عصر ایران - روز هشتم جشنواره فیلم فجر سی و هشتم در سینما رسانه (پردیس ملت) با نمایش 3 فیلم داستانی تعارض (محمدرضا لطفی) ؛ پدران (سالم صلواتی) و من میترسم (بهنام بهزادی) و مستند بانو (محمد حبیبی منصور ) و فیلم کوتاه برفهای سفید سرگردان (محمدرضا وطن دوست) همراه بود. در اخر شب هم فیلم شین (میثم کزازی) به تهیه کنندگی شهاب حسینی در بخش خارج از مسابقه به نمایش در آمد.
«تعارض»/ محمدرضا لطفی/ نگاه نو
محمدرضا لطفي منتقد و روزنامهنگار شناختهشدهاي است که چند سال پيش با کارگرداني فيلم ویدیویی «روايت ناپديد شدن مريم» وارد عرصه کارگرداني شد. این فیلم در حال و هوايی تجربهگرا و در ژانر وحشت به بود، که در گروه سينمايي «هنروتجربه» اکران شد. حال تعارض (ریست) با توجه به قوانین سازمان سینمایی فیلم اول سینمایی او محسوب میشود در حالی که فیلم دوم اوست!
«تعارض» اکثر زمان قصه فیلم را از زاویه دوربینهای مدار بسته روایت میکند و فیلم درباره مردی به اسم رضا تمدن است که به لحاظ روانی دچار اختلال است و هر بار به شکلی مسائل و مشکلات زندگیش را بازگو میکند که در سراسر فیلم با شکست زمان و حتی رونمایی متفاوت و چندین باره از شخصیت تمدن و اتفاقات زندگیش را شاهد هستیم.
این شکل روایت قصه از زاویه دوربینهای مداربسته هیچ کمک فرمی به فیلم و یا شخصیت اصلی آن نکرده است، به گونه ای که اگر به شکل معمول هم فیلمبرداری میشد باز با همین قصه مواجهیم و حتی شاید بهتر هم بود. اگرچه شاید استفاده از این تمهید دوربین مدار بسته به دلیل مونولوگهای اینچنینی باشد: «احساس ميکنم ديوونه شدم … يه جورايي به تمام دوربينهاي مداربسته که دارن آدم رو کنترل مي کنن حساسيت پيدا کردم … اونقدر توي اين ماجرا غرق شدم که احساس ميکنم پشت همه اين دوربينا يه نفره … يه نفر که چهار چشمي داره منو نگاه مي کنه!»
تعارض در بهنرین حالت یک فیلم کوتاه است که به اصرار و بازیهایی هم در روایت و هم در فرم سعی شده به فیلمی بلند تبدیل شود.
در فيلم بازيگراني چون رضا بهبودي، سودابه بيضايي، محمد صديقي مهر، حامد رحيمي نصر، پريسا محمدي و رقيه افشين پور حضور دارند.
(امتیاز: 1 از 5)
«پدران»/ سالم صلواتی/ نگاه نو
سالم صلواتي پيش از اين در حوزه کارگرداني فيلمهاي کوتاه فعاليت داشته و اتفاقاً جزو چهرههاي شناخته شده سينماي کوتاه است. صلواتي که پيش از اين فيلم بلند «زمستان آخر» را در قالب ويدئويي کارگرداني کرده بود، درباره «پدران» گفته است: «در فيلمهاي کوتاه و داستاني ديگرم، مثل «اگر بروم»، «روياهاي برفي» و يا «زمستان آخر» به روابط انساني و فاصله بين افراد، پرداختهام. اينجا هم از منظري ديگر که قرار است تاثير ديگري بر مخاطب خود داشته باشد، به اين رابطهها ميپردازم با اين تفاوت که اين بار قصه فيلم با توجه به همان دغدغهها، در فضايي غير از کردستان و با زباني غير از زبان کردي تعريف ميشود.»
مانند فیلمساز فیلم قبلی بهواسطه کارگرداني فيلم «زمستان آخر» توسط سالم صلواتی، حضور نام فيلم «پدران» در فهرست فيلمهاي اول جشنواره سيوهشتم با اين انتقاد مواجه شد که صلواتي پيش از اين تجربه کارگرداني داشته است، اما بنابر فراخوان جشنواره احتمالاً به جهت نداشتن پروانه ساخت سينمايي، آن فيلم نميتوانسته مانع راهيابي «پدران» به اين بخش از جشنواره شود.
قصه فیلم درباره مانی و سینا 2 دوست جوان بسیار صمیمی است که حادثه تصادفی که با ماشین مانی رخ میدهد باعث مرگ او میشود، پدر مانی اعتقاد دارد که بر اساس نظر پلیس راننده ماشین سینا (بدون گواهینامه) بوده و این اتفاق قتل عمد است و سینا باید تقاص این کارش را پس بدهد، حال پدر سینا تمام تلاشش را به کار میگیرد تا ثابت کند که پسر او رانندگی نمیکرده است و ...
فیلم در نگاه کلی ساده و جمع و جور است و از پرداختن به حواشی اضافی خودداری کرده است و اتفاقا همین پاشنه آشیل فیلم است، که سادگی زیاد این شائبه را پیش میاورد که آیا با یک تله فیلم (فیلم تلویزیونی) مواجه نیستیم؟
اگرچه اتفاقات فیلم در شهر همدان رخ میدهد اما واقعا شهر و جغرافیای همدان تاثیری در فیلم ندارد و این قصه میتوانست در هر شهر یا مکان دیگری هم ساخته شود. بازیگران متنوعی چون عليرضا ثانيفر، هدايت هاشمي، گلاره عباسي، مهشيد ناصري، کيوان پرمر، مهدخت مولايي، نويد لايقي، سارينا ترقي، يوسف يزداني، مرتضي خانجاني، شيدا مودب، سعيد پورشعباني و سعيد باغبان در اين فيلم ايفاي نقش کردهاند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
تمام فیلمهای حاضر در جشنواره فجر امسال/ شرایط تولید، شانس جوایز، حاشیهها و ... (+عکس)
«من میترسم»/ بهنام بهزادی/ سودای سیمرغ
بهنام بهزادي از کارگردانان موفق و البته کم کار سينماي ايران است که با اولين فيلمش «تنها دو بار زندگي مي کنيم»، مورد تحسين سينماگران و منتقدان قرار گرفت. پس از ساخت سه فيلم سينمايي و کسب جوايز متعدد داخلي و خارجي، آذر ماه سال گذشته «من مي ترسم» را با ترکيب متفاوتي از بازيگران شاخص سينما و هنرمندان جوان تئاتر جلوي دوربين برد.
قصه فیلم درباره زوج هنرمندی جوان (با بازی پوریا رحیمی سام و الناز شاکردوست) است، رئیس سابق قدرتمند و متنفذ دختر (با بازی امیر جعفری) که از او جواب رد شنیده است سعی در اذیت و بهم ریختن زندگی آنها دارد و ...
در کل انگار رویهای شده است که بهزادی یک فیلم خوب میسازد و فیلم بعدی متوسط مایل به ضعیف. این بار با فیلم متوسط مواجه هستیم، ایراد اصلی فیلم این است که انگار یک سری مضامین و موضوعات اجتماعی که دغدغه بهزادی شده است را برایش فیلمنامه نوشته شده است.
اگر ما بخواهیم کُتی داشته باشیم بهتر این است که نزد خیاط رفته و اندازه تنمان گرفته شود و بر اساس فیزیک بدن ما کُت دوخته شود، وقتی کُتی آماده خریدیم و کوتاه، تنگ یا گشاد از آب درآمد، نمیتوانیم بدنمان را برای آن دراز و چاق کرده یا بتراشیم. در من میترسم با چنین پدیده ای مواجه هستیم: عشق زوج جوان، زیاده خواهی مرد قدرتمند، اذیت و آزار برای هنرمند شاعر جوان، تغییر ماهیت شاعر عاشق ترسو به هیولایی انتقامجو و مست قدرت و ... حال آنها را به همدیگر ارتباط داده و فیلمنامه بنویسیم و ... به مشکل میخورد. برخی صحنهها درحد فیلمهای شعاری افت میکند.
الناز شاکردوست، پوريا رحيميسام، اميرجعفري، ستاره پسياني، مهران احمدي بازيگران اصلي «من مي ترسم» هستند که مهران احمدی و ستاره پسیانی خوب از عهده ایفای نقششان برآمدهاند، اما این تجربه دیگرهنرپیشهها نکته خاص یا حرکتی جدید در کارنامه بازیگریشان محسوب نمیشود.
( امتیاز : 1.5 از 5 )
حاشیههای روز هشتم ( شب شهاب):
روزهشتم روز چندان شلوغی به نظر نمیآمد. اگر چه اهالی رسانه برای همه فیلمها به یک میزان وقت میگذارند اما امروز، روز کم چهرهای به نظر میآمد و همین قضیه باعث میشد تا فکر کنیم روز خلوتی را در پیش رو داریم.
بعد از نمایش فیلم تعارض در راهروها بعضی با شگفتی درباره فیلم صحبت میکردند و بعضی میگفتند هیچ ارتباطی با جهانش برقرار نکردهاند.
فضای سالن نشست تعارض آرام بود و علیرغم حضور خبرنگاران سکوت عجیبی در جریان بود. لطفی بعد از این که با همراهانش به روی صحنه نشست آمد گفت:« من خودم از خانواده شما بودم و حق شما میدانم که فیلمها را نقد کنید و سوال بپرسید. شما قشری هستید که زحماتتان در این روزها کمتر ارج نهاده میشود و من میخواهم به نیابت از گروهم ایستاده برای شما کف بزنم.» این اتفاق به کام خبرنگاران خوش آمد اما باعث نشد آنها از سوالهای منتقدانهشان کوتاه بیایند.
لطفی در پاسخ به سوالی مبنی بر سیاسی بودن فیلم، گفت: وقتی شما درباره انسان معاصر کار میکنید،فیلم ناگزیر به جهان پیرامون متصل میشود و ممکن است تصویری از سیاست هم در آن بروز پیدا کند. من اساسا معتقدم روشنفکری وجود ندارد. من اگر میخواستم فیلم سیاسی بسازم بلد بودم اما فیلم سیاسی نساختم بلکه درباره انسان فیلم ساختم.
بیشتر بخوانید:
واکنش وزیر ارشاد به انتقادات حاتمیکیا؛ توصیهای برای حذف فیلم خروج نکردم
دیگر به اسب «آقا ابراهیم» نگویید یابو
سالم صلواتی درباره دلیل نام «پدران» گفت: «ما در فیلم به واسطه پدران میخواهیم داستان پسران را نشان دهیم. من پدر هستم و یک پسر ۹ ساله دارم. این فیلم قرار بود پنج سال قبل ساخته شود که اگر این اتفاق در آن زمان میافتاد تاثیر ببشتری داشت زیرا در آن زمان مسائل اجتماعی اهمیت بیشتری داشتند.»
علی ثانیفر،یکی از بازیگران فیلم پدران در پاسخ به این سوال که چرا در تمام فیلمهایی که در این دوره جشنواره فیلم فجر دارد شبیه هم بازی کرده است، گفت: درباره شباهتی که در فیلمهایی که در جشنواره فجر دارم و میبینید بازیگران باید نظر دهند، در حد توانم تلاش میکردم لهجه را به خوبی ادا کنم. در «پدران» مانند باقی فیلمها پیش تولید خوبی وجود نداشت، بازیگرانی که در این فیلم بودند لحظاتی داشتند که بازیشان واقعا متاثرکننده بود.
بهنام بهزادی درباره اینکه آیا با این فیلم قصد دارد از سینمای هنری فاصله بگیرد؟ گفت: من قصد فروش برای گیشه را ندارم و تا اینجا هم به گیشه باج ندادهام، اما فکر میکنم با این روند فعلی سینما مجبور باشم به آن سمت بروم.
ستاره پسیانی هم با اشاره به دومین تجربه همکاریاش با بهزادی پس از وارونگی گفت: همکاری در فیلمهای آقای بهزادی مثل ورکشاپ است و من در کار با ایشان یاد میگیریم، بازیگری را کنار بگذارم و در لحظه زندگی کنم.
او درباره حضور زیادش در سینما با توجه به سابقه پررنگ تئاتری افزود: هنوز تئاتر را خیلی بیشتر دوست دارم ولی مدتی است که میخواهم در سینما هم بیشتر کار کنم و کار در فیلمهای تجاری و هنری را دوست دارم با هم تجربه کنم.
حضور وزیر
فضای جشنواره کمکم شلوغ تر شد. همهمهای به گوش میرسید. سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به پردیس ملت آمده بود و خبرنگاران دورش را گرفته بودند و دوربینها پشت سر هم شاترشان کار میکرد.
صالحی درباره لزوم چند صدایی بودن جشنواره فیلم فجر تاکید کرد: تاکید بنده این بوده که جشنواره فجر ویترین سینمای ایران با تکثر نگاه ها باشد و با همین نگاه ، هیات انتخاب و داوران به آثار نگاه کنند.
هنوز از حضور صالحی چیزی نگذشته بود که حضور معصومه ابتکار فضای جشنواره را تحت تاثیر خودش قرار داد. او هم میان عکاسان و خبرنگاران گیر افتاده بود و به سوالهای خبرنگاران پاسخ میداد. سوالهایی که بیشتر ماهیتی سینمایی داشت.
ابتکار خبر داد: یک سالی است که با همکاری بنیاد سینمایی فارابی روی برنامهای تخت عنوان سینمای دوستدار خانواده کار میکنیم تا با نظرسنجی از خود مردم درباره ویژگی های فیلمها،میزان خانوادگی بودنش، میزان خشونت و پیوند فیلمها با خانواده بررسی کند. به گفته وی این پلتفرم با همراهی سایت سینما تیکت است که به زودی رونمایی میشود.
شهاب حسینی در سینما رسانه
شهاب حسینی برای تماشای فیلم «شین» به پردیس ملت آمده بود. فیلمی که هم در آن بازی کرده و هم تهیهکنندگی آن را به عهده داشت. موقع اکران او به سالنهای مختلف سر زد و با مخاطبانی که در سالن بودند خوش و بش کرد.
در یک سالن از جشنواره به قولی فنها یا هواداران شهاب حسینی جمع شده بودند که لحظاتی برای او سوت و کف زدند و در کنارش به تماشای فیلم نشستند. فیلمی که حال و هوایی رمزآلود داشت و یک شبهنگام ترسناک را برای مخاطبان رقم زد. نشست فیلم تا بامداد روز بیستم بهمن ماه طول کشید با این حال پردیس ملت از حضور خبرنگاران خالی نماند و شب طولانی خود را تجربه کرد.
اگرچه فیلم شهاب حسینی در بخش خارج از مسابقه فقط برای اهالی رسانه به نمایش درآمد اما برای آن هم مانند فیلمهای بخش مسابقه نشست خبری برگزار شد.
حسینی با اشاره به سوالی که نوشته شده بود مبنی بر اینکه با برگزاری این نشست و نمایش فیلمش در بخش خارج از مسابقه به او امتیاز ویژه داده شده است، گفت: خیر، این امتیاز ویژه نیست ولی ما انسانهای مدنی هستیم و سعی میکنیم از حقوق خود استفاده کنیم. جشنواره فجر میگوید که فیلمهای خارج از مسابقه میتوانند درخواست نمایش دهند و من هم فقط روال را رفتم. فیلمهای دیگر هم میتوانستند از این موقعیت استفاده کنند.
او افزود: این جلسه مطبوعاتی هم به درخواست من اتفاق افتاده چون ظرف چند وقت اخیر فقط حرف خوردم و خواستم اگر یک بار از خودم دفاع کنم، این کار را انجام دهم.
در این مدت فکر میکردم پس از این اتفاقات چه میشود کرد؟ و به نظرم رسید باید راه را ادامه داد و برای اهدافی که این عزیزان برای چه زندگی میکردند، زندگی کرد. جشنواره فجر و بخش خارج از مسابقه برای من امتیاز ویژهای نیست. چهار سال دو فیلم خوب «نبات» و «هزار تو» را داشتم که به جشنواره راه نیافت و اساسا دینی به این جشنواره ندارم که بخواهم از آن دفاع کنم.
او سخنانی جنجالی هم درباره جشنواره و تحریم آن گفت: من از وحدت میان مردم دفاع میکنم و از تلاشی دفاع میکنم تا تفرقه میان این سرزمین ایجاد نشود. جشنواره فجر مثل همه فسیتیوالهای دنیا یک امکان است. کاری به فیلمسازان باسابقه ندارم بلکه با فیلمسازان جوان کار دارم که فردا قرار است آینده سینما باشند. آدم نمیتواند برنتابد.
من نمیتوانم ساکت بنشینم که استاد پیشکسوت سینما که روند کاریاش پیش روی تماشاگر است امسال باز هم فیلم نمیسازد که مطمئن است برخورد بدی با اثرش میشود و آن روغن ریخته را نذر امامزاده میکنند و سنگ بنایی را میگذارند که نتیجهاش چیزی جز نفرتپراکنی نیست و بقیه را هم در یک آمپاس اخلاقی قرار میدهد. این بیانصافی است که آدم انقدر خودخواه باشد و به نوعی حرف بزند که ملاحظه هیچکس را در آن نکند.
اگر ۱۷۶ عزیز را در یک اتفاق یا سانحه یا تصادف یا یا هر چیز دیگری که نمیدانم اسمش چیست، از دست دادهایم، راهحلش این است که سر حمله را به طرف یکسری نخبه دیگر بگذاریم؟ من بیش از ۲۰ سال است که در این مملکت کار میکنم و به احترام مردم و مخاطبان با همه همکارانم سرشاخ شدهام که هر مزخرفی را نسازند آن وقت عدهای رفتهاند یک چیزهایی را از سالها پیش از مصاحبهای پیدا کردند که ای کاش همه آن را میگذاشتند چون مرام و خط فکری من در تمام سالها مشخص بوده و حالا اگر شرایط بهگونهای شده که در مملکتی که دم از آزادی بیان میزنیم، نمیشود حرف زد، مشکل من نیست.
به قول یک بزرگی، آدم باید برای رضای خدا حرف بزند نه کسی دیگر. این رویکرد من بوده و باز هم ادامه خواهد داشت. من علاقهای به تکه تکه شدن این کلاف ۴۰ تکه سرزمینم ندارم. نامهای نوشتم به آقای روحانی برای رفع ممنوعیت آقای وثوقی و بماند که چقدر جای تجربههای ایشان خالی است.
حیف که نمیتوانیم هیچوقت بشنویم این تجربهها چطور به دست آمده و در این ۴۰ سال چه مسیری را طی کردم که در آمریکا همانطور که در نامه اخیرش دیدیم از ایمان به خدا حرف میزنند. بنده اگر ایشان و حضورش در جشنواره دفاع میکنم به این دلیل بود که جشنواره یک فرصت است. البته این اولویت دوم من بود. چون مساله اول دیده شدن فیلم محسن امیریوسفی به بهانه حضور ایشان بود چرا که میخواستم پیام این فیلم که بسیار به درد امروز میخورد، شنیده شود. آن هم پس از شش سال توقیف ناجوانمردانه و اکرانی که باعث شد تاثیر فیلم در اکران از دست برود.
عزت و ذلت دست خداست اما نامههایی که نوشتم و آن چیزی که در پی آن رخ داد فقط یک چیزش من را نگران کرده؛ آن هم کامنتهای ۸۵ درصد افراد کامنتگزار بود که قابل پخش و بازتاب نیست چون برای مردمی بود که بدون فحش نمیتوانند حرف خود را بزنند. من دو نامه نوشتم که فکر میکردم با مردم فرهیخته کشورم که حافظ و سعدی میخوانند، طرف هستم. فسفر مغزم را سوزاندم که چهار خط ادبی بنویسم و جواب آنها فحش نبود و حالا تعارف بین من و مخاطبم برداشته شد و لزومی احساس نمیکنم که ورای توانایی خودم احترام بگذارم و تواضع داشته باشم.
و با اشاره به مصاحبهای که چندی قبل با فریدون جیرانی داشته که نمیدانست پخش شده یا خیر، گفت: مردم اگر صدای رسایی داشته باشند و حرف خود را به گوش برسانند نیازی نیست به خیابان بروند و حرفشان را با خسارت سنگین بزنند. ما هنرمندیم؟ ادعایمان میشود؟ پس صدای مردم باشیم تا خسارات را کم کنیم و کاری کنیم بدون خسارت حرف آنها را بزنیم. یکی میگوید به جشنواره نمیآیم، خب نیا چه فایدهای دارد. همین فردا اگر من سرم را زمین بگذارم و بمیرم دنیا آخ نمیگوید.
وی تاکید کرد: مشکلات ما با هیچ دستی از خارج از کشور حل نمیشود. دو سال است دنیا را میچرخم و به این ایمان رسیدهام. مشکل ما بین خودمان و با تعامل میان خودمان حل میشود. اگر منتظر کسی از بیرون هستیم زهی خیال باطل.