عصرایران؛ احسان محمدی- انتشار ویدئویی که نشان میدهد یکی از حاضران در جمع خانواده ناصر حجازی دروازهبان اسطورهای استقلال، به احمد نوراللهی فحاشی میکند بازخوردهای متفاوتی داشت. همسر مرحوم حجازی عذرخواهی کرد و گفت یکی از مهمانان این کار را کرده. هواداران پرسپولیس هم با انتشار استوری قدیمی نوراللهی که در آن درگذشت اسطوره استقلال را تسلیت گفته بود وارد همان جدال قدیمی شدند: مکتب باشگاه ما، مکتب باشگاه شما!
پیش از این نیز نحوه شادی علی ضیا در یک دورهمی بعد از پیروزی پرسپولیس مقابل استقلال چنین موجی آفرید و مجری جوان با دسته گل رفت و عذرخواهی کرد و ... امری که نشان میدهد دیگر با وجود گوشیهای همراه و شبکههای اجتماعی هر روز حریم خصوصی لاغرتر میشود و هیچ جا در امان نیستیم. برخی البته از این اتفاق خوشحالند و میگویند اینطور سریعتر نقابهای آدمها میافتد و باید خوشحال بود.
شاید اگر این جسارت خطاب به بازیکن دیگری بود این همه بازخورد نداشت اما احمد نوراللهی در این سالهایی که او را میشناسیم بازیکن محترم و فروتنی نشان داده است. میگفتند پیراهن شماره 8 پرسپولیس را هر کس تن کند یاغی میشود. پیراهن معمولیها نیست. از حسین کلانی و ناصر محمدخانی بگیر تا مرتضی کرمانی، مجتبی محرمی، مهدی هاشمینسب و علی کریمی. هر کدام از آنها تا امروز آنقدر ماجرا ساختهاند که میشود کتاب شماره 8 جنجالیهای قرمز را نوشت. اما احمد نوراللهی یک 8 متفاوت شد.
«وقتی از آزادشهر آوردیمش یزد هنوز نوجوان بود. توی خوابگاه فولاد یزد میخوابید. حرف گوشکن، مطیع و آماده برای تمرین. هر وقت صدایش میکردیم آماده بود. بهانه نمیآورد. با آنکه در آن سن دوری از خانواده و زندگی مستقل دشواره ولی یادم نمیاد حتی یک بار به چیزی اعتراض کرده باشه. شاید همون دوران احمد نوراللهی امروز رو ساخت. بالاخره هم داماد یزدیها شد.» اینها را عباس کلانتری از مربیان پایه یزد میگفت. بخشی از زندگی کمتر دیده شده شماره 8 جدید پرسپولیس که این پیراهن را بالاخره رام کرد. دستکم تا امروز!
با آنکه او در دیدار مقابل استقلال با آن نوراللهی قبل فاصله داشت و پنالتی اول را هدر داد و زمینهساز شکست پرسپولیس شد اما پرسپولیسیها کنارش ایستادهاند و میگویند نه اشکهایش بعد از خداحافظی از پرسپولیس و پیوستن به تراکتور برای گذراندن خدمت سربازی را از یاد بردهاند و نه جنگندنیاش در میانه میدان را.
شاید کمی عجولانه باشد اما احمد نوراللهی را میشود جزو آن دسته بازیکنانی قرار داد که ژن پرسپولیس را دارند. او را از کشفهای علی دایی میدانند. از فولاد یزد به پرسپولیس پیوست و یکی از پسران مورد اعتماد برانکو شد. بازیکنی که تمام ردههای سنی ملی فوتبال ایران را گذرانده است خیلی هیاهو ندارد، در میانه میدان به تیم ریتم میدهد و هر وقت در غیاب بزرگان بازوبند کاپیتانی را به بازو بسته است با آرامش و مسئولیتپذیری تیم را روی دوش گرفته است.
بازیکنی که هم کیروش به او اعتماد داشت و هم ویلموتس، برانکو و کالدرون حالا در تیم یحیی گلمحمدی یک مهره باتجربه به شمار میرود. او در 26 سالگی در فوتبال ایران به سن پختگی رسید. کافی است یادمان بیاید که علی دایی در این سن به تیم ملی دعوت شد و وحید امیری هم در همین سن و سال تازه دیده شد! اما نوراللهی با قامت کشیده، شوتهای غافلگیرکننده و توانایی سرزنی از خود یک هافبک با استانداردهای متفاوت ساخته است. بازیکنی کمحاشیه که هرگاه دوربین تلویزیون نمای بستهای از او را نشان میدهد دانههای درشت عرق روی سر و صورتش دیده میشود. «احمد نور» نه با فریادها و اعتراضها و خودنماییها در دنیای مجازی و خطاها و کارتهای غیرضروری در زمین، بلکه با دویدن، جنگیدن و تاثیرگذاری مثبت، تعصب و عشقاش به پرسپولیس را نشان میدهد. جایی که همه میبینند شماره 8 تیم برازندهاش است.
همه آنها که در یک محفل خصوصی یا ورزشگاهها فوتبال دیدهاند میدانند متاسفانه ما در لحظه خشم خیلی سریع به واژههای چرکین میرسیم. گفتار آن فرد در محفل خانواده حجازی به هیچ وجه قابل دفاع نیست و ساختن هر توجیهی برایش از زشتی کار کم نمیکند. خانواده حجازی باید بیش از هرکسی از برند محترم او در نزد افکار عمومی مراقبت کنند. اما این اتفاق شاید باعث شد تا یک بار دیگر بسیاری از ما در مورد شخصیت محترم احمد نوراللهی حرف بزنیم.
حیف است که بازیکن محجوبی چون او آماج دشنامها قرار بگیرد. مگر در این آشفته بازار فوتبال چند نفر مثل او داریم؟ اگر داشتیم که این همه مدهوش رفتار و گفتار شیخ دیاباته نمیشدیم!