نشریه آمریکایی "فارن پالیسی" حملات انتحاری اخیر به فرودگاه کابل را مورد توجه قرار داده و گروه موسوم به "داعش خراسان" را تهدیدی جدی برای امنیت افغانستان و منطقه در دوره حکومت طالبان دانسته است.
به گزارش عصرایران در گزارش تحلیلی "فارن پالیسی" در این باره آمده است:
"انفجار انتحاری هفته گذشته در نزدیکی فرودگاه کابل که منجر به کشته شدن دست کم 170 غیرنظامی و 13 تن از نیروهای ارتش آمریکا شد، پرسش های نگران کننده ای در مورد توانایی طالبان در تامین امنیت افغانستان و همچنین خطر تبدیل شدن این کشور به زمینی مناسب برای تروریسم فراملی ایجاد می کند. گروه موسوم به " داعش خراسان" وابسته محلی گروه داعش در افغانستان ، مسئولیت این انفجار انتحاری را بر عهده گرفته است.
پس از پیروزی سریع طالبان بر دولت مورد حمایت ایالات متحده در افغانستان، حملات تروریستی داعش خراسان یک چالش مستقیم برای حاکمان جدید کابل است.
نیروهای طالبان در اطراف فرودگاه کابل پس از خروج کامل نظامیان آمریکا از افغانستان/ خبرگزاری فرانسه
گروه "داعش خراسان" طالبان را "مرتد" و عوامل ایالات متحده می داند و تردید دارد که آیا طالبان قادر خواهند بود قوانین اسلام را به همان اندازه که آنها از سال 2014 تا 2019 در حکومت خودخوانده شان در سوریه و عراق اجرا کرده اند، به صورت خالصانه و خشن اجرا کنند.
داعش خراسان در اولین بیانیه رسمی خود در مورد طالبان اعلام کرد که طالبان در افغانستان از طریق جهاد یا مبارزه مسلحانه پیروز نشده اند بلکه از طریق تبانی با آمریکایی ها پیروز شده اند. در این بیانیه تاکید شده که این گروه از نظر نظامی در برابر حکومت طالبان مقاومت خواهد کرد.
هدف داعش خراسان به عنوان رقیب سرسخت طالبان، تحقیر این جنبش و تضعیف حکومت نوپای آنها در افغانستان است. یکی از اهداف اصلی حمله اخیر داعش به فرودگاه کابل به چالش کشیدن اقتدار دولت نوپای طالبان بود. داعش خراسان همچنین می خواست انتقام خود را از ائتلاف به رهبری ایالات متحده در افغانستان بگیرد و بدین ترتیب دو دشمن را در یک ضربه تروریستی هدف قرار داد.
خبر بد برای مردم افغانستان و جهان این است که این اولین یا آخرین حمله داعش خراسان در افغانستان نخواهد بود. یک گزارش سازمان ملل متحد که در ماه ژوئن امسال منتشر شد اعلام کرد که در 4 ماه اول سال جاری میلادی گروه داعش خراسان 77 حمله در افغانستان علیه غیرنظامیان، مقامات دولتی و طالبان انجام داده است؛ مقایسه کنید با 21 حمله در مدت مشابه سال گذشته.
از سال 2015 طالبان و داعش خراسان در نبردی سخت برای کسب هژمونی در افغانستان، به ویژه در شرق ولایت ننگرهار درگیر شده اند. این درگیری فقط شامل کسب کنترل بر مناطق نمی شود بلکه یک مبارزه ایدئولوژیک بزرگتر برای کسب رهبری جنبش های اسلامگرای مبارز است.
طالبان به دنبال ایجاد یک تئوکراسی مذهبی سرکوبگر در افغانستان است که هیچ جاه طلبی یا برنامه جهانی ندارد. در مقابل داعش خود را به عنوان رهبر معنوی و سیاسی جامعه جهانی مسلمانان (یا امت) مطرح کرده و درصدد است دیدگاه انقلابی خود را در همه جا گسترش دهد. این سازمان اصرار دارد که همه گروه های اسلام گرا از جمله القاعده و طالبان ، با داعش به عنوان پیشتاز واقعی و ادامه اولین دولت اسلامی تاریخ در عربستان قرن هفتم (حکومت اسلامی پیامبر اسلام (ص)، بیعت کنند.
در سال 2013 گروه داعش علیه القاعده جنگ همه جانبه اعلام کرد زیرا این گروه از انحلال خود و ادغام با داعش تازه تاسیس شده در عراق و سوریه خودداری کرده بود. به طور مشابه این گروه در سال 2015 دامنه جغرافیایی خود را به افغانستان گسترش داد و طالبان را به چالش نظامی کشاند، هرچند تا سال 2017 متحمل شکست های بزرگی از طالبان در میدان های نبرد شد.
جالب اینجاست که طالبان و ارتش آمریکا در مقاطعی به طور غیررسمی برای جنگ با داعش خراسان در افغانستان در کنار یکدیگر قرار گرفتند و تا سال 2019 شکست های سنگینی به این گروه وارد کردند. اما علیرغم این شکستهای عملیاتی، داعش خراسان هنوز تهدید مهلکی در افغانستان است؛ بر اساس گزارش سازمان ملل متحد و شورای روابط خارجی، این گروه هم اینک حدود 1500 تا 2200 جنگجو در اختیار دارد. از ژوئن 2020 یک فرمانده کاریزماتیک جدید به نام "شهاب المهاجر" با رهبری و جذب فعالانه جنگجویان ناراضی طالبان و دیگر شبه نظامیان از آسیای جنوبی و مرکزی، این گروه را احیا کرده است.
پس از خروج نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا از کابل، داعش خراسان تلاش های خود را برای ایجاد ویرانی در افغانستان و جلوگیری از تحکیم حکومت طالبان مضاعف می کند. با توجه به اختلاف قدرت بین این دو سازمان، داعش خراسان به احتمال زیاد از نظر نظامی در برابر طالبان مغلوب خواهد شد اما از نظر ایدئولوژیکی، طالبان را تحت فشار قرار خواهد داد، چون طالبان مجبور خواهد شد برای جلوگیری از جذب شدن به داعش، تندروها را در صفوف خود جای دهد تا آنها را از جذب شدن به صفوف دشمن خود بازدارد.
در این مرحله، داعش خراسان توانایی انجام حملات بزرگ علیه ایالات متحده و متحدان غربی آن را ندارد، اگرچه ممکن است بتواند حملاتی علیه پاکستان، کشورهای آسیای مرکزی، چین و ایران ترتیب دهد.
برخلاف داعش خراسان، وابستگان به القاعده در سوریه ، یمن ، ساحل ، شبه جزیره سینا و فراتر از آن، پیروزی طالبان در افغانستان را به عنوان الهام و الگویی برای همه اسلامگرایان مبارز جشن گرفتند. نمی توان منکر ارتباطات طالبان و القاعده در اواخر دهه 1990 شد. پس از سرنگونی طالبان در سال 2001، روابط بین دو گروه از طریق همدلی ایدئولوژیک و مبارزه مشترک عمیق تر شد.
به عنوان مثال شبکه قدرتمند "حقانی" در طالبان دارای ارتباط دیرینه ای با القاعده است و به "اسامه بن لادن" بنیانگذار القاعده و دیگر فرماندهان القاعده کمک کرد تا زمان حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 از طریق کوه های تورابورا به پاکستان فرار کنند. "خلیل الرحمان حقانی" که به تازگی توسط طالبان به عنوان رئیس جدید امنیتی آنها در کابل منصوب شده است؛ در فهرست تروریستی سازمان ملل متحد و وزارت خزانه داری ایالات متحده قرار دارد.
گشت زنی نیروهای طالبان در کابل/ 23 آگوست 2021/ خبرگزاری فرانسه
می توان ادعا کرد که قرار دادن امنیت پایتخت افغانستان در اختیار اعضای ارشد شبکه حقانی تعهد طالبان در دوحه را زیر پا می گذارد زیرا آنها در مذاکرات دوحه تعهد داده اند که اجازه فعالیت به القاعده یا دیگر شبه نظامیان در مناطق تحت کنترل خود را نمی دهند.
با این حال طالبان می خواهند کنترل خود بر افغانستان را تقویت کنند و به رسمیت شناخته شده و از مشروعیت بین المللی برخوردار شوند. دادن اجازه فعالیت القاعده و دیگر جنگجویان خارجی درافغانستان آنها را از تحقق این اهداف دور خواهد کرد.
به هر حال این حمله القاعده در 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده بود که در وهله نخست طالبان را به تبعید 20 ساله فرستاد. آنها ممکن است دوباره به قدرت برسند، اما 20 سال طول کشید و آنها نمی خواهند آنچه را که به دست آورده اند به خطر بیاندازند. تحقق این تعهد با توجه به حضور هزاران جنگجوی خارجی که در ماه های اخیر از کشورهای همسایه وارد افغانستان شده اند، یک چالش بزرگ برای طالبان خواهد بود.
بحث بر سر اینکه آیا القاعده و داعش اکنون از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حمله به سرزمین آمریکا استفاده خواهند کرد یا نه، چهار واقعیت را نادیده می گیرد: بقایای القاعده در افغانستان کنونی اسکلتی از القاعده سابق است؛ اسلام گرایی فراملی فراتر از افغانستان به خاورمیانه ، ساحل ، آفریقا و آسیای جنوبی گسترش یافته است؛ امنیت کنونی در کشورهای غربی بسیار بهتر است و چنین حملاتی را سخت تر می کند؛ و سرانجام، یک تحریف تحلیلی وجود دارد که در مورد طالبان درک غربی ها از این گروه را به جای شرایط حال به گذشته این گروه پیوند می دهد.
این ترس که گروه های تروریستی دوباره در افغانستان سربرآورند نباید تحلیلگران را از دیدن فاجعه انسانی در حال وقوع در این کشور جنگ زده دور کند. غرب مسئولیت اخلاقی دارد که افغانها را رها نکند. طالبانِ به حال خود رها شده، قادر به تامین ثبات یا کالاها و خدمات اساسی برای مردم افغانستان نخواهد بود. آنها از نظر تجربه برای اداره یک کشور جنگ زده تقریبا 40 میلیون نفری که از بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی رنج می برد، مجهز نیستند.
همانطور که هفته گذشته در نشست گروه هفت توافق شد، کشورهای ثروتمند باید به طالبان نقشه راه شناسایی بر اساس همکاری مشروط را ارائه دهند. هدف، تعدیل رفتار طالبان در داخل و محافظت از دستاوردهای اجتماعی 20 سال گذشته ، به ویژه در زمینه آموزش زنان و حقوق بشر است. هدف دیگر کمک به طالبان برای مقابله با حضور هزاران جنگجوی خارجی است که می توانند روابط افغانستان با همسایگان خود را مسموم کنند.
اگرچه این یک دستورکار بلند است، اما رها کردن افغانستان جایز نیست. این کار تنها شرایطی را ایجاد می کند که به نفع ستیزه جویی های مذهبی و گروه های تروریستی است و مردم رنجدیده افغانستان را فقیرتر می کند.