۰۲ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۱۰۷۴۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۲ - ۰۶-۱۱-۱۳۹۸
کد ۷۱۰۷۴۰
انتشار: ۱۲:۵۲ - ۰۶-۱۱-۱۳۹۸

بازگشت مرد همسرکش از پای چوبه دار

مرد جوان که همسرش را در يک درگيري کشته بود، وقتي پاي چوبه ‌دار رفت توانست رضايت اولياي‌دم را جلب کند و به لحاظ جنبه عمومي جرم محاکمه شد.
 
به گزارش شرق، اين قتل چهار سال‌و‌نيم پيش اتفاق افتاد و مأموران پليس ورامين با تماس تلفني مردي جوان متوجه شدند او همسرش را کشته ‌است.
 
متهم بعد از حضور مأموران در خانه و کشف جسد بازداشت شد. او در بازجويي‌ها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم دختر‌عمو و پسرعمو بوديم. ما چند سال قبل با هم ازدواج کرديم و مشکل خاصي هم نداشتيم و يک فرزند يک سال‌و‌نيمه داشتيم تا اينکه دو شب قبل از حادثه عمو و زن‌عمويم که پدرزن و مادرزنم هستند، از شهرستان به خانه ما آمدند.
 
خواهرزنم آنها را به خانه‌اش دعوت کرد، اما ما را دعوت نکرد، همسرم اصرار داشت که ما هم برويم، اما من مخالفت کردم و گفتم وقتي ما را دعوت نکرده‌اند، براي چه بايد برويم و به‌همين‌‌دلیل به آن میهماني نرفتيم. همسرم از اين موضوع خيلي ناراحت بود، بعد از اينکه پدرزن و مادرزنم رفتند، من و همسرم خيلي با هم بحث کرديم و به او گفتم ما نبايد جايي که دعوت نداريم برويم و من توهين به خودم را قبول نمي‌کنم.
 
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: بحث ما بالا گرفت. همسرم بچه‌ را خوابانده ‌بود و چراغ خاموش بود؛ براي اينکه بچه بيدار نشود، وقتي بحث ما بالا گرفت، من همسرم را هل دادم نديدم که ديوار پشت اوست. او به ديوار برخورد کرد و روي زمين افتاد. خيلي عصباني شد و با عصبانيت سرم فرياد زد و فحش داد، درگيري ما خيلي بالا گرفت، شب بود و من نمي‌خواستم صداي ما بيرون برود و آبروريزي شود. به همين دلیل هم دستم را روي دهانش قرار دادم، شالي دور گردنش بود آن را هم محکم روي دهانش گرفتم، تا صدايش بيرون نيايد يک‌دفعه ديدم خفه شده ‌است.
 
متهم ادامه داد: از همان لحظه که اين اتفاق افتاد، پشيمان شدم، اما فايده‌اي نداشت و زنم مرده‌ بود، بعد هم موضوع را به پليس گزارش دادم.
 
بعد از گفته‌هاي اين مرد و تکميل تحقيقات، پرونده با صدور کيفرخواست براي رسيدگي به شعبه دوم دادگاه کيفري استان تهران فرستاده‌ شد. متهم يک‌بار ديگر دفاعيات خود را مطرح و درخواست بخشش کرد. با‌اين‌حال، با توجه به اينکه عمو و زن‌عمويش درخواست قصاص کردند و فقط پدر خود متهم به قيوميت از فرزند متهم و مقتول درخواست ديه کرد، در نهايت دادگاه رأي بر قصاص صادر کرد، همچنين متهم محکوم به پرداخت ديه در حق فرزندش هم شد.
 
پرونده به ديوان عالي کشور رفت و حکم در ديوان نيز مورد تأييد قرار گرفت. نام متهم در ميان اعداميان قرار گرفت. او دو ماه قبل پاي چوبه‌ دار رفت و در لحظه قصاص بسيار به عمو و زن‌عمويش التماس کرد او را ببخشند، اما آنها قبول نکردند تا اينکه طناب‌ دار دور گردن متهم حلقه‌ انداخت؛ در اين لحظه بود که عمويش گفت يک ماه به برادرزاده‌اش فرصت مي‌دهد تا رضايت او را جلب کند، در غير اين صورت او را قصاص خواهد کرد.
 
در اين مدت، مذاکراتي ميان خانواده متهم و مقتول انجام گرفت و در‌نهايت خواسته‌هاي عموي متهم برآورده شد و او از قصاص گذشت کرد. به اين ترتيب، پرونده اين‌بار براي محاکمه متهم به لحاظ جنبه عمومي جرم به دادگاه ارسال شد.
 
 متهم روز گذشته در دادگاه حاضر شد، او گفت: من از کاري که کردم پشيمانم من يک فرزند دارم که پيش پدرم زندگي مي‌کند، او حالا شش ساله‌ است نه مادر بالاي سرش بوده و نه پدر. پدرم هم پير شده و قدرت و توان زيادي ندارد. نگهداري از بچه بسيار برايش سخت است، اما چون نوه‌اش است از او نگهداري مي‌کند. 
 
من از دادگاه درخواست دارم باتوجه به اينکه من بيش از چهار سال‌و‌نيم است در زندان به‌سر مي‌برم و چوبه دار را هم تجربه ‌کرده‌ام به من کمک کند تا از زندان آزاد شوم. من در زندان هم فرد بي‌آزاري بودم، با کسي کاري نداشتم حالا برايم مهم اين است که از زندان بيرون بروم تا بتوانم بالاي سر بچه‌ام باشم.
 
قاضي به متهم گفت تو به پرداخت ديه در حق فرزندت هم محکوم شده‌اي اين ديه را چطور مي‌خواهي پرداخت کني. متهم گفت: از آنجايي که قيم بچه‌ام پدرم است، من با پدرم توافق کردم که ديه را به‌صورت قسطي پرداخت کنم. دادگاه بعد از پايان گفته‌هاي متهم براي صدور رأي دادگاه وارد شور شد.
ارسال به دوستان