عصرایران؛ احسان محمدی- الکساندر نوری هم به لیست ایرانیانی پیوست که سوت و کف زدن ما آنها را در بوندسلیگا عاقبت به خیر نکرد. او که در هرتابرلین جانشین یورگن کلینزمن شده بود، در کمتر از دوماه اخراج شد. تنها بعد از چهار بازی. شامل یک پیروزی خارج از خانه مقابل پادبورن، یک شکست 5-0 خردکننده در برلین مقابل کلن و دو تساوی مقابل دوسلدرف و وردربرمن.
او در فوتبال ایرانی، چیزی شبیه فیروز نادری در ناسا بود. کسی که در 35 سالگی روی نیمکت وردبرمن نشست و نتایج خوبی گرفت و مدام تحسین شد به نظر ستاره پراقبالی داشت اما به محض اینکه با او عکس یادگاری گرفتیم و از وردبرمن اخراج شد، در تیم گمنام اینگلوشتات دوام نیاورد و بعد از هرتابرلین هم اخراج شد. اینها همه تقصیر ماست؟!
الکساندر مادری آلمانی و پدری اهل رشت دارد و اسم بچههایش را هم ایرانی انتخاب کرده است. مینو و آریان. یکی-دو سفر به ایران داشت و عادل فردوسیپور برایش سنگ تمام گذاشت، حتی اسمش به عنوان گزینه سرمربیگری تیم ملی هم مطرح شد اما حالا در 40 سالگی از صحنه کنار رفت.
به جز علی دایی، کریم باقری، وحید هاشمیان، خداداد عزیزی، مهدی مهدویکیا و علی کریمی که دوران قابل احترامی در فوتبال بوندسلیگا گذراندند، انبوهی از بازیکنان اما دستاوردی نداشتند. از علیرضا منصوریان و سیروس دین محمدی و مهدی پاشازاده گرفته تا رسول خطیبی و علی موسوی و احسان حاج صفی و سرژیک تیموریان کسی خاطره فوق العاده ای ندارد. آنها مثل محمدرضا عادلخانی و رضا احدی و حمید علیدوستی انگار به خاطرات دور تعلق دارند. روزگار سیاه و سفید.
اما بازیکنان دو رگه یا آنها که تابعیت ایرانی-آلمانی دارند و به فوتبال ما نزدیک شدند هم سرنوشت های عجیبی پیدا کردند.
فریدون زندی: برانکو در حالیکه او 25 سال داشت و شماره 10 کایزرسلاترن را می پوشید به تیم ملی آورد. این آغاز نزول بازیکن خوش استیلی بود که بعد از جام جهانی 2006 به فوتبال قبرس رفت و در آخر با لباس الاهلی خداحافظی کرد!
امیر شاپورزاده: در حالیکه سابقه بازی در هانزاروستوک و فرانگفورت داشت زیر نظر قلعهنوئی به تیم ملی دعوت شد، مقابل عراق و زامبیا بازی کرد و بعد سر از استیل آذین در آورد و بعد در دستههای پائینتر فوتبال آلمان محو شد. به سرعت برق آمد و با جرقه برق رفت!
دانیال داوری: دروازهبانی که یورگن کلوپ حتی او را تحسین کرده بود و در برانشوایک بازیکن خوبی بود، بعد از اینکه از سوی کیروش به تیمملی دعوت شد و حتی مقابل تایلند و لبنان درون دروازه ایستاد، یکباره حذف شد و هرگز به تیمملی دعوت نشد و چنان نزولی پیدا کرد که الان در 32 سالگی در سطح چهارم فوتبال آلمان بازی میکند!
اشکان دژاگه: او به فوتبال ملی ما کمک کرد، الان در تراکتور گرچه مهر کلیدی است و به نظر درآمد چشمگیری دارد اما از لحاظ حرفهای احتمالاً خودش هم خوشحال نیست که از بوندسلیگا شروع کرد و مدام لیز خورد. وقتی به عضویت تیم ملی درآمد در ولفسبورگ نام و اعتبار داشت، 26 ساله بود و با آن ولعی که بازی می کرد خیلیها میگفتند در بوندسلیگا ستاره میشود اما به فولهام پیوست، آنجا گم شد، به العربی رفت و ...
خیلی به توطئه و چشم زخم و این قصهها باور ندارم اما سرنوشت دو تابعیتیهای ایرانی-آلمانی عجیب است. انگار همین که با ما عکس یادگاری میگیرند طلسم میشوند! البته 40 سالگی برای ناامیدی یک سرمربی هنوز سن خیلی کمی است و الکساندر نوری میتواند این انگاره را باطل کند و دوباره به سطح اول فوتبال برگردد. اما بعد از دو-سه اخراج راه سختی در پیش دارد.