ویروس کرونا در قرن بیست و یکم ظهور، بروز و شیوع پیدا کرده است، قرنی که با قرون سایر بیماریهای عالمگیر، فرق اساسی دارد. یکی از تفاوتهای اصلی قرن بیست و یکم و دوران طغیان ویروس کرون، پیشرفتهای شگرف علم، تکنولوژی، دانش بیولوژیک، ژنتیک و علومپزشکی و آزمایشگاهی انسان عصر کنونی است.
روزنامه همدلی در یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی ( مدرس دانشگاه) آورده است: یعنی، در مقایسه با دورانهای بیماریهای مسری قبلی، دانشمندان و متخصصان در مدت این سه و چهار ماه توانستهاند آگاهیهای بسیار خوبی از این ویروس بهدست آورند. مثلا از شناخت توانایی ژنوم کرونا ویروس و نحوه رعایت بهداشت فردی و اجتماعی و تلاشهای بیامان پزشکان و متخصصان برای ساخت واکسن میتوان نام برد.
در واقع، یک تفکر، تلاش جمعی و اتئلاف همگانی و جهانی علمی و آگاهانه برای درمان و علاج کرونا ویروس به طور جدی در جریان است و تاکنون میلیاردها دلار فقط صرف هزینه ساخت واکسن ضد کووید-۱۹ و آزمایشات مرتبط با آن شده است. دانشمندان به سختی و مجدانه در تلاش و امیدوارند تا هرچه سریعتر واکسن کرونا ویروس را کشف، تولید و استفاده کنند؛ و سطح آگاهی انسان امروز. این فرق بزرگ بشر قرن بیست و یکم با بشر قرن اول یا چهاردهم قرون وسطی یا حتی قرن نوزدهم و بیستم است.
جان سخن بنده این است که مقوله سلامتی، بهداشت و حفظ وجود آدمیان با تعارف و رفتار دلبخواه و دموکراتمنش، سازگار و سازوار نیست. ساحت و قلمرو سلامتی و حفظ جان، جسم و هستی آدمی، میدان اختیار و آزادی و احساسی نیست، بلکه عرصه عمل و اثر است. صحنه اجبار است. این اجبار عین اختیار است. اجبار در واکسیناسیون. آیا در دوران پساکرونا و کشف واکسن کووید-۱۹، مشی دموکراتیک و دلبخواهی جواب میدهد؟ به نظر بنده، سیاستگذاری و تصمیمگیریهای بهداشتی و درمانی در پساکرونا، بسیار بسیار مهم و سرنوشتساز است. خردمندی در حکمرانی و اداره امور مردم، شهروندان و مسئولیت اجتماعی، نشانه، نمادها و آثار بارز دارد که مهمترین آنها، جدیت و اهتمام در حفظ سلامت و بهداشت مردمان سرزمین است.
امنیت، معاش و آزادی نیز، از این قبیل است. نکته مهم و حائز اهمیت این است که سیاستگذاری تنها نوشتن قانون نیست، تصویب قانون فقط یک مرحله است، اجرا و حصول«اثر» اصل است. یعنی، روح، جان و درونمایه سیاست و قانون، تجلی و تبلور عینی اثرهای مفید و سازنده و رشد دهنده هستند.
واکسیناسیون اجباری، خدمت به نسل حاضر و آتی است. واکسیناسیون اجباری، یک سیستم زندگیساز است، زیرا برخی از آدمیان تنبل، غافل و سربههوا هستند. این اجبار از جنس اختیار است، مثل مخالفت جو کوویچ با واکسیناسیون اجباری، محل مداخله حکومتها، دولتها و وجدان عمومی شهروندان و هموطنان است.
در ایران، اولین بار در سال ۱۸۲۹م/ ۱۲۰۸ش، واکسن مصرف شده است و در سال ۱۳۲۲، واکسیناسیون بهصورت قانون تصویب شده است. یعنی در سال ۱۳۲۲ خورشیدی، قانون مایهکوبی همگانی بیماری آبله به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است و به دنبال آن، ایمنیسازی گروههای هدف انجام شد. انجام و اثر، قرین هستند.
راستی، تأمل کنیم اگر واکسیناسیون اجباری نبود، چند درصد مردم جهان، با آگاهی، اختیار و دلبخواهی، واکسن میزدند؟ مؤسسه واکسن و سرمسازی رازی «انستیتو تحقیقاتی رازی» از اولین مراکز در امر تولید واکسن و واکسیناسیون بوده است.
در سال ۱۳۶۳ همان قانون بسط و گسترش یافت و در کودکان گروه سنی زیر یکسال در مقابل بیماریهای قابل پیشگیری با واکسن اعمال شد. امروزه برای بیش از بیست بیماری واگیر جهانی، واکسن تهیه شده است. غفلت از واکسیناسیون و تجویز آنتیبادیها و آنتیژنها، موجب خسران جبرانناپذیر میشود. پساکرونا باید دوران واکسیناسیون اجباری باشد.