عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: تصور کنید که جنگ است، با نیروهای خط مقدم چه رفتاری باید داشت؟ روشن است که با تمام توان برای آرامش خاطر و دسترسی آنان به امکانات کوشش میکنیم. حالا اگر آنان را درگیر کاغذبازی و امور پیش پا افتاده نماییم نتیجه چه خواهد شد؟
قضیه از این قرار است که در یک سال گذشته کادر بهداشت و درمان کشور در خط اول مبارزه با ویروس کرونا هستند. هر چند در مقاطعی از فشار کار کم شده است، ولی بیشتر این مدت را در مبارزه بودهاند. حتی آنان که در خط مقدم این مبارزه، یعنی اتاقهای آی.سی.یو. و بخشهای کرونایی نبودهاند، به نحو دیگری در خطوط دوم و سوم درگیر این پدیده بودهاند.
مطبها و بیمارستانها باید خدمات درمانی بدهند و این امر خطر ابتلا را زیاد میکند، به همین علت آنان برای باز ماندن این مراکز بالاترین احتیاطات را به کار گرفتهاند. از جمله فاصلهگذاری میان بیماران، فاصله انداختن میان ویزیتها و معاینات و... که موجب طولانی شدن زمان باز بودن مطبها شده است و بسیاری از پزشکان پس از ساعت 9 از مطب خود خارج میشوند.
نه فقط از مطب که در تمامی بیمارستانها پزشکان برخی از شبها را آنکال و گوش به زنگ هستند تا اگر ساعت 2 بعد از نیمه شب هم زنگ زدند، خود را به بیمارستان برساند. بسیاری از آنان شبهایی که آنکال هستند اتاق خود را جدا میکنند تا بر اثر صدای زنگ تلفن دیگر اعضای خانواده دچار مشکل و بیداری نشوند.
از طرف دیگر وزارت بهداشت برای کاهش اپیدمی، مقرر کرده است که از ساعت 9 شب به بعد ترددها در سطح شهر غیر مجاز تلقی شود، مگر در موارد ضروری. برای حل این مسأله شماره خودروهای پزشکان را در اختیار راهنمایی و رانندگی قرار دادهاند که جریمه نشوند، ولی آنان همچنان این خودروها را جریمه میکنند. برای رفع آن باید مراجعه چند ساعته به مراکز مربوط کرد سپس نامه از بیمارستان یا دیگر مراجع گرفت که آقا یا خانم دکتر آنکال بوده یا... و این فرآیند برای انجام کاری که اصولاً برای پزشکان نیازی نیست، بسیار ناراحتکننده و توانفرسا است.
دولت و وزارت بهداشتی که نمیتواند مسایلی به این سادگی را در این شرایط اضطراری حل کند، چگونه انتظار دارد که نیروهای خط مقدم این مبارزه با طیب خاطر به انجام وظیفه اصلی خود مشغول باشند؟ شاید از نظر یک مقام مسئول این مشکل موضوع چندان مهمی نباشد. ولی چنین نیست، همین امور کوچک است که در ابعاد گسترده موجب شکلگیری احساس و نگرش افراد نسبت به خود، نسبت جامعه و نسبت به حکومت میشود.
من اگر یک پزشک باشم، میفهمم که اگر لازم باشد، ساعتها در آی.سی.یو با وجود وخیمترین بیماران فعالیت کنم و آنان را درمان نمایم، این کار نوعی وظیفهشناسی است و احساس رضایت ایجاد میکند. ولی امکان ندارد که بفهمم که در شرایط کنونی که همه چیز الکترونیک شده و شماره خودروی من وجود دارد، چرا باید برای بیدار شدن در ساعت دو بعد از نیمه شب و رفتن به بیمارستان جریمه شوم و یک نیم روز را صرف حل آن کنم و به دادگاه حل اختلاف و پلیس رفته و نامه مجوز بیمارستان را ببرم، آن هم یک بار نخواهد بود، هر از گاهی اتفاق خواهد افتاد.
بیدار شدن ساعت 2 و رفتن به بیمارستان هر چند سخت است ولی انجام وظیفه و لذتبخش است و رضایت خاطر ایجاد میکند، در حالی که دویدن دنبال حذف جریمه 200 یا 500 هزار تومانی توهین است و هیچ چیز دیگری نیست.
متأسفانه مقامات رسمی متوجه این واقعیت نیستند که باارزشترین سرمایههای این مملکت که نیروهای متخصص باشند در حال رفتن از کشور است حداقل این ایده به ذهن آنان آمده است. کمیت آن محل بحث و گفتگو است.
از آنجا که در این کشور موضوعات اینچنینی به بحث و گفتگو و نیز پژوهش گذاشته نمیشود نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد، ولی شواهد فراوانی وجود دارد که این موج مدتها است آغاز شده است. لطفاً با سیاستهای نادرست این فرآیند خروج را تسریع نکنید. این نحوه مقابله با کرونا نیست.