فردای راهپیمایی اعتراضآمیز مردم خوزستان، در ۲۴ تیرماه قاسم سلیمانی دشتکی، استاندار خوزستان همهچیز را تکذیب کرد، اتفاقات بعدی نشان داد که سخنان استاندار اشتباه بوده و همین اعتراض ساده، ۹ روز طول کشید.
همشهری در گزارشی نوشت: همزمان با پایان بازی فوتبال، تیمهای استقلال و پرسپولیس در جام حذفی و پیروزی استقلال در ضربات پنالتی، فراخوانی در شبکههای اجتماعی خوزستان منتشر شد. در این فراخوان آمده بود با توجه به اهمیت این بازی، میتوان به این بهانه به خیابان رفت و به بیآبی اعتراض کرد. قبل از این هم بارها چنین فراخوانهایی بود ولی این بار به دلایلی با استقبال روبهرو شد و در اکثر شهرهای حاشیهای و غرب خوزستان، مردم به خیابان آمدند؛ اعتراضی که در بیشتر مناطق مسالمتآمیز بود.
اعتراضاتی که تکذیب شد
فردای این راهپیمایی اعتراضآمیز، در ۲۴ تیرماه قاسم سلیمانی دشتکی، استاندار خوزستان همهچیز را تکذیب کرد و گفت: «برخی بهدنبال تحریک مردم هستند و تصاویری جعلی از اعتراضات مردم در فضای مجازی منتشر میکنند». او مدعی شد: «در شهرهای خرمشهر و سوسنگرد اتفاق و اعتراضی رخ نداد اما کلیپهایی مربوط به گذشته در فضای مجازی منتشر میشود».
اتفاقات بعدی نشان داد که سخنان استاندار اشتباه بوده و همین اعتراض ساده، ۹ روز طول کشید. هرچند باعث شد که مسئولان کشوری و استانی بالاخره و بعد از ۲ ماه، آب سدکرخه را باز کنند؛ بیآبیای که در این دوماه باعث نابودی چندین هزار هکتار شالیزار شلتوک، مرگ احشام سنگین و سبک، کمبود آب آشامیدنی و خشکی تالاب هورالعظیم شده بود و حالا کمی به مسیر بازگشت. از همه مهمتر صدای اعتراض مردم خوزستان کمی شنیده شد.
مردم خوزستان همیشه اهل اعتراضند ولی معمولا صدای اعتراضشان شنیده نمیشود. براساس آمار در سال۹۷ چیزی حدود ۳۰۰ تجمع و تحصن صنفی و غیرصنفی در استان برپا شده است و در این زمینه در کشور رتبه اول را دارند.
در همین روزها کارگران کارخانه نیشکر هفتتپه در خیابانهای شوش، برای عدمپرداخت حقوق و مشخصنشدن تکلیف خلع ید صاحبان کارخانه در حال اعتراضند. همه اینها با توجه به قابلیتها و فرصتهای استان برای مردم عجیب است.
و اما در ماجرای آب، بیش از ۲۰ سال است که مردم به شیوههای مختلف زخم خورده و اعتراض کردهاند ولی شنیده نشد.
نمایندگان خوزستان در مجلس در ابتدای طرحهای انتقال آب در دهه۸۰ اعتراض کردند ولی شنیده نشد. مردم استان در ۱۰ سال گذشته هر هفته تجمعهای کوچکی را در مناطق مختلف استان داشتند و شنیده نشد.
زنجیره انسانی کنار کارون داشتند و حتی اعتراضات بزرگی مانند اتفاقاتی که در خرمشهر در ماجرای خبر انتقال آب به بصره در سال ۹۷ صورت گرفت ولی... در همه اینها مردم فریاد زدند ولی صدایی شنیده نشد و همه از کنار آن گذشتند.
این بار که مردم به خیابان آمدند چند دلیل ساده داشت. ۲ماه بود که در مناطق خط رودخانه کرخه یعنی از دشت آزادگان تا شادگان خشکسالی شده بود ولی کسی آن را جدی نمیگرفت.
مردم این مناطق، تا به حال به چنین وضعی دچار نشده بودند. بسیاری از شیوخ عشیره اعتراض خود را به مسئولان رساندند و در یک فقره یکی از شیوخ به اداره آب و برق رفت و اعتراض خود را بلندتر اعلام کرد و بعدش باقی عشیرهها را هم به اعلام اعتراض تشویق کرد.
اصلیترین خواسته مردم، آب و بازکردن سدهای استان و پایان خشکسالی بود؛ خشکسالی بیسابقهای که پیرمردهای روستاهای سوسنگرد هم نمونه آن را به یاد نمیآوردند.
اما بزرگتر از ماجرای خشکسالی ماجرای بیتوجهی بود، درحالیکه مزارع شلتوک خشک شده بودند و هر روز گاومیشی از تشنگی میمرد، برخی مسئولان کل ماجرا را منکر میشدند. این وسط رسیدن آب رودخانه زایندهرود اصفهان در تابستان و شادی مردم آن منطقه نیز بنزینی روی آتش شد. همه این اتفاقات را مردم در فضای مجازی میدیدند.
ظهر نخستین روز حضور در خوزستان، به سه راهی خرمشهر رسیدم. میخواستم در گرمای ۵۱درجه خوزستان کنار یکی از چرخیها چای زعفران بخورم.
صاحب چرخی گفت: «اصفهانی هستی بهت چایی نمیدم». هر چه گفتم اصفهانی نیستم، زیر بار نرفت. غیرعرببودن را مساوی با اصفهانیبودن میگرفت. میخواست اعتراضش را یک جوری اعلام کند. خیلی در خوزستان همین حس را دارند.
احساسات عجیب نژادپرستانه که بهخاطر اشتباهات مدیران پررنگ شده است. اینجا وقتی بین مردم هستی میگویند رئیسجمهورها و وزرایشان آب ما را از مناطق ما به مرکز ایران میبرند. اصلا چرا وسط اصفهان و یزد کارخانههایی با مصرف بالای آب تاسیس کردند.
البته همه اینها شایعه نیست و بارها نمایندگان مجلس در مناطق فلات مرکزی نامههایی برای برداشت آب از سرچشمهها زدهاند.
اعتراضات نه روزه خوزستان را میتوان به ۲ مدل تقسیم کرد؛ اول شهرهایی که مستقیم درگیر مشکلات آب بودند، مانند سوسنگرد، حمیدیه، بستان، رفیع، شادگان و دوم شهرهایی که در حمایت از این نقاط به اعتراض پرداختند.
در عین حال بهخاطر سیستم عشیرهای، بخشی از مناطق به حمایت عشیرهای از مناطق کمآب پرداختند. بخشی از مردم هم بهخاطر مشکلات حاشیهنشینی، فقر و تبعیضی که در مناطق خود دارند همیشه آماده اعتراضند. از این مناطق دوم میتوان به ماهشهر، خرمشهر و مناطقی از اهواز مثل کوی علوی، کوت عبدالله و ملاشیه اشاره کرد.
اما مهمترین نقطهای که در این اعتراضات، مرد، زن و کودک در آنجا به خیابان آمدند، سوسنگرد بود؛ یعنی یکی از آرامترین نقاط ایران در تمام سالهای بعد از انقلاب؛ شهری که اعتراضات از آنجا شروع شد و با پایان اعتراضات در آن بقیه نقاط آرام گرفتند.
مردم دشت آزادگان، هویزه و علیالخصوص سوسنگرد بعد از جنگ تحمیلی عراق با اینکه جنگ زده بودند هیچ مزاحمتی برای دولت ایجاد نکردند. مردم حتی در سیل هم که روستاها و محصولاتشان زیرآب میرفت همکاری داشتند. همزمان تالاب هورالعظیم هم جلوی چشمشان خشک شد.
سوسنگرد مهمترین شهر شهرستان دشت آزادگان است. در اعتراضات اخیر بیشترین حضور مردم و مدت تجمع در این منطقه بوده است، با تجمعاتی که تا ۱۲ هزار نفر تخمین زده میشود. بیشترین خسارت از بیآبی را هم دیدند.
مردم این منطقه و اطرافش مردم سنتی و مذهبی هستند که در ایام اربعین برای زائران کربلا موکب میزنند. عدهای به شوخی میگفتند بزرگترین تجمع در این مناطق مربوط به حمله عراق و عراقیها بوده است.
بیشتر مردم این مناطق، عرب خوزستان هستند. نام شهرهایشان در زمان رژیم گذشته به فارسی عوض شده و مردم خودشان هنوز شهرشان را به نام عربی صدا میکنند؛ مثلا سوسنگرد، خفاجیه یا شادگان، فلاحیه.
خشونت در اعتراضات سوسنگرد
اعتراضات تا روز چهارم در سوسنگرد و شهرهای اطراف مسالمتآمیز بود. مردم در شهر راهپیمایی میکردند و برای آب شعار میدادند. فلکه لاله که یکی از میادین اصلی شهر است هر روز مقصد معترضان بود.
کسی جایی را آتش نمیزد ولی هر روز به جمعیت معترضان اضافه میشد؛ هر چند در بقیه نقاط حاشیهای استان مدل دیگری از اعتراض نیز جریان گرفت. حلقههای کوچک چند نفره که لاستیک آتش میزدند، جاده میبستند و یا معدودی پرچم جریانهای جداییطلب را بالا میبردند.
با اینکه تعدادشان کم بود ولی کل اعتراضات مسالمتآمیز مردم را تحتتأثیر خود قرار دادند. بعضیها هم البته بدشان نمیآمد به همین بهانه با همه برخورد شود.
بالاخره در روز چهارم با ورود یگان ویژه پلیس به منطقه سوسنگرد که غیربومی و ناآشنا به منطقه بودند فضا عوض شد. تا آن روز هیچ مسئول استانی یا ملی هم حاضر به صحبت با مردم نشد.
حتی فرماندار هم به میان مردم نیامد و مردم که تا آن روز هیچ خشونتی به خرج نداده بودند و فضا فقط در حد اعتراض آرام بود با برخورد همراه با خشونت مواجه شدند و همین برای مردم گران تمام شد. همزمان، دوطرف رفتارشان را عوض کردند. گروه کوچکی سلاح درآوردند و همزمان با پلیس به تیراندازی پرداختند.
پلیس با هدف تمامکردن تحصن به میدان آمده بود و مردم را با این سؤال مواجه کرد که با توجه به مسالمتآمیزبودن اعتراضات، چرا یگان ویژه با نیرو وارد شهر شده؟
حتی تعدادی از مردم هم برای دیدن اتفاقات از خانه خود خارج میشدند. این اتفاق باعث افزایش خشونتها شد. وقتی با آنها حرف میزدی از نوجوان فلافلفروشی میگفتند که با سر و روی خونی به خانه رفته یا لبنیاتفروشی که بیگناه دستش شکسته است.
پایان اعتراضات
با توجه به اعتراض عمومی مردم و فشار افکار عمومی، استانداری بالاخره مجبور شد که آب استراتژیک سد کرخه را که برای کشت استراتژیک پاییزه نگهداری میشد بازگشایی کند. هر چند این کار هم برای مردم جای سؤال داشت که اگر میشد آب را باز کرد چرا زودتر صورت نگرفته است؟
سوسنگرد با اینکه مهمترین نقطه اعتراضات بوده ولی کشته نداشت اما حدود ۳۰۰ نفر در این اتفاقات بازداشت شدند و حتی طلاب حوزه علمیه امام صادق هم در اعتراضات بهعنوان میانجی وارد شدند که البته کتک و گاز اشکآور هم خوردند.
اعتراضات در دیگر نقاط استان خوزستان
اعتراض به بیآبی در نقاط دیگر استان ماجرای دیگری داشت؛ یا برای همراهی با معترضان دشت آزادگان بود یا مشکلات خودشان باعث اعتراض شد.
در اهواز کوی علوی یا شلنگآباد سابق که یکی از مناطق محروم اهواز است، از روز اول شاهد اعتراض جوانان بودند. این منطقه همیشه آماده اعتراض است. مشکلاتی که دارند هم سالهاست رفع نشده است در ماهشهر نیز بیشترین اعتراضات مربوط به شهرکهای طالقانی، رجایی و مدنی بوده که میتوان بیشترین محرومیتها را در آنها در کنار ۲۷ پتروشیمی بهحساب آورد.
مردم ایذه هم به همین دلیل و به حمایت از این مناطق چند روز به خیابان آمدند. پلیس در روزهای مختلف از تیرهای جنگی استفاده نکرد و کشتهشدن حدود ۸ نفر در استان از بخشهای عجیب ماجرا بود. کشتههای اعتراضات اخیر بیشتر برای مناطق حاشیهای بود.
خشکسالی رود کرخه مهمترین دلیل همه ماجراها بود. رود کرخه رودی است که به شهرهای غربی خوزستان آب میرساند؛ شهرهایی که اغلب عربنشین هستند و به غیرچند شهر اول که همیشه آب دارند، شهرهای پاییندست در این سالها با کمبود آب مواجهند.
ولی این مقدار خشکسالی را تا امروز تجربه نکرده بودند. خوزستان بهدلیل جلگهایبودن همیشه پرآب بوده است ولی در چند دهه اخیر بهدلیل سدسازیها و تونلهای انتقال آب گسترده و خشکسالی، آبهای بالادست به فلات مرکزی میرود. براساس آمار، میزان این آب ۳ درصد است. ولی این آمار برای دهه ۷۰ است اما نیازهای مناطق فلاتی در این سالها افزایش پیدا کرده است ولی این آمار به روز نشده است.
همچنین تاسیسات نفتی در هورالعظیم با مجوزهای بالادستی و بدون توجه به محیطزیست در حال خشککردن تالابها هستند؛ کاری که به میزان زیادی هم در آن موفق بودند.
شلتوککاران بیآب
کارشناسان آب و برق استان، برخلاف مردم، دلیل اصلی این خشکسالی و بیآبی را کشت شلتوک میدانند. شلتوک یا برنج سالهای زیادی است که در خوزستان کاشته میشود.
هر چند همیشه غیرقانونی بوده و غیر از سالی که سیل آمده و استاندار برای جبران خسارتها به مردم اجازه داد که شلتوک بکارند، در بقیه سالها و امسال، غیرقانونی بوده و وزارت جهادکشاورزی پمپهای آب مردم را معمولا توقیف میکند. با این همه بهگفته این کارشناسان چیزی حدود ۹۰درصد آب استان برای همین شلتوک مصرف میشود. شلتوک سود خوبی برای کشاورزان دارد و از طرفی باعث حاصلخیزی زمین برای کشت پاییزه هم میشود.
در این بین تنها کاری که جهادکشاورزی میکند برخورد با کشاورزان است ولی تا امروز هیچ تحقیق و تلاش کاربردی برای جایگزینی محصولی مرغوب و کممصرفتر صورت نگرفته است. راههای دیگری هم وجود دارد مثل اینکه در سالهای خشکسالی، جهادکشاورزی هزینه نکاشت این زمینها و خسارتشان را پرداخت کند. در کنار همه اینها، سیستم اطلاعرسانی درستی بین مردم و دولت وجود ندارد. مردم حرفها را باور نمیکنند و همچنان به کشت شلتوک میپردازند. امسال بخش زیادی از مزارع کشاورزی بهخاطر همین خشکسالی نابود شد و مردم ضررهای بزرگی کردند.
جدای از کشت شلتوک، کشت نیشکر نیز بهصورت گسترده در استان بهصورت دولتی انجام میشود که هم از لحاظ آبی، پرمصرف است و هم پساب آن آلودگی زیادی دارد.
گاومیشها نمیمیرند
یکی از مشاغل اصلی مناطق غربی خوزستان پرورش و نگهداری گاومیش است؛ حیوانی که به دلایل فیزیولوژی باید روزی چندبار به رودخانه برود تا دمای بدنش تنظیم شود. چیزی حدود ۱۲هزار راس گاومیش در این مناطق هست که در این دو ماه ۱۱۰راس از آنها بهخاطر بیآبی تلف شدند و چیزی حدود ۳۰گاومیش هم گوسالهشان سقط شد.
سیل سال ۹۸ خوزستان کجاها را زیر آب برد؟
۲ سال پیش، سیل سال ۹۸ به خوزستان رسید. سدهای خوزستان بهموقع خالی نشده بودند و همین اتفاق باعث شد که بخشهای زیادی زیر آب بروند، علیالخصوص مناطق روستایی. حالا بعد از ۲ سال مردم همان مناطق دوباره با پدیده جدیدی به نام خشکسالی مواجه شدند.
درحالیکه تالاب تا همین اواخر آب داشته و داکت مرزی ایران و عراق که در زمان سیل شکسته بود را تعمیر نکرده بودند و آب همین سد کرخه در اسفند و فروردین بهدلیل هشدارهای اشتباه هواشناسی تخلیه شد؛ مسئلهای که در سال۹۸ هم به دلیل هشدارهای اشتباه باعث سیل شد. اتفاقی که خشکسالی امروز را رقم زد این بود که در بهار، میزان بارش به مقداری نبود که آب مورد نیاز کرخه را تامین کند.
همین حالا که به اجبار سد باز شده هم مسئولان تهدید میکنند تا آخر شهریور آب داریم و اگر بارندگی نشود آب پشت سد هم خشک میشود و بهعبارتی آب استراتژیک باز شده و ممکن است در کشت پاییزه که کشت استراتژیک گندم داریم با مشکل مواجه شویم.
تاسیسات نفتی، آب هور را خشک کردند
تاسیسات نفتی، یکی دیگر از دلایل اعتراضات مردم هستند؛ تاسیساتی که خیری برای مردم ندارند و باوجود مسئولیتهای اجتماعی که دارند تا به مناطق اطرافشان خدماترسانی کنند ولی حتی برای روستاهای در شعاع صد متری خود هم کاری نمیکنند.
در عین حال براساس تصمیمات محرمانه در شوراهای بالادستی بخشهایی از تالاب هورالعظیم در سال ۸۹ خشک شد؛ یعنی جدای از خشکسالی، این مناطق آبی ندارند. درحالیکه هم از لحاظ محیطزیستی خطرات مختلفی ازجمله نابودی محیطزیست و بهوجود آمدن ریزگردها را ایجاد میکنند. همه اینها جدای از به خطر انداختن چند ده هزارنفر از مردم بومی منطقه است که از راه کشاورزی، دامداری و ماهیگیری امرار معاش میکنند و بدون آب راهی برای زندگی ندارند.
و اما مهمترین مشکلی که باعث اعتراضات مردم شد، نداشتن زبان گفتوگو با مردم است. همهچیز تکذیب میشد درحالیکه مردم همهچیز را با چشمان خودشان میبینند یا حتی اگر نبینند شبکههای اجتماعی اجازه این پنهانکاری را نمیدهند. اگر صادقانه با مردم حرف زده میشد، خیلی از اتفاقات و صدمات اخیر نبودند.
عاقبت اعتراضات آبی
برخلاف چیزی که رسانهها اعلام میکنند مشکلات استان حل نشده است و هر مشکلی در چرخه معیوب خودش مشکل جدیدی را ایجاد میکند. امروز کشاورزان منتظر آسمان هستند که در پاییز ببارد وگرنه با خشکسالی مواجه خواهند شد. مشکلات دیگری مانند فاضلاب خوزستان، خشکی هورالعظیم و بیآبی هنوز جلوی چشم مردم است. عدهای رفع مشکلات استان را در عوضشدن یک مدیر و منصوب کردن یک استاندار ویژه میبینند، درحالیکه مسئله آب و انتقال آب در خوزستان باید حل شود و همزمان با یک بازنگری در آمایش سرزمینی، بهصورت ویژه اجرا شود.
در ماجرای خشکسالی اخیر، ۴۰خانوار گاومیشدار از روستاهای سوسنگرد، خودشان را به حاشیه اهواز رساندند. همزمان ۷۰۰روستای در استان با تنش آبی روبهرو است. مردم آنجا احساس تنهایی میکنند و خوزستان به یکی از بزرگترین استانهایی تبدیل شده است که مردم از آن مهاجرت میکنند.
گزارش: حامد هادیان/همشهری