۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۱۲۸۵۸
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۴ - ۱۹-۱۱-۱۳۹۸
کد ۷۱۲۸۵۸
انتشار: ۲۳:۳۴ - ۱۹-۱۱-۱۳۹۸

گفت‌وگو با یک قربانی اسیدپاشی؛ پشیمانم قصاص نکردم!

پدرشوهر سابقم بازنشسته یکی از ارگان‌های نظامی است، اصلا انتظار چنین نقشه‌ای را از نداشتم. وی با قوانین آشنا بود و حتی در اولین جلسه دادگاه به من گفت «هیچ کاری نمی‌توانی با من بکنی».

9 سال گذشته اما هنوز داغ ماجرا برایش تازه است. از لحظه‌ای که چشمانش را بست تا کادوی پدربزرگ به نوه را ببیند و به جایش اسید بر صورتش پاشید تا روزی که به خاطر فرزندش از قصاص گذشت روزها و لحظه‌ها به سختی هرچه تمام‌تر سپری شدند. معصومه عطایی یکی از قربانیان اسیدپاشی در کشور است که به خاطر ضعف قوانین هرگز نتوانست حق خود را بگیرد

خانم معصومه عطایی چرا از همسرتان طلاق گرفتید؟

من در سن 20 سالگی ازدواج کردم و 6 سال بعدش از همسرم جدا شدم؛ در این مدت زندگی وحشتناکی داشتم، از آنجایی که همسرم تک فرزند بود، مشکلات زیادی برایم به وجود می‌آورد. سرانجام تصمیم به جدایی از وی گرفتم اما چون مخالفت می‌کرد، مهریه‌ام را به اجرا گذاشتم و با شکایت همسرم را به زندان انداختم، بعد از مدتی دادخواست طلاق را برایشان فرستادم و گفتم اگر می‌خواهی از زندان آزاد شوی تفاهم‌نامه طلاق را امضا کن. در این شرایط باید مهریه‌ام را می‌بخشیدم. وی بعد از اینکه از زندان آزاد شد؛ به سمت اعتیاد رفت و به وضع خیلی بدی افتاد؛ به همین دلیل پدرشان بنده را مقصر همه این اتفاقات می‌دانست. وی بارها به من اصرار کرد برگردم و اعتیاد پسرش را ترک بدهم و بعد دوباره دنبال زندگیم بروم.

اسیدپاشی در چه سالی انجام گرفت؟ اصلا چطور این اتفاق افتاد.

بعد از اینکه از همسرسابقم طلاق گرفتم و وی دچار اعتیاد شد، پدر شوهر سابقم از روی خشم و انتقام سال 89 دست به چنین کاری زد. با توجه به اینکه پدرشوهر سابقم بازنشسته یکی از ارگان‌های نظامی است، اصلا انتظار چنین نقشه‌ای را نداشتم. وی کامل با قوانین آشنا بود و حتی در اولین جلسه دادگاه به من گفت «هیچ کاری نمی‌توانی با من بکنی».

اسیدپاشی در چه شرایطی انجام شد، پسرتان هم آنجا بود؟

بعد از طلاق طبق قانون خانواده همسرم روزهای جمعه حق ملاقات داشتند. آن‌زمان ما در شهررضای اصفهان زندگی می‌کردیم. شوهر سابقم اصلا برای دیدن پسرش نمی‌آمد اما پدرشوهر سابقم همیشه می‌آمد. دقیقا همان‌روز هم یکی از روزهای ملاقات بود و بچه‌ام را باید بیرون می‌بردم. حدود ساعت 11 شب به خانه پدرم برگشتیم و پسرم خواب بود.

من با این خانواده هیچ مشکلی نداشتم و اصلا تصور نمی‌کردم چنین نقشه‌ای کشیده باشند به همین دلیل چشمانم را که بستم و وی هم اسیدی را که درون جعبه قایم کرده بود روی صورتم ریخت و بلافاصله از آنجا فرار کرد. با جیغ و فریادهای من خانواده‌ام از خواب بیدار شدند. همسایه‌ها کمک کردند و من را به بیمارستان رسانند و مراحل بعدی درمان، دادگاه و شکایت شروع شد و چون دادگاه کیفری محسوب می‌شد، جلسات دادگاه و رسیدگی به شکایت به جای شهررضا در اصفهان انجام شد.

در حال حاضر از خانواده همسر سابق خود اطلاعی دارید؟

آنها وقتی نقشه اسید پاشی را عملی کردند، خیلی راحت اعتیاد پسرشان را ترک دادند. همسر سابقم ازدواج کرد و بچه هم دارد. پدر شوهرم زندگی خوبی برای پسرش ساخت. در حال حاضر هم نه تنها عذاب وجدانی ندارد بلکه از من هم هیچ‌وقت عذرخواهی نکرد. چند ماه بعد از اسیدپاشی من به تهران آمدم تا با کسی در ارتباط نباشم؛ زمانی که محضر رفتیم، من حضانت بی قید و شرط و سفته ضمانت گرفتم تا چنانچه مزاحمتی ایجاد کنند بتوانم، دوباره پرونده را باز کنم.

این اتفاق حدود 9 سال پیش افتاد و قصاص حق طبیعی شما بود، چرا از این کار صرف‌نظر کردید؟

من حدود شش‌سال پیگر روند پرونده‌ام بودم. همچنین در این مدت درگیر هزینه‌های بسیار بالای درمان و بیمارستان بودم. در حالی‌که من ۶ سال تمام، بین بیمارستان و دادگاه آواره بودم، پدرشوهر سابقم با وثیقه 50 میلیون تومانی بیرون از زندان بود. بعد از سال‌ها دوندگی تقاضای قصاص قطعی شد و به اجرای احکام رسید. از اینجا دوباره تهدیدهای من آغاز شد. البته این بار من را تهدید نمی‌کردند، بلکه این بار بچه‌ام را تهدید می‌کردند. خانواده همسر سابقم مرتب با من تماس می‌گرفتند که اگر قصاص انجام شود بلایی که سر تو آمده، سر بچه هم می‌آید. با توجه به اینکه این خانواده را خوب می شناختم، احتمال می دادم که این تهدید را اجرایی کنند.

حضانت بچه تا 8 سالگی با من بود و طی این سال‌ها که درگیر روند دادگاه قصاص بودم؛پسرم به سن 8 سالگی رسیده بود و من باید پسرم را تحویل پدرش می‌دادم این دو پرونده به یک زمان رسیده بود و همسر سابقم هم تقاضای گرفتن بچه‌اش را داده بود و دادگاه هم حکم تحویل بچه به پدرش را صادر کرده بود. در عین حال من مدام تهدید می‌شدم که اگر قصاص را انجام بدهم، روی صورت پسرم هم اسید می‌پاشند و در نهایت خودشان پیشنهاد دادند که اگر از پرونده قصاص بگذری،حضانت بچه را به تو می دهیم.

شما این تهدیدها را به دادگاه هم ارجاع دادید؟

من در آن زمان 5 وکیل داشتم و با وجود اینکه تهدیدات به صورت پیامکی بود اما دادگاه قبول نکرد. بر اساس قانون تهدید تا زمانی که اجرایی نشود، هیچ سندیتی ندارد و فقط این تهدیدات را می‌توانیم ثبت کنیم، غیر این کار دیگر نمی‌توانستیم انجام دهیم. بارها و بارها در دادگاه حضانت اعلام کردم بچه‌ام توسط پدرش تهدید می‌شود و تنها چیزی که شنیدم این بود شما نمی‌توانید چنین ادعایی کنید پدرش اگر بچه را برد و چنین بلایی سرش آورد در این شرایط شما می‌توانید درخواست این را بدهید که پدرش لیاقت و صلاحیت حضانت بچه را ندارد؛ یعنی نوشدارو بعد از مرگ سهراب. من هم نمی‌خواستم چنین ریسکی بکنم.

اگر باز به آن دوران برگردید آیا قصاص می‌کنید یا دیگر دلیلی برای قصاص نمی‌بینید؟

صددرصد قصاص می‌کنم. من آن‌موقع هم اگر به خاطر پسرم نبود، حتما قصاص می‌کردم.من هم حق قصاص و حکم دیه بابت سوختگی دست‌ها و صورتم داشتم ولی قانون چشم در برابر چشم(مقابله به مِثل) داریم و چون من هر دو چشمم آسیب‌دیده بود باید نصف دیه را برای قصاص چشم پرداخت می‌کردم. در دادگاه حساب‌کتابی شد که باید 15 میلیون تومان به حساب دادگاه بریزم تا بتوانم قصاص کنم. در حقیقت من نه تنها طلبکار نشدم بلکه بدهکار هم شدم!

طی این سال‌ها علاوه بر هزینه‌های درمانی، هزینه‌های زندگی هم روی دوش شما بود، چگونه از پس این هزینه برآمدید؟ آیا دولت کمکی برایتان کرد؟

کمک‌های دولتی به هیچ عنوان! این سال‌ها حتی یک مورد هم کمک دولتی در کار نبود. وقتی یک‌نفر مورد اسیدپاشی قرار می‌گیرد حتی اگر بیمه هم داشته باشد، از پوشش بیمه خارج می‌شود. هیچ کدام از این جراحی‌ها را بیمه پوشش نمی‌دهد و تمام هزینه ها آزاد حساب می شود. من خودم تا حالاحدود 37 بار جراحی کردم و هزینه همه جراحی‌ها توسط مردم و خیرین پرداخت شده است. حتی از پس هزینه زندگی شخصی و روزمره‌ام با کمک مردم برآمدم.

برای مثال به موردی اشاره می‌کنم. حدود دو سال قبل از اینکه ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شود، خیلی اتفاقی با خانمی ایرانی در فیس‌بوک آشنا شدم که در آمریکا زندگی می‌کرد. ایشان به ایران سفر کرد و من را با خودش به آمریکا برد و یک‌سال خانه این خانم زندگی کردم. در این مدت جراحی‌های زیادی انجام دادم؛ حتی یک دلار هم از من پول نگرفتند. داروی برای مدت دو سال به من دادند و گفتند باید دو سال بعد برای ادامه روند درمان دوباره به آمریکا سفر کنم اما متاسفانه بعد از دو سال ترامپ رئیس‌جمهور شد و مشکلات رفت‌وآمد پیش آمد و دیگر نتوانستم به آمریکا سفر کنم.

شما روند درمانی‌تان تکمیل شده یا هنوز نیاز به جراحی دارید؟

روند درمانم کمتر شده؛ می‌توانم بگوییم آن‌موقع اگر در ماه یک جراحی انجام می‌دادم کم کم می‌رسد که شاید چند ماه یک‌بار عمل بخواهد یا حتی هر دو سال یک‌بار عمل نیاز باشد. مسئله اصلی جراحی چشم است که متاسفانه در ایران امکان‌پذیر نیست و هزینه‌اش برای من قابل پرداخت نیست که بخواهم انجام بدهم.

اگر جراحی را انجام دهید امکان برگشت بینایی‌تان وجود دارد؟

امکان برگشت وجود دارد تنها عملی که برایش موجود است فقط در انگلیس انجام می‌شود و هزینه‌اش هم حدود 70 هزار پوند است که این مبلغ هم از عهده کسی برخودار نیست.

با وزارت بهداشت رایزنی نکردید؟

به هیچ عنوان اصلا نمی‌پذیرند من تنها یک‌بار به وزارت‌بهداشت مراجعه کردم آن‌هم برای یک جراحی در بیمارستان لبافی‌نژاد داشتم که هنوزم نامه‌اش روی پرونده‌ام هست. نامه وزیر بهداشت این بود که به من تخفیف بدهند و بیمارستان لطف کردند در یک عمل 2 میلیون و پانصد هزار تومانی، 150 هزار تومان تخفیف دادند. بعد شما انتظار دارید من به وزارت بهداشت مراجعه کنم و 70 هزار پوند بدهند.

چرا از طریق همان سازمان‌های مردمی درخواست کمک نکردید؟

با اطلاع رسانی به هر حال مبلغی جمع می‌شود ولی این مبلغ در مقابل مبلغی که لازم دارم، خیلی ناچیز است.

شما آماری از افرادی که مورد حمله اسیدپاشی قرارگرفته اند دارید؟

آمار خیلی دقیقی ندارم، ولی در حال حاضر 110 مورد تماس با انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی داشتیم که به‌طور داوطلبانه عضو انجمن هستند و اما بیش از 800 مورد در کل کشور قربانی اسیدپاشی داریم.طبق آمار بیمارستانی دو سال گذشته 180 مورد وجود داشت.

با توجه به اینکه هزینه‌های درمانی و روند قضایی این ماجرا طولانی است از دولت در این زمینه چه انتظاری دارید؟

درسته و دقیقا همین است و این مسئله دادگاه را بارها گفتیم که روند طولانی دارند بعد از چندین سال و به مرحله قصاص می رسد این حکم سالیان سال در اجرای احکام باقی می ماند و عملا اجرایی نمی شود و تا حالا موردی نداشتیم عملی شود.حتی یکی از این موارد محسن مرتضوی است که حکمشان در اجرای احکام مانده ولی اعلام می کنند که هنوز نوبت اجرایش نرسیده است.دقیقا این موضوع برای یک قربانی که باید به فکر هزینه درمان باشد خسته کننده می شود چرا که از چند جهت مجبور هستی درگیر شوی.از یک جهت بحث درمان است؛از جهت دیگر دادگاه هاست.

مسئله بیمه مسله مهمی است اگر جزء بیمارهای نادر محسوب نمی شویم اما تعداد دفعات جراحی ها بالاست این مدلی هم نیست که بگوییم با ده یا بیست جراحی می کنیم ماجرا تمام می شود واقعا نه تنها ما بلکه اطرافیان ما را هم تا آخر عمر درگیر می کند.

یک عمل می کنیم بعد از یک ماه یک چیزه جدید دوباره مجبور می شویم یک عمل دیگر هم انجام دهیم.عمل های ترمیمی هستند نه عمل های زیبایی که زیر بار این هزینه نمی رود.مسئله بیمه اگر درست می شد یا تحت پوشش مرکزی قرار می گرفتیم که درمان و بیمه را پوشش بدهد مسئه اصلی درمان است.

خانم عطایی قربانیان اسیدپاشی به غیر از هزینه درمان و طولانی بودن روند دادگاه چه مشکلات دیگری دارند؟

از یک طرف برخی از قربانیان اسیدپاشی سریالی اصفهان با اینکه حدود 5 سال از این ماجرا گذشته اما خیلی کم از خانه بیرون می آیند و اصلا شاید خیلی از رسانهها آنها را هم نشناسند چون هنوز از اتفاقی برایشان افتاده می‌ترسند، شاید باورتان نشود باوجود اینکه در خانه هستند وقتی صدای موتور می‌شنوند ترس دارند.بنابراین این موضوع خیلی روی روان قربانیان تاثیر دارد.

چطور وارد حرفه تئاتر شدید؟

تقریبا 3 سال پیش با گروهی آشنا شدم که من را به این گروه معرفی می کردند.کل گروه بچه های نابینا هستند البته نه از طریق قربانی اسید پاشی نابینا شده باشند اما هر کدامشان بنا به دلایلی نابینا شده اند. من تست دارم و دوست داشتم و کار تئاتر را ادامه دادم.چون جمع جمع بچه های نابینا بودند و از روش کار لذت بردم.

در خرداد سال 96 شما و به کمک جمعی از دوستان انجمن قربانیان اسید پاشی را تاسیس کردید.چطور شد شما به عنوان عضو هیئت مدیره انتخاب شدید و دقیقا در این دو سال چه اقداماتی انجام دادید و هدف از تشکیل این انجمن چه بود؟

برای هر کسی که این اتفاق می افتدد با مشکلات زیادی روبروست و راحت بگوییم خیلی از پزشک ها اصلا آشنایی با این مسئله نداشتند خیلی از جراحی ها اشتباه انجام می دادند مثلا وقتی پیش دکتر برای برخی جراحی می رویم بعد پیش یک دکتر دیگر کاری که دکتر قبلی انجام داده را رد می کرد و دوباره از اول شاید بارها و بارها کاری که به سه یا چهار تا عمل می شد درست شود باید ده بار جراحی انجام دهیم.ما قربانیان اسید پاشی هم سردرگمی بودیم کجا مراجعه کنیم از چه کسانی کمک بگیریم و چون خودمان این مراحل را طی کرده بودیم و خیلی بهمان سخت گذشته بود.

یک‌روز برای اکران خصوصی فیلم لانتوری درمشیان دعوت شده بودیم. آنجا بود که مطرح شد آیا قربانیان برای خودشان انجمنی دارند یا خیر. انجمنی که بتوانند به قربانی‌ها کمک کند یا پزشکان و مشاوره در این محیط حضور داشته باشند که بتوانند راهنمایی کنند. اگر توانایی قدرت گرفتن وکیل را نداشته باشند وکیلی باشد که بتوانند از ما دفاع کند. جرقه این کار از همانجا زده شد. درمشیان گفت مبلغی از اکران این فیلم را اختصاص می‌هم تا بتوانیم برای قربانیان اسیدپاشی انجمن تاسیس کنیم.

فروتن یکی از جراحان پلاستیک هستند و خیلی از جراحی‌های ماها را انجام داده بودنند استقبال کردنند بعد از دو سال این انجمن ثبت شد. فروتن رئیس انجمن هستند و اعضای انجمن درمشیان، معصومه عطایی، محسن مرتضوی هستیم یا دیگر دوستانی به‌صورت همدلانه یا در این انجمن مشارکت می‌کنند. البته ناگفته نماند این دوستان برخی از وکلا، پزشکان یا مشاورانی هستند که در این عرصه ما را همراهی می‌کنند؛ برای اینکه فقط یک مکانی باشد که بتوانیم به یکدیگر کنیم و تجربیات را باهم به اشتراک بگذاریم و هم از نظر روحی،مشاوره یا وکیلی نیاز باشد در اختیارها آنها قرار بدهیم. من اگر 5 سال طول کشید بحران را پشت سر بگذارم به یک‌نفر کمک کنیم این مراحل را یک ساله حال روحیش را به دست بیاورد.

در انتها اگر نکته‌ای هست، بفرمایید.

یک نکته درباره انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی اضافه کنم. درسته در حال حاضر انجمن وجود دارد و خودمان به خودمان کمک می‌کنیم هفته یک‌روز قرار می‌گذاریم و دور هم جمع می‌شویم با یکدیگر صحبت می‌کنیم و به هم روحیه می‌دهیم و برای افرادی که تازه این اتفاق برایشان افتاده سعی می‌کنیم در زمینه اینکه چه عمل‌های جراحی انجام بدهند مراقبت‌هایی که باید از خودشان بکنند ولی نمی‌دانم اطلا‌رسانی شاید درست نشده ولی خیلی‌ها با این انجمن آشنایی آنچنانی ندارند و کمک‌هایی که به انجمن می‌شود چیزی ناچیز است یعنی آنقدر نیست که انجمن بتواند پول جراحی‌ها را پرداخت کند و بیمارستان‌ها اصلا با انجمن همکاری نمی‌کنند یعنی خود دکتر فروتن هزینه جراحی‌هایشان را نمی‌گیرند ولی هزینه هتلینگ بیمارستان برای یک عمل بیش از 2 میلیون تومان می شود اما بیمارستان حاضر نیست از حق خودش بگذرد. اگر این انجمن بیشتر شناخته تر شود تا کمک بهش شود همیشه کمک کمک مالی نیست چرا برخی افراد نیاز به داندانپزشکی، روانشناس دارند. یا فردی که بتواند در زمینه هنری و موسیقی بتواند کلاس برگزار کند هر کسی می‌تواند در هر زمینه به انجام کمک کند و قربانیان بتوانند دوباره به زندگی برگردد.

 

برچسب ها: اسید پاشی
ارسال به دوستان