همواره صيادان و ماهيگيران و ملوانان بلوچ، كم مورد اخاذي، غارت، اسارتهاي طولانيمدت و شكنجههاي بسيار سخت جسماني و روحي و رواني كشورهاي آفريقايي و دزدان دريايي قرار نگرفتهاند.
محمد بلوچ زهی در روزنامه اعتماد نوشت: در تازهترين اين حوادث اوايل سال گذشته يك لنج حامل چهارده صياد و ملوان بلوچ ايراني كه به قصد صيد ماهي وارد آبهاي آزاد شده بودند توسط ماموران جمهوري موزامبيك به اتهام ورود به آبهاي قانوني خويش بازداشت و پس از آن بلافاصله روانه زندانهاي اين كشور واقع در جنوب قاره آفريقا شدند.
اكنون با گذشت نزديك به يك سال از اسارت اين ماهيگيران و تشديد نگرانيها در خصوص وضعيت سلامت و وخامت حال آنان، خانوادههاي صيادان در بند با نگارش نامهاي به محمدجواد ظريف خواستار پيگيري فوري و جدي وزارت امور خارجه براي آزادي اسيران خويش شدهاند.
هرچند كه تاكنون تلاشهايي براي رهايي اسيران ماهيگير در موزامبيك انجام شده اما اين رايزنيها نتيجه مشخصي در بر نداشته به همين دليل خانوادههاي مستضعف اين چهارده صياد بلوچ با نگارش نامهاي ضمن برشمردن رنجهاي حاصله از زنداني شدن سرپرستان و نان آوران خود خواستار اين شدهاند كه با ديپلماسي مقامات وزارت خارجه هرچه سريعتر شرايط را براي آزادي ايشان هموار و فراهم كنند.
در اين ميان آنچه بيش از پيش حائز اهميت است و قابل توجه تمامي چهارده صياد اسير در كشور موزامبيك اهل و ساكن روستاي محروم رمضان كلگ در شهرستان نيكشهر هستند و تقريبا همه اين زندانيان مستضعف از اقوام نزديك همديگرند و حتي در ميان آنها از يك خانواده دو يا چند نفر زندانياند كه به دليل نداشتن شغل و درآمد كافي براي صيادي به شهرستانهاي همجوار چابهار و كنارك رفته بودند.
مساله صيد صيادان بلوچ توسط دزدان دريايي و يا اسارت اينان همواره در كشورهاي قحطيزده، ناامن و بسيار فقير آفريقايي به تجارتي غيرانساني و كثيف اما جذاب و پررنق براي آنان بدل شده كه در بسياري از مواقع حتي به قيمت جان صياداني ايراني تمام خواهد شد كه ناتوان هستند از پرداخت مبالغ هنگفت در قبال آزادي خويش.
نيروهاي دريايي كشورهاي جنوبي آفريقا از جمله تانزانيا، سومالي، موزامبيك و... هر از چند گاه به اتهام و بهانه ورود غير مجاز به آبهاي قانوني خود اقدام به صيد صيادان بلوچ ايراني ميكنند كه يا ناخواسته و بدون اطلاع وارد آبهاي اين كشورها ميشوند، يا اينكه بر اثر توفانيشدن دريا يا نقص فني لنج ناچار خواهند شد به آبهاي سرزميني كشورهاي يادشده پناه ببرند اما اين پناهندگان بلافاصله پس از پا نهادن بر ساحل به ظاهر نجات طعمههايي جذاب و پولسازي خواهند شد براي گاردهاي ساحلي اين كشورهاي بحرانزده و گرسنه.
ميدانيم كه بنادر استراتژيك چابهار و كنارك در سيستان و بلوچستان به عنوان قطب صيد و صيادي ايران شناخته ميشوند و اكنون نيز بيش از 60 درصد صيد ماهيان صنعتي كشور و 40 درصد از كل صيد ايران در همين استان تامين ميشود بنابراين صيادان براي صيد بيشتر به آبهاي دور ميروند و ناخواسته يا از مرزهاي مشخص آبي عبور كرده و توسط گارد ساحلي كشورها بازداشت ميشوند، يا اينكه صيادان بلوچ طعمه صيد دزدان دريايي خواهند شد كه در هر دو صورت در ازاي آزادي اسيران بايد مبالغي هنگفت پرداخت شود در غير اين صورت يا از گرسنگي و تشنگي خواهند مرد يا از خطر شكنجههاي طاقتفرسا و بيرحمانه.
بر اساس آمارهاي موجود در حال حاضر تنها در شهرستان كنارك بيش از 25 هزار صياد به وسيله 930 فروند لنج و هزار و چهارصد قايق در اين منطقه مشغول صيد و صيادي هستند كه شمار بالايي از اين صيادان را روستاييان شهرستانهاي همجوار دو بندر چابهار و كنارك تشكيل ميدهند كه هر ساله به خاطر حوادث دريايي اينچنيني و مشابه همچون غرق شدن كشتيها و لنجها يا جان خود را از دست ميدهند يا اينكه سالهاي بسياري از عمر گران خود را در اسارت ميگذرانند.
آنطوركه خانوادههاي چهارده ماهيگير اسير در كشور موزامبيك اظهار ميدارند و طبق تماسها، تصاوير و ويديوهاي ارسالي اين زندانيان وضعيت ايشان اكنون بسيار اسفناك است و سوا از گرسنگي، وضعيت بد نگهداري، شكنجههاي جسماني سخت و طاقتفرسا شرايط را براي اين صيادان بلوچ غيرقابل تحمل كرده است.
ورود ناخواسته، يا به اجبار ماهيگيران بلوچ به آبهاي كشور سومالي كه از جنگ داخلي و عدم تمركز حكومت واحد و مركزي رنج ميبرد تاكنون بيشترين مخاطرات و آسيبها را براي اين صيادان بلوچ داشته تا جايي كه در بسياري از مواقع منجر به از دست دادن جان ايشان شده و در بهترين حالت ممكن طعم تلخ و كشنده ماهها و سالها اسارت را در چنگال دزدان دريايي، يا در زندانهاي اين كشور فقير و ناامن تجربه كردهاند.
به هر روي خانوادههاي صيادان زنداني در جمهوري موزامبيك همچون خانوادههاي 17 زنداني اسير آزاد شده در كشور سومالي در سال گذشته و 3 زنداني نجات يافته ديگر در اوايل سال جاري اميدوار به ديپلماسي ديپلماتهاي كشورمان هستند تا هر چه زودتر سوا از رنج معيشت و دست و پنجه نرم كردن با فقر و نداري از در بند بودن تنها نانآوران خانواده خويش و فراق عزيزانشان رهايي يابند. تا بعد.