چند سالی است که حضور بازیگران در صدا و سیما به عنوان مجری به امری عادی تبدیل شده است.
به گزارش ابتکار، گرچه گاهی این حضور موفق بوده و گاهی نه، حالا چندی است که با گسترش شبکه نمایش خانگی و ساخت برنامههای متنوع این پدیده به این پلتفرم هم راه یافته است. اما پرسش این است که چرا مجریان توانگری که سالهای نه چندان دور میتوانستند مخاطب بسیاری را پای برنامههایشان بنشانند، خانهنشین شدهاند و بازیگرانی که شاید تبحر چندانی هم در اجرا نداشته باشند، جایگزین آنها شدهاند؟
هرمز شجاعیمهر، مجری قدیمی صدا و سیما، مهمترین علت استفاده از بازیگران به عنوان مجری در برنامههای تلویزیونی را جبران یک نقض بزرگ عنوان کرد. این مجری باسابقه تلویزیون که از رادیو کارش را آغاز کرد و از همان ابتدا به طور تخصصی اجرای برنامههای خانواده را عهدهدار بود، درباره حضور بیسابقه بازیگران در تلویزیون در قالب مجری گفت: به نظر من تلویزیون یک نقص بزرگ را با آوردن هنرپیشههای محبوب بر طرف میکند و آن نقص نداشتن جذابیت در برخی از برنامههاست. برنامههایی هستند که به تنهایی جذابیتی برای مخاطب ندارند و باید یک هنرپیشه یا خواننده محبوب و معروف در برنامه باشد تا به خاطر وجود او برنامه جذاب شده و آن نقص برطرف شود.
شجاعیمهر ایراد این رویکرد را گم شدن هدف نهایی برنامه دانست و افزود: رسانه در ساخت یک مجموعه تلویزیونی، هدف مشخصی را دنبال میکند و در پی انتقال پیامی است. اگر مجری در جایگاه خودش نباشد این انتقال پیام دچار مشکل میشود. حضور سلبریتیها به عنوان مجری در تلویزیون در کوتاه مدت ممکن است مشکلی ایجاد نکند اما در دارازمدت آن برنامه پوچ میشود.
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون نیز در اینباره گفت: صدا و سیما گرچه عنوان رسانه ملی را یدک میکشد اما از مفهوم و معنای ملی بودن، تنها شعار آن را عنوان میکنند. چراکه سالها است به دلایل مختلف مانند تلقیهای نامناسب در عرصه مدیریت و تغییراتی که در بدنه سازمان صورت گرفته است، عدهای از کاربلدها، متخصصان و هنرمندان شناختهشده تلویزیون که در حیطه برنامه، فیلم و سریالسازی فعال بودند از تلویزیون کوچ کرده و در جاهای دیگر از جمله شبکه نمایش خانگی مشغول فعالیت هستند. با رانده شدن این افراد و نابسامانی عرصههای تولید و پخش، تلویزیون دو کار نادرست و غلط را رویه خود قرار داد.
آذین درباره این دو رویه گفت: اولین رویکرد، استفاده نادرست و کپیسازی از برنامههای شبکههای غربی به شکل نازل است. همچنین بهرهگیری نامطلوب از چهرههای سینمایی که در جامعه به نوعی شهرت یافتهاند باعث شده مجریان شناختهشده و فعال تلویزیون از صحنه این رسانه به عقب رانده شوند، که این امر سبب شده پای اسپانسرها بیش از گذشته به تلویزیون باز شود. درواقع با ورود سلیقه و پول اسپانسرها، اسپانسرها به جلوهگری پرداختهاند و سطح نازل سلیقه مدیران در این جلوهگری نقش اصلی را ایفا میکند. به عبارتی با آمدن این چهرهها، چهرههای واقعی گویندگان و برنامهسازان کاربلد از صفحه ذهن مخاطب و تلویزیون پاک شده است.
او درباره راهکار اصلاح این روند افزود: باید با تغییرات اساسی در نحوه نگرش و برنامهسازی، هر عنصر و عاملی در جای خود قرار بگیرد وگرنه با رویه موجود نهتنها به ساختار و محتوای برنامهها لطمه میخورد بلکه مردم نیز از این برنامهها فاصله میگیرند و فرهنگ جامعه خدشهدار میشود و نابههنجاری به بار میآید. بنابراین حضور سلبریتیها به عنوان مجری در برنامههای گوناگون تنها نشانه کاستیها و ندانمکاریهای مدیران برای ارائه برنامههای مناسب و شایسته است.