۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۳۶۴۶۳
تعداد نظرات: ۱۸ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۵ - ۱۷-۰۴-۱۳۹۹
کد ۷۳۶۴۶۳
انتشار: ۰۹:۰۵ - ۱۷-۰۴-۱۳۹۹

در اوصاف «بی‌شرفان»

در بی‌شرفی ثانویه مرز بین فرد و بی‌شرفی مشخص نیست. بی‌شرفی می‌شود فرد و فرد می‌شود بی‌شرفی. در اینجا فرد بی‌شرفی‌اش را با افتخار اعلام هم می‌کند. برای اینان، بی‌شرفی نه یک روش بلکه منش می‌شود.

در اوصاف «بی‌شرفان» فردین علیخواه
مدرس جامعه شناسی در دانشگاه گیلان

گئورگ زیمل، جامعه شناس آلمانی- که در اوایل قرن بیستم چشم از جهان فروبست- از جمله جامعه‌ شناسانی بود که به ساخت تیپ اجتماعی بسیار علاقه داشت. او در آثارش از تیپ خسیس، ولخرج، غریبه، ماجراجو و فقیر نوشت. در این نوشته کوتاه با تأثیر از میراث زیمل، تیپ اجتماعی « بی‌شرف» معرفی خواهد شد.

تیپِ اجتماعی بی‌شرف در همه عرصه‌های جامعه، از بالا تا پایین، قابل شناسایی است و محدود به حرفه خاصی نیست. «بی‌شرفی» در کردار مهم‌ترین ویژگی این تیپ است. در سیاست، در اقتصاد، در فرهنگ و در اجتماع می توان مصداق‌های بی‌شرفی را یافت.

در عرصه اقتصاد، «آدم بی‌شرف» همواره خودش را آدمی زرنگ و فرصت‌ساز می داند. او بی‌شعور نیست بلکه همه شعورش را در جهت تحکیم منافع فردی بکار می‌گیرد. اگر جامعه گرفتار ویروس کرونا می‌شود او تلفن را برمی‌دارد و با جاهای مختلف تماس می‌گیرد و در یک روز تعداد زیادی ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده را به انبارها منتقل می‌کند و بعد با فروش آنها میلیون‌ها تومان به جیب می‌زند.

او به فرصت‌سازی اقتصادی در پس هر بلا یا مصیبتی می‌اندیشد. با بروز هر مصیبت، او از خوشحالی در پوستش نمی‌گنجد چون فکر می‌کند نردبانی برای صعود یافته است. به همین دلیل به هنگام رانندگی به شکل تحسین‌آمیزی در آینۀ ماشین، خودش را تماشا می‌کند و به خاطر شکار فرصت‌ها با چشمک زدن در آینه به خودش می‌گوید « مخلصیم قربان» و خرکیف می‌شود.

سلبریتی‌هایی که در اوج هراس مردم برای مواجهه با کرونا به تبلیغ تجاری کالاهای در‌انبار‌مانده می‌پردازند، استادِ داوری که حتی یک سطر از پایان‌نامه دانشجو را نخوانده ولی در جلسه دفاع یک ساعت درباره ضعف‌های پایان‌نامه پرحرفی می‌کند، مأموری که علیرغم تأکید فرمانده‌اش بر عدم برخورد فیزیکی با دانشجویان معترض، به دلیل ناکامی های شخصی‌اش در ادامه تحصیل، دانشجویان را کتک می‌زند، فردی که دو سال است در مقابل داروخانه‌ها می‌ایستد و با نشان دادن نسخه و جلب ترحم مردمِ آشفته‌حال از آنان اخّاذی می کند، مقامی که صحبت‌هایش را در جلسات با خواندن سوره‌ای آغاز می‌کند و بعد در حالی که دندانش را خلال می‌کند به دوستانش می‌گوید راه پیشرفت در جمهوری اسلامی همین است، مدّاحی که پس از مجلس ترحیم و پس از شمارش ولع‌آمیز اسکناس‌های داخل پاکت، آنرا به سمت پدر متوفی پرتاب می‌کند، پزشکی که در راهروهای بیمارستان بریدۀ یک کاغذ مندرس حاوی شماره کارت را به خانواده بیمار می‌دهد و به آنان می‌گوید که کاری با بیمه و بیمارستان ندارد و تا پیامک واریز بیست‌و‌هشت میلیون تومان را دریافت نکند عمل را آغاز نخواهد کرد، مسئولی که مستقیم به دوربین نگاه می‌کند و لبخندزنان به مردم دروغ می‌گوید، جوانی که چند سال است در مراسم درگذشتگان در بهشت زهرا حاضر می‌شود و روزی چند کارتن ساندیس جمع می‌کند و به دکه‌های همانجا می‌فروشد نمونه‌هایی از تیپ بی‌شرف‌اند.

بین «بی‌شرفی اولیه» و «بی‌شرفی ثانویه» باید تمایز قائل شد. هر فرد معمولی ممکن است به ناچار یا به هر دلیلی در اوقاتی از زندگی‌اش بی‌شرف شود. در اینجا «بی‌شرفی» می‌آید و می‌رود. در بی‌شرفی اولیه فرد هنوز می‌تواند بی‌شرفی خود را تشخیص دهد. او می‌داند که بی‌شرفی ناپسند است و هنگام نگاه کردن به خودش در آینۀ روشویی، از بی‌شرف‌بودن شرمگین می‌شود و خودش را سرزنش می کند. ولی در بی‌شرفی ثانویه، «بی‌شرفی» بخشی از شخصیت فرد می‌شود. بی‌شرفی می‌آید و نمی‌رود و مانند چرکِ روی یقه پیراهن، می‌ماند. در بی‌شرفی ثانویه مرز بین فرد و بی‌شرفی مشخص نیست. بی‌شرفی می‌شود فرد و فرد می‌شود بی‌شرفی. در اینجا فرد بی‌شرفی‌اش را با افتخار اعلام هم می‌کند. برای اینان، بی‌شرفی نه یک روش بلکه منش می‌شود.

جامعه ایران شکاف‌های اجتماعی فراوانی دارد که شکاف قومیتی، شکاف مذهبی، شکاف طبقاتی، شکاف جنسیتی، شکاف نسلی از آن جمله‌اند. ولی به باور من مهم‌ترین شکاف جامعه ایرانی در این روزهای سخت، ابَرشکاف «شرافتمند / بی‌شرف» است. منظور آنکه در همه شکاف‌های اجتماعی یادشده می‌توان آدم بی‌شرف یافت. این روزها همانطور که ثروتمندان بی‌شرف داریم فقرایی داریم که شدیدا بی‌شرفند و برای مثال با زخمی کردن دست کودکانِ گریان و هراسان طلای آنان را می دزدند.

به دلیل بحران‌های اقتصادی و اجتماعی گسترده، وسوسه‌های گوناگونی به سراغ مان می آید. وسوسه‌هایی که تحقق آنها با پایمال کردن منافع جمعی به نفع منافع فردی میسر است. در نتیجه شرافتمند ماندن در این روزها آزمونی سخت برای هر ایرانی است. تصور جامعه‌ای که در آن بی‌شرفی ثانویه پاندمی شود تصوری ترسناک است. روزی که دیگر نه شاهد اقلیت بی‌شرف، بلکه شاهد جامعه‌ای بی‌شرف باشیم.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۸
در انتظار بررسی: ۵۸
غیر قابل انتشار: ۰
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
5
97
محشر بود ممنون
علی
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
8
97
درود بر شرفت که بی شرفی را خوب بیان کردی معلوم است از دانشگاهیان سهمیه ای نظام نیستید
ارتمیس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
3
78
بسیار مطالب زیبایی بود...ولی کاش به ریشه و پدید امدن و رفتن جامعه به سمت بی شرفی هم در پایان می نوشت...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
3
72
درود بر شرف نویسنده،بسیار عالی و بجا بود
مهندس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
3
65
عالی بود...واینه ای از جامعه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
4
65
این روزها باشرفی ننگ است !!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
32
26
دمتون گرم.
رسانه شما به عوان یکی از سردمداران دو قطبی سازی در جبهه اصلاحات(جبهه دو قطبی ساز) تا حالا انقدر علمی به این مسئله نپرداخته بود.
انصافا شما از هر الکترودی بهترید ولی امیدوارم مخاطبانتون انقدر قدرت تحلیل داشته باشه که متوجه بشه شما تصویر جامعه رو نشون نمیدید، با پر رنگ و کم رنگ کردن، تصویر سازی میکنید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
7
57
با چشمی اشکبار حرفهایتان را تایید میکنم احسنت بر شما
یک شهروند
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
2
70
در جامعه فاجعه از زمانی آغاز میشود که بیشرفی زرنگی محسوب میشود . در این حالت شخص برای فرار از لفظ شنیع بیشرف لفظ زرنگ را برای خودش قایل میشود . مثال آن را در رانندگی برخی افراد زیاد میبینیم . آن آدمها که تمام مثالهای متن بالا زدید همگی خودرا زرنگ مبدانند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
6
39
دوس داشتم این مقاله رو
تاریخ
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
4
54
بعد از سال ها ما مردیم و زنده شدیم تا واژه " شرف " را دیدیم که یکی بیاید 4 خط برایش بنویسد. این خیلی کم است بی شرفی و تحصیل لقمه حرام و فساد سیستماتیک کل بدنه ایران را در خود غرق کرده است باید هر چه سریعتر " ایران " را نجات دهیم و از مردن در این راه نهراسیم. که این مردن اصل شهادت است.
امیرحسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
3
38
عالی بود ممنون ازتوجه به درد جامعه درگیر ایران متاسفانه بی شرفی در تمام جامعه ترویج هم میشود و لذت هم میبرند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
2
32
متاسفانه بی شرفی در اکثر افراد جامعه در حال رشد است
حامد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
1
38
افسوس كه روند تغييرات جامعه به سمتي است كه روزبروز از تعداد افراد شرافتمند (يا به زعم برخي= افراد بي دست و پا) كاسته و بر تعداد بيشرفها (يا به زعم همان برخيها= افراد زرنگ) افزوده ميشود.
احمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
1
33
متن جالبی بود. با وجود این، از یک جامعه شناس انتظار می رفت اندکی به ریشه های این پیامد شوم نیز بپردازد. البته این گوی و این میدان برای سایر جامعه شناسان محترم
وجدان دار
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
1
37
ممنون از مقاله گویای شما که شرح حال واقعی درصد بسیاربالایی از مردم ایرانه. متاسفانه وقتی هم با شرافت رفتار می کنیم ته قافله و مورد تمسخر جماعت بی شرفیم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
2
38
تند و تیز و مختصر و عالی.
هموطن
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
2
35
سلام ، بی نهایت عالی بود ،چیزی کم نداشت ...تشکر