عصر ایران؛ محسن ظهوری - لالهزار، ارمغان سفر ناصرالدینشاه به فرنگ بود برای تهران. خیابان سرحال و مهیج و پرتفریحِ نخستین دهههای قرن چهاردهم خورشیدی. خیابان هنر و فرهنگ. سینما متروپل در همین خیابان ساخته شد که داستان جذابی دارد. ماجرای این سینما را در این در این قسمت از «ایران به روایت آثار» ببینید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در قسمت قبل منتشر شد:
ایران به روایت آثار؛ قسمت شصتویکم: مرد شَمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیابان لالهزار نو در اوایل دهه بیست در امتداد لالهزار قدیم ساخته شد؛ از خیابان اسلامبول یعنی جمهوری امروز رفت تا شاهرضا که نامش انقلاب شده. کمی که در زمان به جلو برویم، ناگهان ساختمان بلندی در این خیابان سربرمیآورد. همان که موضوع داستان ماست. «سینماتئاتر متروپل»، بلندترین بنای لالهزار در زمان خود و یکی از مدرنترین سینماهای پایتخت. مکانی که ۳۰ آبانماه سال ۱۳۲۵ افتتاح شد. در حضور اشرف خواهر محمدرضاشاه و در ساعت ۸ شب.
برنامه مفصلی که با اجرای گروه باله «سَرکیس جانبازیان» آغاز و با نمایش «نگهبان جنگجو» تمام شد؛ فیلمی به کارگردانی «هنری لوین» که یکسال قبلش در آمریکا اکران شده بود و حالا سینمایی را در تهران افتتاح میکرد که مدرن و زیبا بود. نوید رونق سینما را میداد و میخواست لحظههایی به یادماندنی برای مردم بسازد.
ساختمانی که همسایههای معروفی را در طول سالها اطراف خود دید. شعبهای از «کافه لقانطه» و قهوههای معروفش را در کنارش. «ساندویچ اختیاری» و بوی اشتهاآور کالباسهایش را کمی آنسوتر، و «کافه آیبتا» را در نبش خیابان که صاحبش فالقهوه هم میگرفت. روبهرویش «جواهری مظفریان» بود و سرویسهای زرین معروفش، و بر بالایش هم «هتل لالهزار» که در مکان قبلی «کافه پارس» ساخته بودند. هتلی آباد و زیبا که حالا ساختمانش به ویرانه تبدیل شده.
کار ساخت ساختمان سینما متروپل را شرکت متروپل در شهریورماه ۱۳۳۱ آغاز کرد و معماریاش را به «وارطان هُوانِسیان» سپرد؛ معمار نوگرا و خلاقی که پیش از آن «ساختمان جیپ» را در خیابان اکباتان، «هتل لاله» را در لالهزار و «سینما دیانا» را در شاهرضا ساخته بود؛ یعنی همین «سینما سپیده» امروز در خیابان انقلاب.
سینما متروپل هم شد یکی از شاهکارهای معماری وارطان. او بر اساس طراحیهایش، بنایی ساخت مدرن با ریتم و هماهنگی بسیار در عناصر و جزئیات بیاندازه دقیق و جذاب. نام سینما بر تابلوی عمودی زیبایی کنار ساختمان قرار گرفت و داخل بنا هم پر شد از حروف «ام» به نشانه متروپل. معروفترینش هم در کف ورودی اصلی ساختمان؛ ورودی دواری که به سالن انتظاری میرسد با سقفی گچکاری شده و ستونهای مرمرین که پشت بوفهاش آینهکاری شده. سه درِ ورودی، تماشاگران را به سالن همکفی میبرد که برای ۶۵۰ نفر جا دارد. رو به پردهای بزرگ که طوری ساخته شده تا هیچ نقطه کوری برای هیچ تماشاگری به وجود نیاید.
از سالن انتظار پلکانی هم به سمت بالکن میرود که ۲۵۰ نفر گنجایش دارد. پشت این بالکن اتاق آپارات است و محل استراحت و سرویس بهداشتی آن. دوباره به سالن انتظار برگردیم؛ وارطان بالای در ورودی، اتاق مدیر سینما را ساخته تا بر همه چیز مسلط باشد. حالا که واردش میشویم همهجا را خاک گرفته و معلوم است مدتها از روزگار رونقش گذشته. انگار ناگهان زمان ایستاده و همهچیز بهصورت قبل مانده. واقعا هم همینطور شده. سینما متروپل، امروز مکانی است تعطیل که از شکوه و رونق افتاده.
انگار نه انگار اینجا همانجایی است که نخستین جشنواره فیلم ایرانی به نام «گلریزان» را برگزار کرد. سال ۱۳۳۳ از ۲۲ تا ۲۸ اسفندماه؛ به همت «سیامک پورزند» و حضور داورانی چون «پرویز ناتل خانلری»، «فریدون رهنما»، «هوشنگ سیحون»، «هایِک گاراگاش»، «علیاصغر گرمسیری»، «هادی شفائیه» و برخی دیگر از پژوهشگران و هنرمندان.
هیأت داوران این جشنواره، فیلمهای ایرانی ارسال شده را در سالن سینما متروپل دیدند و در اواخر فروردین ۱۳۳۴ آرای خود را اعلام کردند: «پایان رنجها» به کارگردانی «موشق سَروری» جایزه بهترین فیلم را گرفت و «مهین دیهیم» بازیگر این فیلم هم بهترین بازیگر زن جشنواره شناخته شد. «ساموئل خاچیکیان» هم با سه فیلم اول خود در این جشنواره حضور داشت که برای «چهارراه حوادث»اش بهترین کاگردانی را گرفت. بازیگر همین فیلم «آرمان هُوِسپیان» هم بهترین بازیگر مرد جشنواره شد. به این ترتیب سینما متروپل که بیشتر فیلمهای خارجی اکران میکرد، حالا یک گام بلند برای سینمای ایران برداشته بود.
گرچه این سینما در پخش فیلمهای دوبله شده هم برای خودش سرآغازی در سینمای ایران بود؛ وقتی «اسماعیل کوشان» نخستین فیلم دوبله شده به فارسی یعنی «اولین قرار» یا «نخستین وعده دیدار» را با نام «دختر فراری» از پنجم اردیبهشتماه ۱۳۲۵ روی پرده «سینما کریستال» آورد، سینما متروپل هم برای انجام این کار مشتاق شد. در آن زمان «اَلِکس آقابابیان» داریوش فیلم را تاسیس کرد تا فیلمهای خارجی را دوبله کند. او سال ۱۳۲۸ در سفر به رم همراه با برخی دانشجویان ایرانی مثل «مرتضی حنانه» موسیقیدان و «کامران شیردل» فیلمساز موفق به انجام این کار میشود. «فریدون بینوا» نخستین فیلم اکران شده از داریوش فیلم است که در «سینما دیانا» پخش میشود، اما فیلمهای بعدی داریوش فیلم روی پرده سینما متروپل میرود؛ از بهمنماه ۱۳۳۲.
سینما متروپل، با این آغاز کارش را ادامه میدهد و فیلمهای دوبله بسیاری را روانه پرده میکند. فیلمهایی که مردم هر روز برای دیدنشان جلوی سینما صف میبستند.
اما کار سینما متروپل فقط نمایش فیلم نبود؛ تئاتر هم روی صحنه میآورد و کنسرت موسیقی هم برگزار میکرد. در روزگاری که هنوز تلویزیون ملی راه نیفتاده بود، فیلمهای خبری هم نمایش میداد. با تعطیل شدن کانون فیلم «فرخ غفاری»، سینهکلوب «سازمان سینمایی ایران» در اواخر سال ۱۳۳۳ در همین سالن، فیلمهای مطرح جهان را نمایش میداد. همان سازمانی که از اواسط اردیبهشت ۱۳۳۴، «هوشنگ کاووسی» منتقد معروف عهدهدار ادارهاش میشود و تا سه سال بعد هم مدیریتش میکند.
بر بالای سینما متروپل هم سه طبقه بنا وجود داشت که در آنها خاطرات زیادی رقم خورده. مثلا دفتر مجله «جهان سینما» از شهریور سال ۳۱ تا خرداد ۳۲ در طبقه دوم ساختمان بود و قبلترش «اسماعیل کوشان» هم «پارسفیلم» خود را تا سال ۱۳۲۹ در طبقات سوم و چهارم این ساختمان اداره میکرد.
اکران «جنوب شهر» فرخ غفاری هم از دوم آذر ۳۷ در سالن همین سینما آغاز شد که سه روز بعد نمایشش را متوقف کردند و شد اولین فیلم توقیفی سینمای ایران. از اواخر همین دهه و آغاز دهه چهل است که کمکم سینماهای دیگری در تهران پاتوق روشنفکران میشود و لالهزار آرام آرام در فضای فیلمهای عامهپسندش میماند.
روزهای سال ۵۷، همزمان است با اعتصاب سینمادارها و تعطیلی سالنهایشان. برخی، سینماها را یکییکی آتش میزنند و بعد از انقلاب از ۱۱۷ سالن فعال در تهران تنها ۷۱ سالن باز میشود. یکیشان متروپل است که نامش را «رودکی» گذاشتهاند. حالا نمایش فیلمهای خارجی در ایران متوقف شده و در داخل هم تولیدی صورت نمیگیرد. «فریاد مجاهد» نخستین فیلم تولید شده پس از انقلاب هم که از ۲ شهریورماه ۵۸ روانه سینماها شده بود، ده روز بعدش توقیف میشود تا دو ماه بعدش که در ۳ آبان ۵۸ با رفع توقیف روی پرده سینما متروپل و چند سینمای دیگر میرود.
سینما متروپل آرام آرام در نبود فیلمهای جذاب و کم شدن مخاطبان میمیرد. در دو دهه بعد از انقلاب، سهامدارانش که ۵۲ درصد سهام این سینما را به آموزش و پرورش فروختهاند، از ایران رفتهاند و فقط مانده «رضا بهبهانی» که از اواخر دهه سی مدیر این سینما شده بود. او هم تا سال ۸۰ با فروختن خانه و زندگیاش سعی میکند از پس مخارج سینما برآید اما نمیتواند. سال ۱۳۸۰ مدیریت را به پسرش «بهروز» واگذار میکند و او هم نمیتواند سینما را از ورشکستگی نجات دهد. سال ۱۳۸۶ وزارت ارشادِ دولت احمدینژاد با تصویب طرحی، تغییر کاربری سینماها را مجاز اعلام میکند و به این ترتیب سینما متروپل به همراه ۲۰ سالن سینمای دیگر تعطیل میشوند.
پس از سالها وقتی «مسعود کیمیایی» برای ساخت فیلمش «متروپل» پا به این ساختمان میگذارد، همهجا را خاک گرفته. او و عواملش سال ۱۳۹۲ سینما را تمیز کرده و فیلم را در آن فیلمبرداری میکنند. تا امروز این آخرین باری است که این سالن توانست دوباره طعم سینما را بچشد. وقتی ما به داخلش میرویم، سینمایی را میبینیم که روی خاطرات چندین و چند سالهاش خاک نشسته و همهچیز رو به ویرانی میرود. بنای زیبایش در حال فراموشی کامل است و اگر به دادش نرسند، دیر یا زود با همه خاطراتش در لالهزار فرو میریزد.
لاله زار میتونست به جای اونهمه الکتریکی ، خیابان هنر و سینما و موسیقی و یکی از جاذبه های تروریستی ایران باشه . افسوس از اونهمه بنای زیبای تاریخی و تاریخی که در حال نابودی است