از ۱۸ سالگی با تریاک شروع میکند و تا ۳۵ سالگی با این مواد سیاهبخت میشود؛ هروئین، کراک، ماریجوآنا، مشروبات الکلی و شیشه. ..
روزنامه خراسان نوشت: «۱۸ سال بیشتر نداشتم، پدر و برادرم معتاد بودند و مادرم الکلی بود. همسرم هم در ابتدا الکلی بود و سپس معتاد شد. انگار من هم باید معتاد می شدم و شدم. از تریاک شروع شد...
از خانم «ح» میپرسم، چه موادی مصرف میکرده است؟ وقتی پاسخ می دهد و مواد مصرفی اش را برایم ردیف می کند، برای لحظه ای هنگ می کنم؛ بماند که ماجراهای خودفروشیهایش خود قصه غمانگیز دیگری است. او از ۱۸ سالگی با تریاک شروع میکند و تا ۳۵ سالگی با این مواد سیاهبخت میشود؛ هروئین، کراک، ماریجوآنا، مشروبات الکلی و شیشه... میگوید: «کارم به جایی رسیده بود که دیگر هیچکدام جواب نمی داد و برای این که لحظاتی بتوانم آرام شوم کراک، هروئین و شیشه را با هم مخلوط می کردم و می خوردم، حتی تزریق هم فایده ای نداشت. به تمام معنا بیچاره شده بودم، خانواده ام هر کاری برایم انجام می دادند، فایده ای نداشت. بارها در بیمارستان، مراکز روان درمانی و کمپ ترک اعتیاد بستری ام کردند اما نمی توانستم. هزینه های تهیه مواد من را به جایی کشاند که راهی جز خودفروشی نداشتم، گاهی هم باید برای دزدی های دیگران تور و طعمه می شدم و بارها هم دستگیر شدم. چون معتاد خراب بودم می دانستند که اعتیاد این بلا را به سرم آورده، گاهی با تعهد آزاد میشدم ... سال های سیاهی بود، بچه هایم در بهزیستی بودند و خودم در گوشه خرابه ها روزگار می گذراندم... .»
خانم «ح» اکنون ۴۲ سال دارد و از هفت سال قبل توانسته است اعتیاد را کنار بگذارد. پنج فرزند دارد که همه آنها هم معتاد بوده اند و او توانسته همه آنها را ترک دهد.
می گوید: الان دو سال است که یکی از پسرهایم پاکی دارد و بقیه هم قبل از او پاک شده بودند. در این مدت هم توانسته ام خیلی ها را ترک دهم. زندگی من در همه آن سال های سیاه نابود شد اما دیگر نمی خواهم سیاهی اعتیاد زندگی خودم و دیگران را تباه کند.
به نظر شما می توانم برگردم؟
گفت وگوی دوم من با زنی است که اکنون در مواد مخدر غوطه ور است. اگر گیرش بیاید، هروئین مصرف می کند و گرنه هرچه گیر آمد خوش آمد. می پرسم، فکر می کنی می توانی از این وضعیت خودت را نجات دهی؟
(پرسشم را با پرسشی دیگر بی پاسخ می گذارد وقتی از من می پرسد: به نظر تو می توانم برگردم؟!) راست می گوید، واقعا می تواند برگردد به زندگی؟! نمی دانم اما خیلی از معتادان توانسته اند به زندگی بازگردند. نمونه اش همان خانم «ح» که در اعتیاد به انتهایش رسیده بود اما حالا خودش دیگران را ترک می دهد. می گوید: هزینه مواد را با دوستانم با جمع آوری بازیافت جور می کنیم. (من دیگر ادامه نمی دهم چون دوستانش هم جنس خودش نیستند...! نمی دانم خدا می داند که این درد خانمان سوز چه بلاهایی که سر آدم ها نمی آورد...)
این ها روایت یکی از زنانی بود که توانسته است از چنگ اعتیاد رهایی یابد اما مسئولان از افزایش گرایش زنان به «اعتیاد» سخن می گویند.