۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۶۵۹۳۹
تاریخ انتشار: ۰۳:۲۶ - ۳۰-۱۰-۱۳۹۹
کد ۷۶۵۹۳۹
انتشار: ۰۳:۲۶ - ۳۰-۱۰-۱۳۹۹

داستان کودکانه جدید/ قصه بزغاله خجالتی

داستان کودکانه جدید/ قصه بزغاله خجالتیتوی یک گله بز، یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط  یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد.

وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.

اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.

چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد.

یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت. به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند. اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم. وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند.

چوپان گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با آنها نیامده، به خاطر همین سگ گله را فرستاد تا به خانه برگرده و بزغاله را با خودش بیاورد. اما اول درگوش سگ  یک چیزهایی گفت و بعد آن را راهی خانه کرد.

سگ گله به خانه برگشت و یک گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود. باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با او حرف بزند اما خجالت می کشید. یک کم اطراف آن راه رفت و منتظر ماند، اما سگ اهمیتی نمی داد. بلاخره صبر او سر آمد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا ماندم می شه من رو ببرید به گله برسانید؟ سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند می رم می تونی بهم برسی؟

چوپان مهربان چشم به جاده دوخته بود و منتظر آنها بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی دارد می دود و می آید و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می آید مثل اینکه با هم دوست شده بودند. آنها با هم  حرف می زدن و می خندیدن.

چوپان گله لبخندی زد و گفت امیدوارم بزغاله خجالتی همین طور ادامه بده تا یک بزغاله شاد و شنگول شود.

ارسال به دوستان
بیانیه عجیب نظام پزشکی در پی نابینا شدن ۹ نفر در بیمارستان نگاه تبدیل تانک ارتش بشار اسد به میوه فروشی در شهر حلب (فیلم) کریم باقری و سیدجلال حسینی سکان هدایت پرسپولیس را در دست گرفتند آقای رئیس کمیسیون بهداشت! ما «ماست‌مالی» بلد نیستیم هدیه رهبر معظم انقلاب به سرکنسول عراق در کرمانشاه (فیلم) با این دمنوش‌های جادویی، بی‌خوابی را برای همیشه فراموش کنید! یمن: با ۸ موشک و ۱۷ پهپاد به ناو آمریکا حمله کردیم دیدار وزیر خارجه ترکیه با جولانی در دمشق (فیلم) افزایش قیمت بنزین تکذیب شد بغداد الیوم: تیم ترامپ برای ایران پیام ارسال کرده است/ این پیام شامل آمادگی او برای مذاکره و امکان رسیدن به توافق هسته‌ای است عراقچی در گفت‌وگوی تلفنی با وزیر خارجه یمن: رژیم صهیونیستی به‌رغم حمایت غرب، نتوانسته به اهداف شیطانی خود دست یابد غذای خیابانی در افغانستان؛ پخت چپلی کباب و تخم مرغ کباب (فیلم) دیدار وزیر خارجه ترکیه با جولانی در دمشق تغییرات لباس جولانی / از پیراهن سبز تا کروات (عکس) هزینه‌های نجومی سعودی‌ها؛ ۱۵۰ میلیون یورو برای رضایت ایجنت‌های فوتبال