشت. او با استفاده از همین ضعف ملی، موفق شد فوتبال دفاعیاش را در تیم ملی ایران جا بیندازد.
او اگر در سال 1997 سرمربی تیم ملی میشد، نمیتوانست سبک عمیقا دفاعیاش را به خورد آن همه بازیکن تهاجمی بدهد. کمااینکه ایویچ هم، به رغم تمرینات خوبش، نتوانست عیار دفاعی آن تیم را بالا ببرد و چون در این راه میکوشید، انگیزۀ تبعیت را در بازیکنان تیمش از بین برد.
فوتبال ایران، چه موفق چه ناموفق، فوتبالی دفاعی نبوده است. ما در جام جهانی 1978 باید پرو را میبردیم و هجومی هم بازی کردیم و 4 بر 1 هم باختیم؛ اما کسی به آن تیم ایراد نگرفت که چرا در مسابقهای که به برد نیاز داشتید، حمله کردید؟ باید حمله میکردیم و حمله کردیم و کمتجربه بودیم و ضد حمله خوردیم با 4 گل! اما "فوتبال خودمان" را بازی کردیم. آنچه از تیم کیروش در برابر پرتغال در جام جهانی دیدیم "فوتبال خودمان" نبود.
ایران در آخرین بازیاش در جام جهانی 2018 باید پرتغال را میبرد تا صعود کند؛ اما کیروش حاضر نشد تیمش را با دو مهاجم روانۀ میدان سازد. حتی وقتی که در نیمۀ اول گل خوردیم، همچنان دفاع میکردیم و در نیمۀ دوم هم با یک مهاجم وارد زمین شدیم. در حالی که باید دو گل میزدیم، کار به دقیقۀ 80 هم کشید و باز کیروش حاضر نشد قوچاننژاد را در کنار آزمون قرار دهد و لااقل ده دقیقۀ پایانی را با دو مهاجم بازی کنیم.
البته تیم کیروش زیبا دفاع میکرد. ساختار دفاعی فکورانهاش در جهان کمنظیر بود. اما فوتبال ایران در دوران طولانی مربیگری کیروش در تیم ملی، به تدریج از فقر بازیکن هجومی رها شد و مجددا به وضعیت نرمال و طبیعی خودش بازگشت. در چینن شرایطی، روانه کردن تیمی به میدان که اساس بازیاش دفاع کردن بود، نوعی اتلاف منابع بود. با وجود کلی بازیکن هجومی و تکنیکی و گلزن، دیگر آن همه دفاعی بازی کردن با عقل جور درنمیآمد. گاهی وضعیت آدمیزاد مصداق این قول نیچه میشود: «میوههایت رسیدهاند اما تو برای میوههایت رسیده نیستی.» کیروش هم در اواخر کارش در ایران، برای آن همه میوۀ رسیده، رسیده نبود. نمیتوانست از آن همه بازیکن هجومی چنانکه باید استفاده کند. تاکتیکهای دفاعیاش دیگر مناسب آن بازیکنانِ رسیده و هجومی نبود.
به همین دلیل است که بعد از رفتن حقهبازی به نام ویلموتس، جای خالی کیروش در تیم ملی ایران احساس نشده است. اسکوچیچ که یک مربی درجه 4 در فوتبال جهان است، با این همه میوۀ رسیده میداند چگونه از حریفان ایران پذیرایی کند! او کافی است که تاکتیک تیمش را هجومی طراحی کند. طارمی و جهانبخش و آزمون و سامان قدوس و که و که، از پس شکست دادن حریفان آسیایی در یک بازی تهاجمی برمیآیند.
در جام جهانی هم، چه صعود کنیم چه حذف شویم، تماشای بازیهای نرمال تیم ملی قطعا لذتبخش خواهد بود. بازی نرمال هم یعنی بازیای که یکسره دفاعی نیست.