عصرایران - تحولات روزها و هفته های گذشته در افغانستان و انتشار اخبار روزانه از پیشروی شبه نظامیان طالبان در مناطق مختلف این کشور همزمان با خروج بحث برانگیز نیروهای آمریکایی و ناتو از این کشور، تا حدود زیادی پیچیده و به خاطر همین پیچیدگی نگران کننده به نظر می رسد و در این زمینه به نکات زیر می توان اشاره کرد:
1- بازگشت افغانستان به نقطه سرخط: تحولات روزهای گذشته در افغانستان و انتشار خبر پیشروی های طالبان در چهارسوی این کشور نشان از یک واقعیت تلخ برای افغانستان و منطقه دارد و آن هم بازگشت به نقطه اولیه پس از 20 سال تلاش برای ایجاد تغییر و توسعه روند سیاسی و اجتماعی در افغانستان است. پس از نزدیک به 20 سال از اشغال نظامی افغانستان و سقوط حکومت طالبان در پی حمله آمریکا به افغانستان در مهرماه 1380 و تشکیل یک دولت دموکراتیک شکننده و گلخانه ای در افغانستان، حالا با قدرت یابی مجدد طالبان در این کشور به نظر می رسد همه رشته ها در حال پنبه شدن و بازگشت دوباره این کشور به نقطه سرخط است.
2- امکان ارزیابی و تحلیل دقیق کم است: تحولات هفته های گذشته در افغانستان به گونه ای است که امکان ارزیابی از وضعیت موجود و تحلیل دقیق براساس داده های راستی آزمایی شده کم است؛ چون ادعاهای گروه های شبه نظامی وابسته به طالبان حاکی از پیشروی سریع آنها و تصرف دهها شهرستان طی 2 ماه گذشته است در حالی که دولت مرکزی افغانستان در موارد زیادی ادعاهای طالبان مبنی بر تصرف شهرها و مناطق را رد می کند.
عکس آرشیوی/ رویترز
3- یک تخمین ترسناک: روزنامه وال استریت ژورنال آمریکا اخیرا در گزارشی مدعی شده بین 6 ماه تا 1 سال پس از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان، شبه نظامیان طالبان خواهند توانست با تصرف بخش اعظمی از خاک افغانستان دولت مرکزی را سرنگون کرده و بر این کشور حاکم شوند.
4- وعده خروج بایدن: دولت بایدن اعلام کرده تا پایان شهریور امسال و تا بیستمین سالگرد واقعه 11 سپتامبر می خواهد تمامی نیروهای آمریکایی را از افغانستان بیرون بکشد و تنها ممکن است چند ده نیرو برای محافظت از فرودگاه بین المللی کابل در این کشور باقی بمانند. این اقدام آمریکا به گمان بسیاری از ناظران منجر به خلاء قدرتی خواهد شد که طالبان از آن نهایت استفاده را خواهد کرد، کما اینکه طی هفته های گذشته نهایت بهره را برده است و به مناطق تحت تصرف خود در افغانستان افزوده است.
5- طالبان زیر و روی پوست افغانستان: واقعیت دیگر در نگاهی به صحنه داخلی افغانستان این است که طالبان طی 2 دهه گذشته به طور کامل از صحنه محو نبود و حتی بر بخش هایی قابل توجه از مناطق و استان های افغانستان تسلط داشت و حکومت می کرد اما طی هفته های گذشته به نظر می رسد در حال پیشروی و فتح سنگر به سنگر مناطق بیشتری از افغانستان است و با تاکتیک تبلیغاتی در حال بزرگنمایی این پیشروی هاست؛ در حالی که دولت افغانستان در نقطه مقابل در حال تخفیف دادن به ادعاهای طالبان است.
6- انشعابات داخل طالبان : طالبان امروز بر خلاف 2 دهه پیش،یک گرو.ه متمرکز با رهبری واحد نیست و طی 20 سال گذشته در داخل این گروه فراکسیون های مختلف تشکیل شده و انشعاب های زیادی صورت گرفته و هم اینک در داخل این گروه رهبران و گروه های شبه نظامی مختلفی وجود دارند که برخی از آنها در مقابل آمریکا و دولت مرکزی افغانستان مداراجوتر و اهل مذاکره و سازش و برخی گروه های دیگر اما خواهان برخوردهای سلبی تر و شدیدتر برای استقرار یک امارت و دولت اسلامی هستند. حضور شبه نظامیان شبکه حقانی و داعش در افغانستان نیز بر پیچیدگی اوضاع افزوده است.
7- طالبان خوب و بد؟ : بر اساس این تقسیم بندی ها گروهی از ناظران طالبان را به دو گروه خوب و بد تقسیم کرده و معتقدند می شود با جذب طالبان خوب و دادن سهم به آنها، طالبان بد را منزوی کرده و آنها را از دولت و قدرت دور نگه داشت. در مقابل عده دیگری معتقدند تغییرات طالبان بیشتر شکلی و نه ماهوی است و تاکتیک "لاس زدن" با طالبانِ خوب برای مهار طالبانِ بد، ممکن است قماری خطرناک باشد. چون این یک تاکتیک ناآزموده است و معلوم نیست قمار با آن تا چه میزان جواب بدهد؛ سابقه طالبان می گوید این گروه در برابر وسوسه و سودای به دست گرفتن تمامی قدرت برای پیاده کردن تمامی احکام شریعت جدی است و با کسی تقسیم قدرت نمی کند.
8- طالبان می گوید فرق کرده: یکی از ادعاهایی که این روزها مطرح می شود این است که طالبان جدید با طالبان 2 دهه گذشته فرق کرده و دچار دگردیسی شده است. این موضوع هم می تواند یک تاکتیک تبلیغاتی از سوی طالبان برای کاستن از حساسیت های افکار عمومی در داخل و خارج افغانستان در قبال پیشروی های نظامی اخیر آنها باشد و در نهایت و به محض به دست گرفتن کنترل تمامی بخش های افغانستان و به زیر کشیدن دولت مرکزی کابل، این گروه تغییر رویه داده و اجرای سیاست های سرکوبگرانه و متحجرانه سابق خود از جمله گردن زدن در ملا عام، جمع آوری تلویزیون و رادیو و ممنوع کردن فیلم و هر گونه موسیقی و منع زنان از همه حقوق اجتماعی شان و.. را به اجرا بگذارند.
9- نگاه اصلاح طلبان به اصلاح طالبان!: در داخل ایران به نظر می رسد جدای از موضع رسمی حاکمیتی - که این روزها نمی توان به درک و جمع بندی درستی از آن رسید - یک شکاف و فضای قطبی شده در بین ناظران و تحلیلگران و حتی 2 اردوگاه سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا به موضوع قدرت یابی مجدد طالبان در افغانستان وجود دارد.
اصلاح طلبان غالبا نگاه و موضعی منفی در این باره دارند و می گویند باید با احتمال قدرت یابی دوباره طالبان در افغانستان مقابله کردو مانع تحقق چنین سناریویی شد، در حالی که برخی محافل اصولگرایان با مطرح کردن اصلاح و تغییر طالبان می گویند طالبان امروز دیگر طالبان 20 سال پیش نیست؛ حتی روزنامه اصولگرای جوان روز سه شنبه در یکی از تیترهای اصلی صفحه نخست خود موضوع اصلاح شدن طالبان را مطرح کرده و به نقل از طالبان نوشته: آنها فرق کرده اند و دیگر به دنبال کارهای سابق مثل حمله به اماکن دیپلماتیک و شهروندان خارجی و... نیستند.
مذاکرات سال گذشته هیات طالبان با وزیر خارجه ایران در تهران/ عکس: تسنیم
10- نگاه ایران به مساله: در هفته های گذشته به درستی نمی توان یک نگاه مشخص و موضع رسمی درباره تحولات افغانستان در ایران به دست آورد. شاید بخشی از دلیل این امر به پیچیدگی اوضاع داخل افغانستان باشد که هنوز در بسیاری از موارد برای ناظران و دولت های خارجی در هاله ای از ابهام است؛ چون اطلاعات ضدو نقیضی از سوی محافل طالبان و محافل دولتی افغانستان به دست می رسد که با یکدیگر متناقض و متضاد هستند. اما اگر بخواهیم موضع گذشته ایران درباره طالبان و افغانستان را در نظر بگیریم باید گفت که تحولات افغانستان برای ایران بسیار مهم است و هر گونه ناامنی و بی ثباتی در این کشور به صورت مستقیم و فوری تاثیرات سوء خود را برای ایران به دنبال خواهد داشت.
11 – خاطره بد ایران از طالبان: صدای پای طالبان برای ایران آشناست و متاسفانه ایرانی ها خاطره خوشی از این گروه ندارند. طالبان در سال 1377 با حمله به کنسولگری ایران در شهر مزار شریف افغانستان و همزمان با اشغال این شهر دست به جنابتی هولناک علیه کادر دیپلماتیک و خبرنگاری ایران زد و با کشتار ایرانی های داخل کنسولگری، دل مردم ایران را داغدار کرد و این داغ همچنان برای مردم ایران زنده است.
12- سهم طالبان چقدر می تواند باشد؟ طالبان به عنوان بخشی از واقعیت سیاسی موجود در افغانستان می تواند در چارچوب گفتگوهای ملی با دولت این کشور و در صورت پذیرش روندهای قانونی و دموکراتیک و به رسمیت شناختن قانون اساسی و دولت قانونی افغانستان وارد روند سیاسی این کشور شده و در هرم قدرت سهم ایفا کند؛ اما اگر بخواهد تمامیت خواهی در پیش گرفته و به دنبال تشکیل یک امارت اسلامی مانند آنچه که در دهه 1990 در افغانستان تشکیل داده بود، باشد؛ پذیرش واقعیتی به نام طالبان حتی در اندازه اندک آن هم برای جامعه جهانی و کشورهای همسایه و مردم و دولت قانونی افغانستان میسر نخواهد بود.
بنابراین به نظر می رسد عقل سلیم حکم می کند مادامی که گروه هایی شبه نظامی زیر چتر عنوان طالبان با توپ و تفنگ در دسته و گروهان و گردان هایی در مناطق مختلف افغانستان در حال پیشروی بوده و شهرها را یکی پس از دیگری به اشغال خود در میاورند، باید هر چه سریعتر کشورهای همسایه و جامعه جهانی نسبت به این موضوع حساسیت به خرج داده و به مقابله با آن برخیزند.
13- عملکرد غیرمسئولانه آمریکا: ایالات متحده آمریکا طی 2 دهه گذشته غیرمسئولانه ترین رفتار را در قبال افغانستان نشان داده است و حالا با خروج پرحرف و حدیث مجموعه پازل رفتارهای غیرمسئولانه خود در افغانستان را تکمیل کرد. آمریکا با این خروج نشان داد تنها اهل به هم ریختن و سپس فرار از مسئولیت است و به جای سامان دادن و نظم دادن به امور، متخصص ریختن بمب های چند تنی از آسمان بر سر مردم است.
اساسا خود آمریکایی ها با حمله 2 دهه پیش به افغانستان، اولین گوی دومینوی بحران کنونی در افغانستان را حرکت دادند و از این حیث یکی از ریشه های اصلی بحران کنونی در افغانستان به شمار می روند و همزمانی خروج نظامی آنها از افغانستان با پیشروی طالبان برای تصرف شهرهای افغانستان هم مشکوک به نظر می رسد و گمان می رود در پس پرده توافق هایی با طالبان داشته اند.
14- حامیان دیروز و امروز طالبان: دولت های پاکستان و عربستان سعودی و امارات در کنار اسراییل می توانند به دلایل مختلف از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان راضی و خشنود باشند؛ همان گونه که در دهه 1990 میلادی نیز طالبان با حمایت و هدایت همین کشورها بر افغانستان مسلط شد و تنها از سوی 3 کشور پاکستان، عربستان و امارات به رسمیت شناخته شد.
از سوی دیگر آمریکا نیز می تواند از تحولات اخیر افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان نفع ببرد چون با این کار می تواند طالبان را مثل بمبی در وسط حیاط خلوت 3 رقیب و دشمن اصلی خود یعنی محور چین- ایران و روسیه بترکاند.
عکس آرشیوی/ آسوشیتدپرس
15- سه تهدید اصلی به قدرت رسیدن طالبان برای ایران: تهدیدات ناشی از تحولات داخلی افغانستان در شرایط کنونی برای امنیت ملی ایران از 3 زاویه قابل طرح است:
1- احتمال ورود دوباره صدها هزار پناهجوی افغان به ایران در صورت وقوع جنگ داخلی در افغانستان در شرایطی که ایران از نظر اقتصادی با مشکلات و ابرمشکلات بزرگی دست و پنجه نرم می کند و واقعا توانایی میزبانی از این تعداد پناهجوی افغان را ندارد.
2- بر اساس بسیاری از گزارش ها، شبه نظامیان داعش پس از شکست در عراق و سوریه به سمت افغانستان رفته و در آنجا شاخه تشکیل داده و لانه کرده اند و طی سال های گذشته هم مسئولیت عملیات های تروریستی مختلفی را در افغانستان بر عهده گرفته اند.
گزارش های زیادی هست که طالبان و داعش در پیشروی های اخیر این گروه در صفوف به هم فشرده و در کنار یکدیگرهستند.
قدرت یابی مجدد طالبان در افغانستان برای ایران در حکم فعال شدن دوباره جبهه داعش علیه امنیت ملی ایران از نقطه ای دیگر و در طول بیش از 800 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان است و این مساله به هیچ وجه برای ایران قابل پذیرش نیست.
3- ناآرامی در افغانستان برای اقتصاد و توسعه ایران یک تهدید جدی است. این مساله علاوه بر اینکه روند عادی مراودات اقتصادی و بازرگانی و صادرات کالاهای ایرانی به بازار افغانستان را تحت تاثیر قرار خواهد داد در میان مدت و بلند مدت نیز سبب ناامنی و عدم پیشرفت طرح های توسعه خطوط جاده ای و ریلی ترانزیتی در داخل افغانستان برای اتصال به طرح کریدور ترانزیتی شمال - جنوب با محوریت ایران خواهد بود.