عصرایران؛ احسان محمدی- اگر اعلام کنند که هنگام بررسی وجود یا عدم وجود تمساح در دریاچه چیتگر چند دایناسور زنده، قاتل بروسلی، یک هواپیما پر از شمش طلا، دکل نفتی گمشده هم پیدا شدهاند تعجب نمیکنم. مدتهاست چیزی برای غافلگیر شدن وجود ندارد.
درست در روزهایی که ویدیویی از دوستیِ یک یوزپلنگ با محیطبانی در فضای مجازی با غش و ضعف اشتباهی برخی همراه شده و آن را نمونۀ جالب حیوان دوستی! عنوان کردهاند، انتشار خبر احتمال وجود یک تمساح در دریاچۀ چیتگر به «تیتر یک» تبدیل شد.
برخی از فعالان فضای مجازی با انتشار عکسهایی از کودکان مجروح در سیستان و بلوچستان نوشتهاند که تکهپاره شدن بچههای معصومی که برای آوردن یک سطل آب گلآلود کنار برکهها میروند این همه سر و صدا نداشت که خبر احتمال وجود یک تمساح در تهران دارد. این عدالت خبری نیست و مردم محروم حق دارند گله کنند که همه امکانات و توجهها در تهران است. همان حکایت قدیمیِ دو چیز صدا ندارد: مرگ فقیر و ننگ ثروتمند!
در میانه گمانهزنیها در مورد امکان وجود تمساح در چیتگر، کارشناسی عنوان کرده بود «ممکن است شهروندی تمساح خانگی داشته و چون نتوانسته از پس نگهداری آن بر آید در دریاچه رهایش کرده باشد.» فارغ از اینکه تمساحی در چیتگر یافت شود یا ماجرای چیزی شبیه بارش بادمجان در تهران از کار درآید، این اتفاق رها کردن حیوان خانگی بارها رخ داده است.
دوست دامپزشکی تعریف میکرد که روزانه جلوی مطب او برخی حیوانات خانگیشان را رها میکنند و میروند. وقتی نگهداری از جیوان خانگی به تب اجتماعی و مُد تبدیل شود حتماً مواردی از این دست هم رخ میدهد. سگی که باید در سیبری زندگی کند را به تهران با هوای گرم و خشک میآورند، بارها تصاویری از شیر و ببر خانگی منتشر شده و حتی گفته شد کسانی از پنگوئن در یخچالهای مخصوص نگهداری میکنند. در چنین فضایی چرا باید تعجب کرد که یک نفر کروکودیل کوچکی خریده و بعد از مدتی که از پس خورد و خوراکش بر نیامده آن را رها کرده است؟
حیوان دوستی البته که ارزشمند است اما اغراق در این رفتار مثل اغراق در هر کار دیگری تبعات دارد. هفته پیش بعد از انتشار ویدئویی که در آن یک حیوان آزار با موتور از روی سگی رد میشد، ویدئویی منتشر شد که همان فرد را در بیابانی نشان میداد که از قرار معلوم کتکخورده بود و زنی با گوشی موبایل از او فیلم میگرفت و میگفت:«این عاقبت یه حیوان آزاره، آوردیمش اینجا و مدفوع سگ دادیم بخوره!»
رفتار آن فرد قطعاً مجرمانه و سزاوار مجازات بود اما اسم کار دوم را میشود دفاع از حقوق حیوانات گذاشت؟ حیوانات فقط سگ و گربه هستند یا یوزپلنگ و پلنگ و خرس و فک خزری و ... که اتفاقاً در معرض انقراض هستند هم باید مورد توجه قرار بگیرند؟ ماجرا ساده است، پشت موج ترویج نگهداری از حیوانات خانگی ثروت عظیمی نهفته است. از قاچاق گونهها تا تهیه دارو و مواد غذایی و بهداشتی و ...حتی عمل زیبایی روی پلک و دُم و گونه و لب سگ و گربهها هم در کشور باب شده و این حیوانات به بخشی از نمایش یک نوع سبک زندگی تبدیل شدهاند.
فروردین امسال در اقدامی قابل تحسین تفاهمنامهای میان سازمان حفاظت محیطزیست و پلیس فتا امضا شد و طی آن «مرکز فوریت های سایبری یگان حفاظت محیط زیست» تشکیل گردید تا به جرائمی مانند خرید و فروش حیوانات در فضای مجازی، حیوان آزاری، تخلفات و اخبار شهروندان، تخلفات حوزه شکار و ... با سرعت بیشتری رسیدگی شود. علیرضا ساجدین رئیس این مرکز از رسیدگی به حدود 300 تخلف در فضای مجازی و معرفی بیش از 110 نفر از مجرمین به مراجع قضایی خبر داده است.
انتظار اینکه سازمان حفاظت محیطزیست با بودجه و نفرات بسیار اندک بتواند به تمام جرائم در خصوص حیوان آزاری رسیدگی کند غیرممکن است، بخشی از این ماجرا را باید رسانهها و چهرههای اجتماعی مدیریت کنند. جای یوزپلنگ نه آغوش محیطبان که دل طبیعت است و انتشار ویدئوهایی از آن دست با تحسین و غبطه فقط به ترویج نگهداری حیوان وحشی به عنوان گربه و سگ خانگی کمک میکند.
نگهداری از حیوان خانگی «مسئولیت» دارد، نیازمند آموزش و فرهنگی است که بسیاری از ما نیاموختهایم که اگر آموخته بودیم به اسم حمایت از محیطزیست این همه سگ و گربه رها شده در خیابان و بیابان نداشتیم که گاهی به انسان حمله کنند، که این همه شکایت به کلانتریها نداشتیم که صدای سگ همسایه زندگی را در مجتمع به کام همه تلخ کرده، که سگ خانگی باید قلاده داشته باشد و .... حیوانات اسباببازی ما نیستند. وسیله پز دادن ما در شبکههای اجتماعی نیستند که بعد از انتشار چند عکس در اینستاگرام از آنها خسته شویم و بگذاریم سر کوچه!
به عنوان کسی که بیست سال است در حوزه محیط زیست کار می کنم و حتی برای انتشار خبر پلنگکُشی به دادسرا احضار شدهام، باور دارم که چه در چیتگر تمساح پیدا بشود یا نشود، این شیوه قاچاق، خرید و فروش و ترویج نگهداری از حیوانات خانگی بدون آموزش خطاست.