ژاله علو مانند پدربزرگ خوشنویسش، خطی نیکو نداشت ولی خداوند ذوق ادبی و صدایی گیرا به او بخشید تا در وادی فرهنگ و هنر این سرزمین ماندگار شود.
به گزارش ایسنا، فردا - ۱۴ مرداد - سالروز تولد ژاله علو است، بازیگری که هم برایمان «سیندرلا» را تماشایی کرد و هم با ابهت «خاله لیلا» مجذوبمان ساخت.
او سال ۱۳۰۶ در محله سنگلج و در خانوادهای زاده شد که فرهنگ برایشان اهمیت داشت. پدرش گرچه ارتشی بود ولی ذوق هنری داشت و این چنین بود که دخترک همین که کمی خواندن آموخت، پدر دیوان سعدی و حافظ را به دستش داد. شاید همین آشنایی با شعر و ادب بود که سبب شد سالها بعد شبانگاهان در میانه خواب برخیزد، شعری بگوید و دوباره چشم بر هم بگذارد.
ژاله علو در کنار بازیگری در سرایش شعر هم دستی دارد و بعضی شعرهایش در اوایل دهه ۵۰ در مجلات منتشر شدهاند .
درس و مشق را در دبستان «نواختران» در خیابان شاهپور آغاز کرد و دوره متوسطه را در مدرسه «خسرو خاور» گذارند. مدتی به دانشسرای مقدماتی رفت و به دلیل علاقه به کار هنری، هنرستان هنرپیشگی را انتخاب کرد.
در هنرستان هنرپیشگی نزد استادان بزرگی مانند هایک گاراگاش، دکتر نامدار که استاد فن بیان بود و خانمی سوییسی که استاد بدن و حرکت بود، مشغول نوآموزی شد.
در همین هنرستان با چهرههایی همانند محمد نوری، معز دیوان فکری و ... هم شاگردی شد و اولین حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرد.
در زمانی که بسیاری از خانوادهها، حضور فرزندان بویژه دخترانشان را در فضای هنری برنمیتافتند، پدر و مادر ژاله علو اطمینان داشتند دختری که پروردهاند، به خطا نمیرود و به او فرصت دادند تا توانمندیاش را بروز بدهد.
طوسی حائری، معلم ادبیات دانشسرای مقدماتی ، نخستین کسی بود که صدای خوش این دختر نوجوان را کشف کرد. او که خود جزو اولین گویندگان زن در رادیو بود، به دانشآموز نوجوان خود پیشنهاد کرد که گویندگی در رادیو را بیازماید. ژاله علو اولین حضورش را در رادیو با اعلام برنامهها آغاز کرد و بعدها در این خانه ماندنی شد. فضای صمیمیانه رادیو او را نیز همچون دیگر همکارانش پا گیر کرد.
در دوره شکوه خیابان لالهزار که چراغ تئاترها و سینماهایش پر فروغ بود، ژاله علو اولین تجربههای جدی خود را در حوزه تئاتر در تئاتر فردوسی به انجام رساند.
خودش درباره این دوره در گفتگوی تاریخچه شفاهی سایت ارته ( سایت تاریخچه شفاهی هنرمندان ) گفته است : «عبدالحسین نوشین (پدر تئاتر نوین ایران) رفته بود و گروهش دنبال همکار بودند و دکتر نامدار مرا معرفی کرد.»
مدتی بعد در تئاتر «تهران» میخواستند نمایش «آغا محمد خان» را بروی صحنه ببرند که دنبال او رفتند و برای بازی در نقش «امینه»، خواهر فتحعلی شاه و برادرزاده آغا محمد خان انتخابش کردند. بعدتر در نسخه سینمایی به کارگردانی صادق و منصور بهرامی هم همین نقش را بازی کرد.
او علاوه بر فعالیت در تئاتر فردوسی و تهران برای همکاری به تئاتر فرهنگ هم دعوت شد و در این تئاتر هم دو سه نمایش کار کرد. در همین تئاتر بود که هنرمندانی چون هوشنگ سارنگ، بدری هورفر، علی اصغر گرمسیری، لرتا هایراپتیان، نوشین و ... جدیت در کار را به او آموختند. برای آنان تئاتر هرگز سَرسَری نبود.
سال ۲۷ به طور جدیتری کار خود را در رادیو ادامه داد. اولین نمایش رادیوییاش با پرویز خطیبی بود و بعد از آن با مهدی قاسمی، نصرت الله محتشم، عزیز الله حاتمی هم همکاری کرد.
در همکاری با محتشم برنامه «داستان شب» را پایهریزی کردند. علو از اولین داستان شب با محتشم کار کرد و پای ثابت نمایش رادیویی شد.
با وجود برنامههایی مانند «داستان شب» و نمایشهای رادیویی، کار رادیو رونق گرفت و او نیز این فضای گرم را خانه خود دید و در کارهای رادیویی پرشماری حضور پیدا کرد.
سال ۳۳ با محتشم ازدواج کرد، پیوندی که چهار سال دوام داشت و سال ۳۸ به جدایی رسید تا اینکه سال ۴۴ با یک مهندس شرکت نفت ازدواج دوبارهای داشت.
گرچه در رادیو تصویر هنرپیشه دیده نمیشد ولی او در برابر میکروفن رادیو هم همان بود که روی صحنه. آن چنان که خود گفته است: «مقابل میکروفن هرگز ادای گریه در نمیآوردم. اول به باور خودم فکر میکردم و بعد هم به باور مخاطب.خندهام هم واقعی بود.»
در دهه ۴۰ به عنوان کارگردان رادیویی هم فعال شد و بتدریج دوبله را هم آزمود و آنجا نیز ماندگار شد.
ژاله علو که به نسل طلایی دوبلورهای ایران تعلق دارد، در سینما و تلویزیون گویندگیهای بسیار کرد. از مشهورترین بازیگرانی که او به جایش صحبت کرده، میتوان از سوفیا لورن نام برد.
دهه ۵۰ برای او با سرایش شعر همراه شد.او که در کودکی با سعدی و حافظ و مدتی بعد با مولانا دمخور شده بود، در این دهه شروع به سرایش شعر کرد و چند شعرش در کتاب زنان شاعر ایران منتشر شد.
ورودش به سینما با اسماعیل کوشان رقم خورد. همان استاد دوران نوجوانی، نامدار او را به کوشان معرفی کرد.
کوشان آن زمان میترا فیلم را راهاندازی کرده بود. «طوفان زندگی» اولین فیلمی است که با آن ، حضور مقابل دوربین سینما را تجربه کرد و بعدها با کارگردانانی همچون هوشنگ کاووسی، علی کسمایی هم کار کرد.
بازی در فیلم»طوقی» سبب همکاری او با علی حاتمی شد. همچنانکه در فیلم «صدای صحرا» هم با نادر ابراهیمی همکاری کرد.
علو در سال های بعد از انقلاب با بازی در فیلمهایی مانند «زمان از دست رفته» به کارگردانی پوران درخشنده، «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی، «روز واقعه» کار شهرام اسدی، «آدم برفی» به کارگردانی داود میرباقری، «سلطان» کار مسعود کیمیایی، «جنگ نفتکشها » ساخته محمد بزرگنیا و ... حضور خود را روی پرده نقرهای تداوم بخشید.
با بازی در نقش خاله لیلا در مجموعه «روزی روزگاری» در کنار خسرو شکیبایی یکی از خاطره انگیزترین بازیهای خود را رقم زد. مجموعهای که به کارگردانی امرالله احمدجو که بسیار مورد توجه قرار گرفت و بعدتر هم با همین کارگردان «تفنگ سرپر» را کار کرد که البته به اندازه «روزی روزگاری» مورد توجه قرار نگرفت.
بازی در آثاری مانند «بی بی یون» کار حسین پناهی، «این خانه دور است »کار مشترک مسعود رسام و بیژن بیرنگ، «امیر کبیر» به کارگردانی سعید نیکپور، «روشنتر از خاموشی» ساخته حسن فتحی، «گرگها »کار داود میرباقری،« گالشهای مادربزرگ» به کارگردانی بهمن زرینپور بخش دیگری از کارنامه پر و پیمان هنری اوست.
او با سرپرستی گروه گویندگان سریال «سالهای دور از خانه» یا همان «اوشین» موفقیت دیگری برای خود رقم زد، مجموعهای که بعد از گذر سالیان همچنان در خاطرهها زنده است.
اما ژاله علو فقط برای نسلهای قبلی خاطرهساز نیست. او از جمله گویندگانی است که برای کودکان دیروز و حتی امروز خاطراتی زیبا خلق کرده است.
به واسطه فعالیت امثال او بود که روزهای کودکیمان را با تماشای انیمیشنهایی مانند «زیبای خفته»، «تام بند انگشتی»،«جادوگر شهر زمرد»، «پینوکیو»، «سیندرلا»، «گربههای اشرافی»، «سفید برفی و هفت کوتوله»، «جک و لوبیای سحرآمیز» و نیز مجموعههایی مانند «بامزی، قویترین خرس دنیا»،«رامکال» «جزیره ناشناخته» ، «دهکده حیوانات»، «الفی اتکینز» و ... رنگین ساخت